شعر شاعران خراسان جنوبی
شعر شاعران خراسان جنوبی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

وجیهه نوزادی

وجیهه نوزادی متولد بهمن ماه سال 1365 در شهرستان بیرجند است. وی دانشجوی دوره دکتری در رشته شهرسازی است .

نوزادی درحوزه شعر و داستان کوتاه فعالیت دارد.

از جمله افتخارات خانم وجیهه نوزادی :

- « کسب عنوان گروه برگزیده سوم پنجمین جشنواره شعر ملی زاگرس در بخش شعر سپید در سال  1392 ، -کسب مقام دوم چهارمین کنگره شعر پاسدار در سال 1393

-کسب رتبه دوم در بخش داستان کودک و نوجوان دوازدهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره با اثر «بابای شماره یک» در سال 1393 »

قطعه شعری از او :

«همین که می روی،

دلتنگ می شوم،

و به جغرافیای نقشه زل می زنم،

شانه هایم درخت می شود،

ابرو بالا می اندازم،

و چشم هایم بلوط می چیند،

پاهایم را در آب های خلیج فارس دراز می کنم،

دست هایم را به مشهد می برم،

و در چمدانت کمی نبات تبرک می گذارم،

به شعر برمی گردم،

و تو را از زیر آن رد می کنم،

و پشت تمام نقشه را آب می ریزم،

با بهار که برگشتی،

این شعر تمام شده است،

باید بگردی و،

هر تکه ی مرا گوشه ای از نقشه پیدا کنی،

و به هم بچسبانی،

شاید،

شبیه همان دختری شود،

که روزی دوستش می داشتی!» .

*******

شعری با گویش بیرجندی از وجیهه نوزادی

مُو از باغِ شما توتِ نِمأیُم

اَ خَربُزَن شما کوتِ نِمَأیُم

فقط یَه قُرتوکِ اُویِ اگر دِن

وگرنه از شما قوتِ نِمأیُم

اَگر چَه دِل مُو بَد اَتِش گرفته

ولی نِه از شما فوتِ نِمأیُم

شما پُف مُکُنِی بَتَر مِشوم مُو

مُو بادِ گرمِ برهوتِ نِمأیُم

چِکارَ که چِنی وَر سَرسِلُتَی

تو پَس نِفتِک موُ کمپوتِ نِمأیُم

تو خُو داور مِشی سوتِ مِدی مُو

شما داور مُو خُو سوتِ نِمأیُم

پِشِ پایِ شما افتأده دل مُو

تو خُو شوتی، مُو خُو شوتِ نِمأیُم

مُو تِیران رفته یُم مُو ر خُب نِگا کُو

تویِ بدبختِ کَلهوتِ نِمأیُم

چِطو گویُم که مُو بیرجندی ومُو

همه جا ر مأیُوم ای لوتِ نِمأیُم

وجیهه نوزادی

******

شعری برای دوست صمیمی شاعر خانم سحر قاضی زاده که او نیز شاعری تواناست و
در جواب شعر زیبایی که پشتش دنیایی حرف بود و روزهای آشفته ای که لمسش کرده ایم...

چیزی نگو دیگر، سحر از دردهایت
شاید که حتّی شعر هم مَحرم نباشد
من دوره کردم شعرهایت را و دیدم
این شعر تلخ آخرین سهمم نباشد!

شاید تحمّل کردن اش سخت است امّا
دل کندن از این شهر هم ممکن نباشد
هرجا که رفتی آسمان رنگ اش همین است
چشمان تو از چشم بد ایمن نباشد

من زخم ها خوردم ولی بوی وطن را
پای تمام کاج هایش لمس کردم
باد مؤافق آمد و از تو سرودم
اسم تو را با واج هایش لمس کردم

بانوی آب و آینه!دخت کویری
باید بیاموزی که دستان تو خالی ست
باران ندارد آسمان شهر، دیدی
که پرسه ی این بادها از بی خیالی ست!

شاعر نبودی، درد هم سمت ات نیامد
هی زخم ها پشت سر هم در کمین شد
تنها و خسته بودی و دلتنگ، وقتی
شاعر شدی و درد با تو هم نشین شد

شاعر شدی که بیشتر آشفته باشی
شاعر شدی که تا ابد شاعر بمانی
شاعر شدی که سعدی و خیّام و حافظ
یا گاه گاهی شمس تبریزی بخوانی

من گریه کردم با تو و آن شعر تلخ ات
این شهر، شهر دردهای بی شمار است
باید بدانی اَنگِ مستی می خوری تو
وقتی که می بینند چشمان ات خمار است

ما مست شعریم و غزل، ای شاه بانو!
بگذار هر کس هر چه می خواهد بگوید
باید بمانی و بجنگی، تا همیشه
دنیا اگر پشت سر تو بد بگوید

وجیهه نوزادی


وجیهه نوزادیشاعران بیرجندسحر قاضی زاده
در این دریچه به معرفی شاعران خراسان جنوبی خواهیم پرداخت با این امید که در آینده ای نزدیک شاهد دستیابی شاعران جوان این دیار به قله های ادب پارسی باشیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید