شهرزاد حکایتی
شهرزاد حکایتی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی کتاب «کفیل»

کتاب «کفیل» زندگی حضرت ابوالفضل (ع) در آینه روایت‌های کوتاه است. این اثرِ روان و خوش‌خوان به ما اجازه می‌دهد در زمانی کوتاه زندگی حضرت عباس (ع) را مرور کنیم. از زمان خواستگاری و ازدواج حضرت علی علیه‌السلام و حضرت ام‌البنین (س) تا تولد قمر بنی‌هاشم و بزرگ‌شدن و رشادت‌هایش.


در مقدمه کتاب آمده:

این کتاب، از زندگی مردی می‌گوید که افسانه نیست؛ پدرش علی (ع) نام داشت و بردن همین نام، کافی است تا بدانیم او از نسل چه کسی است. کفیل، از پهلوانی می‌گوید که پهلوانان عالم، به نام او اقتدا می‌کنند و شهدا به حالش حسرت می‌خورند. کفیل، از معنای حقیقی غیرت می‌گوید؛ از قامت جوانمردی، از چشم‌هایی که آب را شرمندهٔ نجابت خود کرد. و از قهرمان نهر علقمه؛ عباس‌بن‌علی (ع).
کفیل، از برادر زینب (س) می‌گوید و از برادر حسین (ع)؛ عَلَم‌دار بزرگ ولیّ‌عصر، یکّه‌امیر سپه کربلا. کفیل افسانه نیست. گوشه‌هایی از زندگی جوانمردی است که مثل یک عَلَم، هیچ‌وقت بر زمین نماند. و مانند پدرش، اسدالله‌الغالب خواندش تا حیدری دیگر در میدان تکرار شود و بعد هم حیدرها.

این اثر را به تمام دوستداران حضرت ابوالفضل (ع) تقدیم می‌کنیم.

برشی از کتاب:

باغ سرسبز و پردرختی بود. خودم را آنجا دیدم. آب‌های روان جاری بود و میوه‌های فراوان، بر سر درخت‌ها. ماه و ستاره‌ها در آسمان می‌درخشیدند. چشم به آن‌ها دوخته بودم. به یاد خدا بودم و عظمت خلقتش؛ چطور آسمان بدون ستون قرار گرفته و… غرق در افکار خودم بودم که ماه به روی زمین فرود آمد و در دامن من نشست. نگاهی به خودم کردم. ستارهٔ درخشان دیگری را هم دیدم. همه‌جا نورانی شد. حیرت‌زده بودم و سردرگم که صدایی را شنیدم:

«فاطمه… فاطمه…»

کسی آنجا نبود؛ اما بازهم صدایم زدند:

«فاطمه، مژده باد بر تو! مژده باد بر سه ستارهٔ درخشان و یک ماه فروزان! پدرِ فرزندانت، سیّد و سرور انسان‌هاست بعد از پیامبر (ص).»

حرف‌های فاطمه بود برای مادرش، از خوابی که شب گذشته دیده بود.

تهیه کتاب:

نسخه‌ی کاغذی از فروشگاه سایت نشر صاد

نسخه‌ی الکترونیکی از طاقچه

معرفی کتابنشر صادکفیلروایتحضرت ابوالفضل
یک کتابخوان حرفه‌ای
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید