جامعه اسلامی دانشجویان شریف
جامعه اسلامی دانشجویان شریف
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

به کجا می‌روی آخر؟!

بسمه تعالی

جستاری در وضعیت جمهوری اسلامی در آبان ۹۸

دکتر سینا کلهر
دکتر سینا کلهر

آبان مهم است زیرا نتایج آن در اولین رویداد سیاسی پس از آن به وضوح قابل مشاهده است(مشارکت پایین در انتخابات مجلس). اغلب ما نگران امنیت حکومت هستیم، در حالی که دولت آن­قدر قوی هست که خطری آن را تهدید نکند. مسئله‌ی مهم این است که چه اتفاقی برای مردم افتاده است. یاس و بی‌­تفاوتی و نا­امیدی نسبت به هرگونه تحول مثبت، در مردم بوجود آمده که مسئله مهم همین است.

اعتراض آبان در مقابل یک تصمیم قوه‌ی مجریه بوده که می‌توانست جور دیگری رخ دهد اما نداد، در حالی­که نتایج این تصمیم را بعد از این مدت می­بینیم که مثبت نبوده است. جامعه‌ی ما درگیر حوادث طبیعی و سیاسی زیادی بوده و تاب‌آوری جامعه کاهش پیدا کرده است. احیای جامعه‌ای که نشاط خود را از دست داده و فرو پاشیده، بسیار سخت است؛ مثل شرایط لیبی، سوریه و... .

تحلیل‌­ها ناظر بر این است که این اعتراضات، از سمت شورش طبقه فرودستان و مستضعفان بوده است، اما این­گونه نیست؛ چرا که برای اولین بار طبقه متوسط نیز همراه این اعتراضات بوده است. حتی می­‌توان گفت این اعتراضات از دل طبقه‌ی متوسط بیرون آمده است. به همین جهت است که عمده اعتراضات در حاشیه شهرها رخ‌داد. پس آبان نقطه هم­رسی دو طبقه‌ی مهم جامعه‌ی ایران است.

عده‌ای دوگانه‌ی خشم مطلق و یاس مطلق را پیش روی جامعه می‌بینند. اما متاسفانه می‌بینیم جامعه هم­زمان به سمت هر دو حرکت کرده و می‌توان گفت در این مسیر شکست خورده است. بنزین بهانه‌ای برای تخلیه خشم نهفته در جامعه بود.

شاید بتوان چهار روند را در جامعه مشاهده کرد که برای ما حادثه آبان را روشن­‌تر می‌کند. روند اول گسترش فقر و بی­‌عدالتی است. طبق داده‌های مرکز آمار ایران، ضریب جینی در سال ۹۱ کمترین مقدار خود را در تاریخ جمهوری اسلامی داشته است و اکنون با افزایش زیاد به بیشترین حد خود رسیده است. این یعنی فاصله طبقاتی به صورت نگران‌کننده‌ای افزایش داشته‌است. روند دوم توزیع ناعادلانه فرصت‌هاست. روند سوم پیشرفت ظاهری کشور و ساخت و ساز است که باعث ظهور تجمل‌گرایی و نمایش ثروت شده و بحث‌­هایی مثل آقازاده‌گی و ژن خوب، که فشار مضاعف ذهنی به جامعه تحمیل کرد. روند چهارم فشار ناامیدی است که مردم احساس کردند به آن‌ها خیانت شده که با ترکیب عوامل دیگر، فضای اعتراض را مهیا کرد.

دولت به لحاظ حقوقی و قانونی نهاد بسیار قدرتمندی است اما از تمام ظرفیت خود استفاده نمی­‌کند که ناشی از ترکیب دولت است. می‌توان حتی عملکرد اعضای جوان هیئت دولت را با سایر اعضا مقایسه کرد و تفاوت را مشاهده کنیم. بزرگترین طرح سیاسی دولت برقراری و اصلاح روابط خارجی بوده که به برجام ختم شده است؛ در حالی که در سال‌های به ثمر رسیدن آن، فقر افزایش یافته و شاهد گسست جامعه هستیم.


دکتر اباصالح تقی زاده
دکتر اباصالح تقی زاده

برخلاف سال 88 ما ویژگی‌­های یک اعتراض سیاسی متحد و دارای خواستار مشخص را مشاهده نمی­‌کنیم. اما همین بی­‌جهتی اعتراضات، نشانه‌­ای برای پراکندگی و شکاف است. این پراکندگی حاصل ضعف نیروها و قدرت سیاسی است. در اصل قدرت جریان‌­های سیاسی از طرف مردم تامین می­شود و اعتبار لازم را به آن­ها می‌­دهد. تنازع‌­های بی­‌معنی جریان­‌های سیاسی فاصله گرفته از ملت، فاقد معنی است و بیشتر شکل نمایشی دارد، حتی اگر به طور مقطعی این نمایش‌­ها موجب جمع‌آوری تعدادی رای بشود.

آینده سیاسی ایران متعلق به یک جریان سیاسی حاشیه­‌ای است که در حال حاضر رسمیتی ندارند اما بسیار مستعد هستند و توانایی زنده کردن فضای سیاسی را دارند. امام خمینی هم نیروهایی را در قاعده­‌ی هرم قدرت (حاشیه جریانات سیاسی آن وقت) بوند را کشف کرد و در این کشف، آن­ها را نیز ساخت و به نیروی سیاسی بدل کرد. جریان‌­های موجود فعلی این امکان را کاملا از دست داده‌­اند.

با توجه به دوگانه اقتصاد مولد و اقتصاد خدماتی در می‌­یابیم که برای برقراری اتصال بین جامعه و نیروی سیاسی، باید راهی به سوی سیاست مولد و بدون اتکا به اقتصاد نفتی در پیش گرفت که فارغ از هر جریان سیاسی، این قابلیت و پتانسیل در فضای فعلی دیده نمی‌­شود. حتی مشاهده می‌­کنیم که گفتارهایی در حال شکل‌­گیری است که در پی تصاحب قدرت با وعده‌­های خدماتی هستند؛ در حالی که این طرز نگاهی تحقیرآمیز و ارباب‌-رعیتی نسبت به جامعه است. همین سیاست غیر مولد است که هرگونه تصمیم را در مورد روابط خارجی بی‌معنی و بی‌اثر می‌­کند.

صحنه سیاسی فعلی ایران، دارای اقتصادی غیر مولد است و تمام نیروهای با استعداد و مولد حاشیه‌­ای را می‌بلعد. ایرانِ امروز نیازمند یک مشارکت گسترده است که البته این مشارکت با دموکراسی متفاوت است؛ چرا که دموکراسی دعوای جریانات قبلی برای کسب رای از مردم و همچنان ماندن در قدرت است، در حالی که مشارکت، قدرت گرفتن افراد حاشیه قدرت است.

پایان./

آبانبنزین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید