اولین قدم برای عملی کردن پیشنهادات نویسندهی کتاب مینیمالیسم دیجیتال این بود که من قید چالش این ماه رو بزنم و خلاصهای ننویسم. ولی من از همین قدم اول نمیخوام همقدم و همراه کال نیوپورت بشم.
نیوپورت معتقده شبکههای اجتماعی و روابط مجازی علیرغم ادعاشون برای ارتباط بیشتر با دوستان و آشنایان، اتفاقا باعث میشن ما توهم در ارتباط بودن داشته باشیم در حالیکه عملا روابطمان بسیار محدود شده و عمق خودش را از دست دادهاست. «افراد به فیسبوک پیوستند تا ارتباطشان را با دوستان خود در سراسر کشور حفظ کنند؛ اما اتفاقی که پس از آن افتاد این بود: آن ها حتی دیگر نمیتوانستند با دوستی که آن طرف میز نشسته بود مکالمهای سالم و بدون وقفه داشته باشند!» زندگی ما محدود به لایک و تایید و نفی مجازی شده و گفتوگوی عمیق و نیازهای اصلی ما را نادیده میگیرد.
البته نیوپورت بارها در کتاب تاکید میکند که «... باید خوبیهای این فناوریها را استخراج کنیم و بدیهای آنها را کنار بگذاریم. ما به نگرشی نیاز داریم که یک بار دیگر، آرمانها و ارزشهایمان را به فعالیتهای روزانهمان بیفزاید و سلطهی هوی و هوسها و مدلهای کسب و کارها بزرگ مستقر در سیلیکون ولی را کنار بزند.» با این حال من فکر میکنم دیدگاه او بیشتر خوشبینانه است تا واقعبینانه. ایدهی خوبیهای ایکس را برداریم و بدیهایش را برنداریم برای قصهها است. اگر انتخاب میکنیم یا مجبوریم از تکنولوژی استفاده کنیم میتوانیم تا حد خوبی استفادهمان را مدیریت کنیم و تا حد امکان بدیها را برنداریم ولی صفر کردن تاثیرات منفی عملی نیست.
یکی از پیشنهادات او «تعطیلی دیجیتال» است که احتمالا امروزه بسیاری از ما آن را عملی میکنیم؛ شبها گوشی موبایل را با فاصله از تخت خواب بگذاریم. نوتیفیکیشنهای غیرضروری موبایل خود را خاموش کنیم و...
پیشنهاد مفید دیگر ساخت گروههایی با هدف مشخص برای فعالیتهای حضوری گوناگون است. باشگاههای کتابخوانی، ورزش جمعی و...
اما پیشنهاد مهم دیگر نویسنده برای مینیمالیست بودن، دوری ۳۰ روزه از تکنولوژیهای غیرضرور است. بعد از سی روز به صورت انتخابی هر فناوری دیجیتالی را که لازم دیدیم و سه ویژگی زیر را داشت میتوانیم باز استفاده کنیم: ۱. به درد چیزی بخورد که برایمان بسیار ارزشمند است. ۲. استفاده از تکنولوژی بهترین راه حفظ این ارزش باشد. ۳. استفاده از این ابزارها را با مشخص کردن زمان و چگونگی استفاده از آنها از طریق روشهای اجرایی استاندارد محدود کنیم.
احتمالا از دیدگاه نیوپورت برای شمارش اینکه روزانه چند لیوان آب میخوریم نصب اپلیکیشن یادآوری لازم نیست، کافی است هرروز بطری آب را کامل بنوشیم. یا مثلا برای ساعت بیدرای صبح میتوانیم از یک ساعت رومیزی استفاده کنیم بجای زنگ هشدار موبایل.
یکی از مسائل مهم برای نویسنده، میزان ارتباطات و تعاملات اجتماعی انسانها است. « این علاقهی زیاد انسان به ارتباط اجتماعی بخش جذابی از تاریخ تکاملی ماست: همچنین واقعیتی است که هر مینیمالیست دیجیتال باید نگران آن باشد. شبکههای پیچیدهی مغز ... بیش از میلیونها سال در محیطهایی فعال بوده که همواره مملو از تعاملات غنی و مواجهههای رودررو بود و گروههای اجتماعی نیز کوچک و قبیلهای بودند. اما دو دههی گذشته، با گسترش سریع ابزارهای ارتباطات دیجیتال همراه بودهاست. عنوان «ابزار اطلاعات دیجیتال» را خودم ذبرای اپلیکیشنها، سرویسها یا سایتهایی انتخاب کردهام که به مردم امکان میدهند از طریق شبکههای دیجیتالی با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ ابزارهایی که باعث شدند شبکههای اجتماعی افراد گستردهتر شده و کمتربه شکل محلی باشد. این ابزارها تعاملات میان افراد را از طریق پیامهای کوتاه متنی و کلیکهای تاییدکننده تأمین میکند. در نتیجه سطح غنای تعاملات و مواجهههای رودررو نیز کمتر شده و گروههای اجتماعی گستردهتر و متنوعتر شدهاند. احتمالا میشد پیشبینی کرد که برخورد سیستمهای عصبی قدیمی با نوآوریهای مدرن سبب بروز مشکلاتی خواهد شد. نوآوری در غذاهای فراوری شده در اواسط قرن ۲۰ منجر به بحران سلامتی جهانی شد. ابزارهای ارتباطات دیجیتال نیز به نوعی فستفود اجتماعی محسوب میشود و عوارض ناخواستهشان ثابت میکند که آنها نیز به همان اندازه نگران کنندهاند.»
اما نکتهی قابل توجه و پایانی این است که تمام این نوشتهها و ایدهها برای قبل از دوران کرونا بود و شرایطی که کرونا خصوصا تا پیش از واکسیناسیون برایمان بوجود آورد، موقعیتی خاص و جدید بود که اکثر راه تعاملات اجتماعی حضوری ما را تعطیل یا محدود کرد. مثلا خود من تا پیش از کرونا هفتهای یکبار در جلسات کتابخوانی حضوری مشارکت میکردم که بعد از کرونا بصورت آنلاین برگزار شد و نه تنها دو اپلیکیشن جدید به موبایل من اضافه کرد، بلکه زمان بیشتری برای فعالیت آنلاین از من گرفت. همچنین در دورهای که امکان دیدار حضوری نبود، شبکههای اجتماعی تنها راه ارتباطی با افراد بود تا از تنهایی دچار فروپاشی نشوم. از نظرات جدید احتمالی نویسنده اطلاعی ندارم ولی فکر میکنم با توجه به شرایط جدید زیست بشر نیازمند بازنگری جدی است.
پ.ن: من بعد از مطالعهی این کتاب جذب نشدم تا پیشنهاد دوری از تکنولوژی نویسنده را عملی کنم، فکر میکنم استفادهام از تکنولوژی با اینکه کم نیست ولی زندگی روزمرهام را مختل نکرده، با این حال خوندن کتاب رو پیشنهاد میکنم. برای افرادی مثل من مفیده چون از زاویهی متفاوتی به زندگی نگاه میکنند و برای افراد علاقهمند به دیدگاه نویسنده هم پیشنهادها و تمرینهای خوبی ارائه شدهاست.
از این کتاب ترجمههای مختلفی در درسترسه. کتاب صوتیش هم در طاقچه هست. کتاب متنی هم با ترجمهی ناهید ملکی در طاقچه بینهایت در دسترسه.