هر لحظه ز قبل خويش بيشم ای عشق!
آماده شدم، بيا به پيشم ای عشق!
در رقص سماع، دور خود میگردم
مشغول غنیسازی خويشم ای عشق!
××××××××
تا گرم فرايند غنیسازی شد
كندوی عسل، قند غنیسازی شد
با يك سخن «ظريف»، اندوه لبت
تبديل به لبخند غنیسازی شد
×××××××
سخت است به سنگها طپش آوردن
در تلخی دشمن، خوش و بش آوردن
گفتند كه پنج میشود با يك، شش
كاری ست ظريف، جفت شش آوردن
×××××××
وا شد لبهای بسته، لبخند زدی
ای يار به غم نشسته، لبخند زدی
تحريم لبت شكست با حرف «ظريف»
ناگاه شكافت هسته، لبخند زدی