روزهای نارنجی فیلم سینمایی است به کارگردانی آرش لاهوتی و نویسندگی آرش لاهوتی، جمیله دارالشفایی به تهیه کنندگی علیرضا قاسم خان محصول سال 1396 می باشد که اولین نمایش جهانی آن در چهل و سومین دوره جشن فیلم تورنتو انجام شده است.
این فیلم نامزد بهترین فیلم از بخش نگاه نو سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بوده است و در جشنواره های خارجی شرکت کرده است و جایزه بهترین بازیگر زن به هدیه تهرانی اختصاص گرفته است و این فیلم جایزه کلیسای جهان و جایزه فیبروشیم رو از جشنواره بین المللی فیلم مانگ های آلمان از آنِ خودش کرده است و همچنین در جشنواره های بین المللی برنده 9جایزه نهایی شده.
داستان در ارتباط با یک زنی به نام آبان است که واسطه استخدام کارگران زن فصلی برای کار در باغ های مرکبات شمال می شود.
فیلم که شروع میشود، در سکانس اول زنی را می بینیم به نام آبان که این سمت خیابان ایستاده است و در آن سمت خیابان منتظر یک خانم دیگریست ، سکانس اول به این شکل آغاز میشود و این زن هدیه تهرانی است و زن دیگر ژیلا شاهی است که در پایان فیلم متوجه ارتباط این دو با هم می شویم.
آبان یک زن مستقل، محکم، خود ساخته و نمونه بسیاری از زنانی که در جامعه ایران وجود دارند و کسی است که به روی پاهای خودش ایستاده، رک گو است و شجاع و نترس است در واقع سرپرست یک باغ مرکبات است و زنان کارگر را به استخدام در می اورد که مرکبات را بچینند که البته چیدن آنها دارای یک سری شرایط می باشد.
آبان همسری دارد با بازی علی مصفا که در واقع می توان گفت علی مصفا بعنوان همسر آبان که اسمش مجید است به نوعی از آبان حرف شنوی دارد.
آبان زنی شجاع و جسوری است و نمونه ای از زنانی است که میتوان گفت زنانگی خود را فراموش کردند زیرا آنقدر در کار خود غرق شدند که زنانگی را فراموش کردند و این در سکانسی مشخص می شود که آبان دو نفر از این کارگران فصلی را که رابطه خوبی با آنها دارد در خیابان می بیند و در حالی که می خواهد آنها را به سمت خانه برساند، در ان حین آن دو دختر جوان در ارتباط با وسایل و لوازم آرایشی که خریدند صحبت میکنند و یک غمی در چهره آبان پدیدار می شود و امکان دارد این فکر به ذهن مخاطب خطور کند که آخرین باری که آبان آرایش کرده است چه زمانی بوده است، یا اینکه آبان آخرین باری که به خودش رسیده و آخرین باری که خودش برای خودش مهم بوده است چه زمانی بوده است...
از این سکانس این نتیجه را گرفتیم که آبان آن زنانگی را متاسفانه در خلال مسئولیت های سنگینی که در زندگی بر دوشش بوده است، فراموش کرده است.
آبان رابطه اش با همسرش به این شکل است که بیشتر همسرش مجید تابع آبان است و به نوعی میتوان گفت که یک زن سالاری بر فضای خانه آبان حاکم است.
در چند سکانس فضا سازی های زیبایی داریم مانند چیدن پرتقال توسط کارگران فصلی.
در این فیلم علاوه بر زنانی که مانند آبان هستند و مسئولیت های سنگینی در زندگی بر عهده دارند و به نوعی زنانگی را فراموش کردند به مسائل دیگری هم ما بر میخوریم برای مثال وضعیت اشتغال کارگران فصلی که در این فیلم به صورت عینی به آن اشاره شده است که وضعیت جالبی ندارند، حقوقشان سر زمانی که باید باشد نیست و با مشکل پرداخت دستمزد و حقوق مواجه هستند، با مشکل محل مناسب اسکان مواجه هستند.
در فیلم می بینیم که بین یکی از کارگران فصلی بر سر پرداخت دستمزد و محل اسکان با آبان درگیری لفظی ایجاد می شود.
در یک سانس آبان قصد میکند که به این کارگران در محل اسکانشان سر بزند و در تلاش برای تهیه یک مکان مناسب است و تعدادی از این زنان را می بینیم که سر و وضع مناسبی ندارند و با لباس های کهنه و مندرس و با سرمای پاییز و آن سوز سرمای در یک خانه هستند و آن خانه از لحاظ امکانات
وضعیت جالبی ندارد حتی سیستم گرمایشی آن خانه به نحوی نیست که همه بتوانتد از آن استفاده کنند. این بخش از فیلم هم به نوعی به مشکلات کارگران میپردازد که با چه رنج و مشقتی آن میوه ها را دستچین میکنند و مرتب و منظم در صندوقچه ها می چینند و حقوق کمی دریافت میکنند و با این سری مشکلاتی که دارند و حتی یکی از این کارگران بچه اش را به پشت خودش می بندد و به بالای درخت می رود که آبان به او تذکر می دهد و به او میگوید بچه ات را به شخصی بده که برایت نگهداری کند و خودت فقط کار انجام بده ، بچه ات ممکن است آسیب ببیند،
و در این قسمت از خود می پرسیم چرا آبان نگران است؟
زیرا در یک قسمت از فیلم که به عقب برمیگردد می بینیم که آبان خودش زمانی کارگر فصلی بوده است و به واسطه بالا رفتن از درخت دچار سقط جنین وی شده است و یک خاطره تلخی را برای آبان به جا گذاشته است که آبان هیچ وقت نمیتواند مادر شود.
و میتوان گفت که شاید علت سردی رابطه آبان با مجید همسرش همین قضیه باشد،
بیان شد که مجید از همسرش حرف شنوی دارد ، در قسمتی از سکانس میبینیم که مجید از همسرش می خواهد که آبان در یک کاری کمکش کند.
آبان وضعیت باغ را مدیدیت میکند برای دستچین شدن محصولات که همان پرتقال می باشد و مجید مشغول است به پرورش ماهیان آبزی که سود بسیاری را در بر دارد و مداوم به آکوواریوم سر می زند و غذای مناسب برای ماهی ها تهیه می کند و مدام نگران است و مشوش هست که مبادا این ماهی ها از بین بروند زیرا که سرمایه بسیاری را برای اینها صرف کرده است و ضمن اینکه در این سکانس می بینیم که بخاطر همین ماهی ها با همسرش آبان یک درگیری و مشاجره ای ایجاد می شود که چرا سرمایه زیادی را که باید برای اجاره خانه پرداخت می کرده صرف این ماهی ها کرده است؟ و همسرش مجید توضیح می دهد که در چند مدت آینده این ماهی ها میتوانند سود داشته باشند که همسرش آبان این قضیه را نمیپذیرد.
در یک سانس هم می بینیم که ماهی ها از بین رفتند و همسرش آبان به موقع آکوواریوم ها رو به برق نزده و مجید هم بسیار ناراحت می شود.
خانمی که در سکانس ابتدایی توضیح داده شد ، آمد و سوار ماشین آبان شد که با هم به درون اتوبوس بروند و کارگرانی که متقاضی هستند کارگر فصلی باشند و در واقع آن خانم ها را ببیند ، آن زن، همسرش در راه بردن محصولات باغ کشته شده و آن جایی که آبان رابطه خوبی با همسرش ندارد به واسطه سقط جنینش و...
همسر آبان با این زن ارتباط میگیرد و به آبان خیانت می کند که این موضوع در سکانس پایانی فیلم مشخص می شود و می بینیم که شخصیت اول فیلم یعنی آبان از شوهرش می گذرد و او را می بخشد و از اون خانم میخواهد دیگر در آن مجموعه کار نکند و از آنجا برود.
روزهای نارنجی به طور کلی فیلم امید بخشی است اگر چه فراز و فرود ها و مشکلات زیادی را نشان می دهد اما در کل فیلم امید بخشی است و انگیزه می دهد از زنان کار افرین صحبت میکنیم وقتی که یک زن قصد کند مسئولیت یک کار سنگین را بر عهده بگیرد آن جامعه مرد سالاری چه حجمه ای را به او وارد می کند و چه رفتاری را با او دارد، از اعتماد به نفس زن ها به نوعی میتوان صحبت کرد ، همچنین که آبان اعتماد به نفس بالایی دارد، جسارت خاصی دارد و میبینیم که چگونه با مشکلات مواجه می شود و چقدر خوب از پس حل آنها بر می آید و آنها را مدیریت می کند.
و مهمترین درسی که در این فیلم به مخاطب داده می شود این است که جامعه تشکیل شده از زن و مرد، زن به تنهایی نمیتواند بار همه مسئولیت ها و مشکلات را به دوش بکشد و این در دو سکانس به خوبی نمایان است و این فیلم درس مهمی را میدهد که زن و مرد باید مکمل هم و در کنار هم باشند.
این از نقد فیلم روزهای نارنجی که فیلم بسیار خوب و مثبتی است و مورد توجه و استقبال مردم و منتقدان قرار گرفته است و در جشنواره های داخل و خارج از کشور جوایز بسیاری را دریافت کرده است.
شقایق پاکی پودنک