دختر ترکستانی، مجموعه هفت داستان عاشقانه است که رگههایی از مهاجرت هم در آن دیده میشود. تلاشهای معصومانهای که رنج و لذتش در هم آمیخته است و ما را با آدمهای سرگشته داستان همراه میکند. پنج داستان این مجموعه در سالهای مختلف در مجله تخصصی همشهری داستان منتشر شده بود. هریک از داستانها نامی دخترانه دارد که در جغرافیا ایران و کابل اتفاق میافتد و نثر و زبانش حال و هوایی بومی و اقلیمی به آن داده است. «قیمت»، «خجسته»، «گندُم»، «دختر تُرکستانی»، «شَکردخت»، «حواگُل» و «شکریه» نام داستانهای این مجموعه است.
سیداحمد مدقق متولد سال 1364 در قم است. او یکی از نویسندگان اهل افغانستان است که در عرصه ادبیات فارسی فعالیت میکند و تاکنون آثار قابلتوجهی از خود بهجای گذاشته است. مدقق در یازدهمین دوره جایزه جلال آل احمد برای رمان آوازهای روسی در سال ۱۳۹۷ تحسین شد. در سال ۱۳۹۴ توانست برنده رتبه اول رمان نوجوان، جشنواره هنرهای آسمانی شود و در اردیبهشت ۱۳۹۳ برگزیدهی یازدهمین جشنواره ملی مطبوعات کودک و نوجوان در بخش داستان نوجوان شد. پیش از این، رمان «آتشگاه» نیز از او در نشر صاد منتشر شده است که داستان شجاعت یک نوجوان افغانستانی است در وقتِ حملهی دشمن به روستایشان.
عتیقآغا تا میتوانست گامهایش را بلند برمیداشت دور و دورتر شود؛ اما سر پیچ خیابان احساس کرد مأمور شهرداری هنوز در تعقیبش است. اگر فقط یکیدو ماه دیگر متّصل کارش را ادامه میداد، میتوانست یک دکان دروازهآهنی بخرد. زمستانها گرمش میکرد و ناچار نبود هر روز این کتابهای سنگین را به خانه ببرد و بیاورد. در این سنوسال، این هوا برایش سردی میکرد. دیگر طاقت لب خیابان نشستن را نداشت. یک تابلوِ بزرگ هم بالای دروازهٔ دکانش میچسباند که «معالجهٔ آسان سحر و جادو. دعای دلگرمی و محبّت و رفع جنیات در اینجا بهآسانی معالجه میشود.» آنوقت هر روز صبح که میآمد قفس بودینهها را از شاخهٔ درختی که مقابل دکانش است آویزان میکرد. با رنگی دیگر بالای تابلو مینوشت:
«دکانِ عتیقآغای تعویذنویس.»
درشتخط؛ آخ اگر فقط یکیدو ماه دیگر مأمورهای شهرداری دردسر نمیشدند.
نسخهی کاغذی از فروشگاه سایت نشر صاد
نسخهی الکترونیکی از طاقچه