ویرگول
ورودثبت نام
Shadi gholamzadeh
Shadi gholamzadehگوینده‌ی پادکست و کتاب صوتی، کریتور و نویسنده‌ی رمان "مسیح یونان". آیدی تلگرام و ایتا برای ثبت سفارش: @bookshadi
Shadi gholamzadeh
Shadi gholamzadeh
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

استرس خنده دار من!

سلام به ویرگولیان! خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم این پست رو بنویسم چون یه نتیجه‌گیری درونی برام اتفاق افتاد که از نظر خودشناسی جالب بود و گفتم با شما هم به اشتراک بذارم.

داستان اینجوریه که من تصمیم گرفتم با کمک پلتفرم‌های فروشگاه ساز، یه فروشگاه اینترنتی تاسیس کنم و درگاه پرداخت خودم رو داشته باشم و از طریق لینک فروشگاهم، تبلیغات کتابم رو انجام بدم و بتونم بفروشم. حساب کاربری رو ساختم و نوبت رسید به افزودن شماره کارت و اتصال به درگاه پرداخت، که دیدم خطا می‌ده و فهمیدم باید اول تو زرین‌پال احراز هویت کنم تا بتونم حساب بانکی اضافه و وصلش کنم به فروشگاه. از وقتی این رو فهمیدم یک ترس عجیبی اومد تو دلم و یک حالت دلشوره و بی‌قراری پیدا کردم! در نتیجه فکرم از همون ساعت مشغول شد که "ای وای یک موقعیت ناشناخته و دردسر جدید!" این پیامی بود که ذهن ناخودآگاهم برام ارسال کرد.

کمی با هوش مصنوعی صحبت کردم تا اطلاعات جمع کنم، و تمام شب و حتی توی خواب هم یه حالت منفی رو درونم احساس می‌کردم، حال اینکه نه قراره دردسر مالی‌ای رو متحمل بشم و نه قراره بابتش کوچک‌ترین مراجعه‌ی اداره‌جاتی داشته باشم، مطلقا هیچ زحمتی برام نداره و همه چیز هم واضح و آشکاره و من زیر باد کولر می‌شینم و این کار رو انجام خواهم داد.

این انتظار تا امروز عصر ادامه داشت که وقتم خالی شد و اومدم برای ثبتنام و احراز هویت در زرین پال.

در این سایت پس از ثبت اطلاعات شناسنامه‌ای، رسید نوبت به اسکن کارت ملی. مدلش هم اینطوریه که یه کادر متصل به دوربین مرورگر باز می‌شه و وقتی رو دکمه کلیک می‌کنی چند ثانیه باید گوشی رو ثابت نگه داری تا کارت ملی رو اسکن کنه. نمی‌دونم چرا کیفیت دوربین تو مرورگر انقدر پایین میاد به اضافه‌ی اینکه دستم هم کمی لرزش داشت، در نتیجه کیفیت عکس مطلوب نشد و بعد از دقایقی که درخواست رو ارسال کرده بودم، برام از طرف کارشناس سایت تیکت اومد که درخواستم  به علت کیفیت پایین رد شده.

هم‌زمان هم باتری گوشیم کم بود و از طرفی رگ یه سمت گردنم هم گرفته و برجسته شده و درد می‌کرد (هنوز هم درد می‌کنه!) دوباره یه تلاشی کردم اما انقدر عصبی بودم که حواسم نبود باید گوشی رو ثابت نگهدارم تا اسکن تموم بشه و زود حرکتش دادم و مدلش ام یطوری بود که نمی‌شد دوباره برگردی و از اول بگیری، پس همون‌طور فرستادم درخواست رو و با خودم گفتم الان دوباره تیکت میاد که رد شده و حتما کارشناسه با خودش میگه که این یارو عجب (🐮)ی هست!

اما هیچ تیکتی ارسال نشد و دوباره که رفتم تو لینک دیدم مراحل رو از اول میشه انجام داد، و با خودم گفتم این دو تا معنی داره:

۱. یا بار دوم که درخواست دادم سایت هنگ کرده و کلا درخواستم ارسال نشده.

۲. یا اینکه باید ۲۴ ساعت صبر کنم شاید یه تیکت جدید اومد.

ولی خب بی‌صبرتر و عصبی‌تر از این حرفا بودم که صبر کنم، دوباره یه تلاش ناموفقی کردم که این بار روش فرق می‌کرد و  به جای اسکن باید یه فرم امضا می‌کردی و کارت ملی رو می‌چسبوندی و از خودت عکس سرپایی می‌گرفتی که اونم چون مادرم بلد نبود خوب عکس بندازه با گوشی، با شکست مواجه شد.

این بار دیگه کامل عصبی شدم و گفتم ولش کن می‌ذارم فردا و یا شنبه!

اما چه چیز انقدر باعث وحشت من شده بود؟ یک عملیات ساده که می‌دونم بالاخره حل می‌شه و چیز پیچیده‌ای نیست، برای چی به من که مظهر بیخیالی‌ام انقدر استرس وارد کرد؟

با خودم گفتم این حتما یک منشا درونی داره یک آسیبی در گذشته باعثش شده و به خاطر همین ناخودآگاه من انقدر احساس خطر می‌کنه، نشستم و یه مروری تو پرونده‌های مغزم کردم و رسیدم به بایگانی سال ۹۵!

وقتی که پونزده سالم بود و قرار شد برای انتخاب رشته دبیرستان یک فرم چندین سوالی رو به همراه اولویت‌بندی در یک سایتی پر کنیم. منی که نه خودم گوشی داشتم و نه پدر و مادرم و بدتر از همه اینکه تو تهران و یک شهر غریب بودم بدون فامیل و آشنایی در اطراف که بتونه کمکم کنه. من درونگرای ترسو و کم تجربه، به همراه مادرم که مثل خودم بود راهی کافی‌نت شدیم.

اون زمان عقلم نرسید که به صاحب کافی‌نت بگم خودش برام فرم رو تند تند پر کنه و با دانش‌فنی و اطلاعات ناقص، خودم نشستم پای کامپیوتر، منی که آخرین بار تو ۱۲سالگی با ویندوز Xp فقط پاورپوینت ساخته بودم!

در نتیجه به خاطر نابلدی و همچنین شلوغی سایت و باگ‌های پی در پی، مجبور شدم چندبار مراجعه کنم به اون کافی‌نت و از طرفی فشارهای مدرسه که همه‌اش دعوامون می‌کردن و می‌گفتن زودتر انجام بدین وگرنه مهلت تموم می‌شه و جا نمونین و... یک زجری رو تحمل می‌کردم که از شدت اضطراب دلم می‌خواست بمیرم و برم پیش خدا (😥)

و امروز غروب بعد از این همه سال یادم اومد که ریشه‌ی این استرس پنهان که هر وقت می‌خوام تو سایتی احراز هویت کنم همینه! و الان تصمیم گرفتم تو اعماق ذهنم به اون شادی ۱۵ساله‌ی بی‌پناه سر بزنم و بهش دلداری بدم، بهش بگم من هستم نترس! با هم درستش می‌کنیم💚 تکنیکی معجزه آسا که با تصویرسازی ذهنی و تمرکز بر تنفس شکمی و در محیطی آرام باید انجام بشه‌. این روش برای من خیلی جواب بوده همیشه و بسیاری از خلقیات و زخم‌های روحی‌ام رو درمان کردم (تمریناتی که در جلسات روانکاوی یادگرفتم) امیدوارم شمام ریشه‌ی احساساتتون رو همین‌طوری پیدا کنین و زودتر درستش کنید.


پ.ن: راستی شما تجربه‌ی گرفتن درگاه پرداخت از زرین‌پال رو دارید؟ نظرتون راجع به این مشکل من چیه؟ (🤣)

احراز هویتدرگاه پرداختاسترس
۳۴
۲۵
Shadi gholamzadeh
Shadi gholamzadeh
گوینده‌ی پادکست و کتاب صوتی، کریتور و نویسنده‌ی رمان "مسیح یونان". آیدی تلگرام و ایتا برای ثبت سفارش: @bookshadi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید