یادداشت علیالله سلیمی، نویسنده و روزنامهنگار درباره رمان «ماهعسل در تیمارستان»:
رمان«ماه عسل در تیمارستان»محمدعلی خامهپرست، درباره دو دنیای متفاوت از منظر عمومی است؛ دنیای عاقلان و دنیای دیوانگان که وقتی در آنها دقیق میشویم مرز بین آن دو به مرور محو میشود و شک و تردید به جان آدمی میافتد که نکند فرقی بین این دو دنیا وجود نداشته باشد. قهرمان اصلی داستان، «یونس» با این تصور که قرار است با حضور عامدانه در جمع دیوانگان به رهیافت تازهای از زندگی آنها دست یابد، بعد از مدتی زندگی در کنار این افراد، به تعاریف عموم از واژههای عاقل و دیوانه شک میکند. این داستان مانند یک بازی شروع میشود؛ بر اساس نقشه از پیش تعیین شده اما وقتی یونس در مرکز ثقل داستان قرار میگیرد، شرایط تغییر میکند. او با تمرکز در دنیای هر یک از افرادی که دیوانه نامیده میشوند نشانههایی از عاقل بودن مییابد و برعکس، در دنیای افرادی که عاقل نامیده میشوند نشانهای از دیوانگی هر چند پوشیده با مصالحی فریبنده که دیوانگی را انکار میکند. در جایی از داستان با ترفندی که نویسنده به کار برده، عاقل بودن تقریبا همه پرسنل و دست اندرکاران تیمارستان زیر سوال میرود اما با شگرد دیگری در روایت، این انگاره هم به بازی گرفته میشود و یکی از پرسنل تیمارستان میگوید این هم بازی عامدانهای بوده که از طریق اسناد در حافظه تیمارستان به ثبت رسیده اما واقعیت بیرونی ندارد. همه اینها، یونس را دچار شک و تردید تازهای کرده و تشخیص دقیق مرز بین عاقل بودن و دیوانگی را برای او دشوار میکند. نقطه اوج این سردرگمی زمانی است که دوستانش اعتراف میکنند بازی اول این ماجرا که طی آن با توافق خود یونس او را دیوانه معرفی کردهاند چندان هم دور از واقعیت نبوده و در اصل، نشانههای هر چند جزئی دیوانگی را در او دیده بودند که به این فکر افتادند ولی اصل ماجرا را به یونس نگفتهاند؛ ماجرایی که حالا دوگانگی در دنیای یونس را برای همیشه تقویت و ماندگار کرده است.
خرید کتاب از راههای زیر: