یک ضربالمثل معروف آلمانی هست که میگوید: «هر چیزی تا زمانی که بهدردبخور باشد، قابلاستفاده است». اما این جمله در مورد مربیان آلمانی صدق نمیکند. ظهور مرتب مربیان درجه یک در جایجای آلمان، شانس حضور یک مربی در سطح اول فوتبال برای یک مدت طولانی را به حداقل میرساند. دیگر کسی در مونیخ، دلش برای «یوپ هاینکس» تنگ نمیشود؛ زیرا «هانسی فلیک»، همهٔ خاطرات تلخ دوران بعد از هاینکس را به دست فراموشی سپرده و با قدرت به سمت دفاع از همهٔ عناوینی که فصل قبل کسب کردهاند، حرکت میکنند. یافتن جانشین برای «روبن» و «ریبری»، دو تا از بهترین وینگرهای تاریخ فوتبال آلمان قطعاً کار ساده ای نبوده اما درخشش «سرژ گنبری» و «لروی سانه»، نسل جدیدی از ستارههای آلمانی را در لباس بایرن رقم زده. به اینها ادامهٔ درخشش «لواندوفسکی» و احیای «توماس مولر» و «ژروم بواتنگ» را باید اضافه کرد که در دوران «کواچ» به فراموشی سپرده شدند و از تیم ملی هم کنار گذاشته شدند؛ اما معجزهٔ «فلیک»، «توماس مولر» را از نیمکتنشینی در روزهای اول فصل به بهترین پاسور یک فصل تاریخ بوندسلیگا مبدّل کرد و «لواندوفسکی» را به جایزهٔ مرد سال اروپا رساند.
«یورگن کلوپ» در رقابتیترین لیگ دنیا، در طی دو فصل، ۱۹۶ امتیاز کسب کرد و طلسم ۳۰سالهٔ قهرمانی در لیگ برتر انگلیس و طلسم ۱۴سالهٔ قهرمانی در لیگ قهرمانان را برای قرمزهای آنفیلد، طلسم ۷سالهٔ قهرماننشدن تیمهای انگلیسی در لیگ قهرمانان اروپا، همگی را شکست و به سلطهٔ ۵سالهٔ فوتبال اسپانیا بر چمپیونزلیگ خاتمه داد. یکی از منحصربهفردترین رکوردهای «کلوپ» به دو قهرمانی متوالی در بوندسلیگا برمیگردد؛ جایی که از سال ۲۰۱۲ به بعد، هیچ مربی دیگری به غیر از «کلوپ» نتوانسته در لیگ تکقطبی آلمان، فصل را بالاتر از بایرن تمام کند. «یورگن کلوپ» با ارائهٔ فوتبال مبتنی بر گگن پرسینگ بیش از هر مربی دیگری، «پپ گواردیولا» را شکست داده تا نشان دهد بهتر از همهٔ مربیان فعلی، راه متوقفکردن تیکیتاکا را بلد است. یکی از هنرهای این مربی صاحبسبک، احیاکردن تیمهای بحرانزده است؛ دورتموند پیش از قهرمانی با «کلوپ»، ۹ فصل برای فتح بوندسلیگا انتظار کشید. تابستان ۲۰۰۸ وقتی یورگن پس از ۷ فصل بهعنوان یک استعداد ویژه، ماینتس را ترک کرد و بوروسیا دورتموند را تحویل گرفت، دورتموند تیم سیزدهم آلمان بود؛ اما هوش مربیگری «کلوپ» و کشف استعدادهایی ناب مانند «مارکو رویس»، «روبرت لواندوفسکی» و «ماریو گوتزه» و گرفتن بهترین بازی از این بازیکنانِ تا آن زمان ناشناخته، ستارههایی ساخت که ۳ فصل بعد بر بام فوتبال آلمان ایستادند. آقای معمولی در اوائل فصل ۱۶-۲۰۱۵ هم لیورپول را در حالی در دست گرفت که در۵ فصل قبل از او، فقط یکبار دور گروهی لیگ قهرمانان را دیدهبودند. تزریق روحیهٔ مبارزهطلبی و پیروزی، لیورپول را در ۵ فصل پیش، به ۳ فینال اروپایی و یک قهرمانی دراماتیک با کامبک بهیادماندنی برابر بارسلونا رساند. یورگن تا ژوئن ۲۰۲۴ با لیورپول قرارداد دارد و هنوز باید منتظر ادامهٔ درخشش او در بندر مرسیساید باشیم؛ «کلوپ»، دوران دورتموند را خوب به پایان نرساند اما قطعاً از آن دوران درس گرفتهاست و هواداران فوتبال آلمان امیدوارند روزی او را در قامت سرمربی ژرمنها ببینند.
سران دورتموند بعد از تجربهٔ موفق حضور «کلوپ» بهعنوان مربی سابق ماینتس، این بار سراغ یکی دیگر از مربیان بااستعداد باشگاه ماینتس و فوتبال آلمان، «توماس توخل» رفتند که بارها برابر بایرن مونیخ نتایج خوبی کسب کردهبود. «توخل» با دورتموند برندهٔ «DFB Pokal» شد اما خبری از تکرار فتح بوندسلیگا نبود. بعد از ۳ فصل حضور در «سیگنالایدوناپارک»، سران متموّل پاریسی بعد از اخراج «اونای امری»، سراغ این مربی جوان رفتند. «ناصر الخلیفی» برای مدیریت ابرستارههایی مثل «نیمار» و «امباپه» و «کاوانی»، یک مربی باپرستیژ و منظّم میخواست که اولاً رختکن شلختهٔ تیم را جمعوجور کند و دوماً این تیم را برای اولینبار به فینال لیگ قهرمانان برساند. «توخل» در فصل اول هم خوب عمل نکرد و فقط لوشامپیونه را برنده شد و در خطر اخراج قرار گرفت؛ اما یک فصل اعتماد به این مربی خوشاستایل، جواب داد و پاریسیها بعد از کسب همهٔ جامهای داخلی، در لیسبون هم عملکرد خوبی به نمایش گذاشتند و به اولین فینال خود رسیدند که مانعی به اسم بایرن مونیخ، سدّ راه «توخل» و شاگردانش شد. وجه تشابه «کلوپ» و «توخل»، مربیگری در ماینتس و دورتموند بود، «توخل» هم مثل «کلوپ»، در اولین فینال اروپایی به بایرن باخت و شاید روزی مثل کلوپ، مجدداً به فینال لیگ قهرمانان برسد و رؤیای فتح این تورنمنت معتبر را به حقیقت تبدیل کند.
همه چیز در نسل مربیان آلمان به «فلیک» و «کلوپ» ختم نمیشود؛ حضور سه مربی آلمانی در نیمهنهایی فصل قبل لیگ قهرمانان، یک اتفاق تصادفی نیست و این اتفاق در حالی افتاد که «یورگن کلوپ»، موفقترین مربی فعلی فوتبال آلمان، در بین این سه نفر جایی نداشت. در تاریخ لیگ قهرمانان با فرمت جدید، فقط دو بار اتفاق افتاده که دو سال پیدرپی، دو مربی متفاوت از یک کشور، قهرمان مهمترین رقابت باشگاهی اروپا بشوند که هر دو مرتبه، مربیان آلمانی موفق به کسب این مهم شدند؛ اولینبار «اوتمار هیتسفلد» و «یوپ هاینکس» در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ و دومینبار «یورگن کلوپ» و «هانسی فلیک» در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰. ساختار پرورش مربی در فوتبال آلمان، متّکی به پرورش تکستارهها نیست و میبینیم که در دو نسل مختلف، یک اتفاق کمنظیر تکرار میشود و باز هم انتظار این اتفاق را میتوان داشت. «یولیان ناگلزمان» پس از مصدومیت شدید زانو در بیستسالگی، بهعنوان آنالیزور «توماس توخل» در تیم دوم آگزبورگ مشغول به کار شد، با ادامهٔ پیشرفت فوقالعادهاش در زمینهٔ مربیگری، در فصل ۱۴-۲۰۱۳، تیم زیر ۱۹سالههای هوفنهایم را قهرمان آلمان کرد و در فصل ۱۶-۲۰۱۵ پس از نتایج ضعیف «هوب استیونز»، در سن ۲۸سالگی بهعنوان سرمربی هوفنهایم منصوب شد و بدل به جوانترین سرمربی تاریخ فوتبال آلمان شد و تیمی را که ۷ امتیاز با منطقهٔ امن جدول فاصله داشت، با ۷ پیروزی از ۱۴ بازی باقیمانده، در بوندسلیگا حفظ کرد و فصل بعد هافنهایم را به چهارمی بوندسلیگا رساند تا فرصت حضور در پلیآف لیگ قهرمانان، به یکی از آیندهدارترین مربیان فوتبال آلمان برسد. شکست برابر لیورپولِ کلوپ در پلیآف، «ناگلزمن» را ناامید نکرد و یک فصل بعد با قرارگرفتن در ردهٔ سوم بوندسلیگا، هوفنهایم اینبار بهطور مستقیم به لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا کرد تا اینبار عنوان جوانترین سرمربی لیگ قهرمانان، به «یولیان» برسد؛ فقط ۳۱ سال و ۵۸ روز لازم بود تا «ناگلزمان»، مهمترین رقابت باشگاهی را در قامت مربی تجربه کند. طبع سیریناپذیر این مربی بینظیر، پایانی نداشت و اینبار لایپزیش، جوانترین تیم اروپا با قدمتی یک دههای، توسط «ناگلزمان» به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رسید تا در سنّ ۳۳سالگی، یک رکورد بینظیر دیگر توسط این مربی خوشتیپ به ثبت برسد. هر چه که هست، «ناگلزمن» هنوز به دنبال فتح رکوردهای زیادی است که فتح بوندسلیگا و لیگ قهرمانان، گوشهای از آنهاست.
لایپزیش در این سالها با حضور یک مدیر ورزشی فوقالعاده به نام «رالف رانگنیک»، اولینبار فصل ۲۰۱۵-۱۶ به سطح اول فوتبال آلمان رسیده و اکنون سکّوی پرتابی برای رشد مربیان بااستعداد این کشور شدهاست. یکی از این مربیان، «رالف هازنهوتل»، مربی فعلی ساوتهمپتون است. «هازنهوتل» در اولین فصل حضور لایپزیش در بوندسلیگا، این تیم را به نائبقهرمانی آلمان رساند و در حال حاضر هم با ساوتهمپتون، یکی از بالانشینان لیگ جزیره است. نتیجهٔ حضور «رانگنیک» در این باشگاه، پرورش این دو مربی فوقالعاده و پرورش ستارههایی نظیر «تیمو ورنر»، «دایو اوپامکانو» و «نبی کیتا» و... شدهاست.
مربیان زیادی در حال طیکردن مسیر «ناگلزمن» هستند، یکی از این مربیان «سباستین هوینس»، برادرزادهٔ «اولی هوینس» است. «سباستین» نتوانست برخلاف «اولی»، در تیمهای مطرحی بازی کند؛ اما در مسیر مربیگریاش، خیلی حسابشده و منطقی گام برداشت و پس از مربیگری در ردههای سنی پایینتر تیمهایی مثل هرتازلندورف و لایپزیش و بایرن مونیخ، در فصل ۲۰-۲۰۱۹، مربیگری تیم دوم بایرنمونیخ را برعهده گرفت و همراه این تیم به قهرمانی سطح سوم فوتبال آلمان رسید و بالأخره در شروع همین فصل بوندسلیگا، «دیتمار هوب»، مدیرعامل باشگاه هوفنهایم، «سباستین هوینس» را به امید تکرار خاطرات شیرین «ناگلزمان» در این تیم استخدام کرد. پیروزی ۴ بر ۱ برابر بایرنِ «فلیک»، شروع درخشش این مربی بااستعداد ۳۸ساله است. بیشک با تداوم این درخشش و ادامهٔ سیر صعودی، میتوان «سباستین هوینس» را در بزرگترین باشگاههای آلمان و اروپا دید.
سه باشگاه دورتموند، هوفنهایم و لایپزیش در دههٔ اخیر، سهم زیادی در پرورش مربیان و بازیکنان بااستعداد آلمانی ایفا کردهاند که حاصل آن، نتایجی است که این مربیان در این سالها کسب کردهاند و لیگهای معتبر اروپایی را به تسسخیر خود درآوردهاند و فوتبال آلمان میتواند خوشبین باشد که در سالهای پیشِ رو، مربیانی مثل «مارک روزه»، «رالف هازنهوتل» و شاید مربیانی که اکنون در سطوح پایین فوتبال آلمان مشغول به کار هستند، روزی در بزرگترین باشگاههای فوتبال آلمان و اروپا بدرخشند.
نویسنده: محمد صفری مجد