پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
پسرک، موش کور، روباه و اسب
چالش کتابخوانی طاقچه در شهریور ۱۴۰۲ خواندن کتابی بود که در ۱۴۰۱ آدمهای بیشتری آن را از طاقچه خریدهاند. اولین قدم برای انتخاب کتاب چالشی بزرگ برای من بود چرا که عموما کتابهای وایرال شده برای من جذاب نیستند. دومین چالش حجم کتاب بود که بخاطر وقت کمی که در شهریور ماه برای مطالعه کتاب میتوانستم بگذارم باید کتابی کمحجم انتخاب میکردم. از پس این دو چالش به خوبی برآمدم. دو کتاب «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک» و «پسرک، موش کور، روباه و اسب» که انتشارات میلکان آن را ترجمه و چاپ کرده است با ظاهری ساده و حجم کم، مناسب بهنظر میآمدند. هردو کتاب را خواندم چون کوتاه و جذاب بودند و بنظرم آمد حیف است که فقط درباره یکی بنویسم.
هر دو کتاب به سادگی و با بیانی همهفهم حتی برای کودکان، داستانهایی از فلسفه زندگی، خردورزی، موفقیت، دوستی، تنهایی، شجاعت، مهرورزی و... را تعریف میکنند. داستان هر دو کتاب از جملات کوتاه و وقایع لحظهای شکل گرفته و خواننده را با تصاویری زیبا و مرتبط به دنبال خود میکشاند. نکته جالب و مهم هر دو کتاب این است که یک دانای کل یا فرد روحانی و مرکزی در کتاب وجود ندارد و تمامی شخصیتهای سویههای مختلفی در شخصیت خود دارند که گاهی اشتباه میکنند و گاهی راهبر و راهنمای همراهان خود هستند.
کتاب پاندای بزرگ و اژدهای کوچک مسیر زندگی و سفر یک پاندا و یک اژدها و تغییرات آن در فصول مختلف است و در طی داستانی به ظاهر ساده خردورزی در زندگی را نشان میدهد؛ اینکه چگونه این دو اشتباه میکنند و بعد از اشتباهشان درس میگیرند و مسیر را ادامه میدهند.
نویسنده بارها در قالب جملات کوتاه و خواندنی نکات پراهمیتی را گوشزد میکند.
مثلا:
پاندای بزرگ پرسید: «کدومش مهمتره، سفر یا مقصد؟» اژدهای کوچک گفت:«همسفر»
روزهایی هست که بلند شدن خودش پیروزی است.
اژدهای کوچک پرسید:« اگه بعضیها از من یا کارهام خوششون نیاد چی؟» پاندای بزرگ گفت: «تو باید راه خودت رو بری. بهتره اونها رو از دست بدی تا خودت رو.»
.
کتاب دوم «پسرک، موش کور، روباه و اسب» بود. چارلی مکسی در این کتاب با بیان داستانی کودکانه که البته برای هر کودک و بزرگسالی خواندنی است، داستان دوستی و همراهی یک پسر، یک موش کور، یک روباه و یک اسب را تعریف میکند. هر کدام از شخصیتها بصیرتهایی دارد که در طول کتاب برای پسرک و خوانندهی کتاب آموزنده است.
از متن کتاب:
«بنظرت برگترین راه هدر دادن وقت چیه؟» موش کور گفت:« اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»
پسرک پرسید:« نصیحت دیگهای هم داری؟» اسب گفت:« اینکه بقیه چطور باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزش تو باشه.»
پسرک گفت:« بعضی وقتها میترسم شماها بفهمین من معمولیام.» موش کور گفت:« عشق و علاقه نیازی به خاص بودن نداره.»
پسرک پرسید:« شجاعانهترین حرفی که تا حالا زدی چی بوده؟» اسب گفت:«کمک»
در پایان اگر بخواهم تنها یکی از این دو کتاب را برای مطالعه پیشنهاد کنم، انتخاب من پسرک، موش کور، روباه و اسب است. داستانش برای من دوستداشتنیتر و همذاتپندارانهتر بود. پسرک را دوست داشتم و گویی تمام نصیحتها و گفتههای شخصیتها خطاب به من و برای زندگی و ذهن من بود.
اما اگر فرصت دارید، هردو کتاب را بخوانید. کوتاه و خواندنی است و هرکدام کمتر از یک ساعت زمان میخواهد.
هردو کتاب هم در طاقچه بینهایت موجود است و میتوانید آن را از لینک زیر دریافت کنید.