با آمدنت
غنچه های پژمرده درختان زمستانی و سرد
سر از گریبان در آوردند
و
لبخندی زدند
با وجودت دنیای یک عالم متحول شد
قدم نهادی
و
با قدومت
همه فصول سال بهار شد
و
تو آمدی
ضربان قلب صبح شنیده شد
و
نور واقعیت آشکار شد
و
طنین حقیقت از برج های سر به فلک کشیده تاریخ
به گوش رسید
آمدی
تا عشق مفهوم راستین خود را نمایان کند
آمدی تا خون بهار را در رگ خزان دیده پائیز جاری کنی
آمدی و
با آمدنت معجزه ای
از جنس انقلاب
روی داد
شقایق پاکی پودنک