کوروش علیانی | نویسنده کتاب «روایت و ذهن نویسا»
روایت یک مفهوم تخصصی است که به دست غیر متخصصان افتاده است و بارها نابهجا به کار برده شده و میشود. آنچه شنیدهاید فراموش کنید. زنجیرهای از تصویرهای متحرک را در نظر بگیرید. طول هر تصویر حداکثر سه ثانیه است. تصویرها به ترتیب زمانی مرتب شدهاند. هر تصویر با تصویر بعدی دست کم در یک عنصر (فرد، مکان، موضوع رخداد…) مشترک است. تصویر آخر طوری است که به دنبال هم آمدن همهی تصویرهای پیشین را توجیه میکند. این زنجیرهی تصویرها یک روایت است. میتوانید به آن روایت رخدادی، رویدادی، یا بخشبخشی بگویید.
تصویرهایی که در روایتها به کار رفتهاند میتوانند ضمیمههایی از جنس احساسات و عواطف، از جنس حسها و از جنس دادهها همراه داشته باشند. یعنی یک روایت رویدادی میتواند همراه با صدای گوینده، خشم شنونده، و دادهای که ارتباط این دو نفر را با هم مشخص میکند در ذهنی ضبط شده باشد.
گاه تعداد زیادی روایت رویدادی شبیه به هم داریم. به طوری که تصویرها کمکم فراموش میشوند و مفهومها و جملهها جای آنها را میگیرند. در چنین شرایطی اغلب چیزی که پدید میآید تا حد امکان از شخص دستوری، زمان دستوری و مکان خالی شده است. مثلا «گاو یونجه میخورد» چیزی از این جنس است. نه به گاو خاصی مربوط است نه یونجهی خاصی، نه جای خاصی و نه زمان خاصی. این یکی روایت را که ساختار مفهومی-زبانی دارد و نه تصویری-شناختی، روایت روندی مینامیم، چون از یک روند صحبت میکند نه از یک رویداد.
روایتهای روندی میتوانند «به درد» ما بخورند یا نخورند. این بستگی تام و تمام با «درد ما» دارد. درد ما چی است. گفتن این که «برادر شوهرم ابله است» حتما به این درد میخورد که دل ما را خنک کند و از رنج ما بکاهد. گفتن این که «من همیشه در جمعها میدرخشم» هم به ما حس خوبی از خودمان میدهد. حتی گفتن این که «آنچه میبینید ماحصل یک عمر تلاش خستگیناپذیر است» شکل دگرگون شدهای است از «همیشه تلاش کردم، هرگز خسته نشدم، برای همین موفق شدم». این هم روایتی خوشآیند است.
روایتهای خوشآیند بیش از هر چیز با احساسات ما و مخاطب ما کار دارند. میتوانند راست باشند یا دروغ، اما به هر حال چرند هستند. کمکی نمیکنند. در واقع، تنها کمکی که میکنند دادن حس خوب به یک گردهمایی «بیایید موفق باشیم حتی شما بدبختهای کودن است» که معمولا با امید و بدبختی توامان تمام میشود. لحظهی شاد امید و عاقبت ناشاد فردا و فرداها.
حالا بیایید از یک نوع روایت روندی دیگر صحبت کنیم. همان که میگفت v^2-v(0)^2=2ad. میدانید خوبی این روایت چی است؟ معمولا میگویند محاسباتی و عددی بودنش. این حرف درست اما مبهم است. محاسبه؟ محاسبهی چه؟ شما وقتی این روایت را دارید میتوانید گروهی از رخدادهای گذشته را که به آن مربوط است تبیین کنید و گروهی از رخدادهای آینده را با آن پیشبینی کنید. با داشتن سه عامل، عامل چهارم را مشخص کنید و با داشتن دو عامل نسبت دو عامل دیگر را روی نمودار نشان بدهید.
کارآمدی این روایت دیگر فقط احساسی نیست، کارآمدی این روایت عینی-عملیاتی است. یک روایت خوب موفقیت این نیست که به شما بگوید «ز کوشش به هر چیز خواهی رسید». روایت خوب موفقیت شما را به استراتژیهایی مجهز میکند که با آن هر بار بتوانید برای مسالهای نو پلنی نو بیافرینید و با ارزیابی آنچه انجام میدهید خطاهای پلن خود را بیابید و تصحیح کنید.
جامعه اسلامی شریف