گزارش گفتوگو با دکتر شهرستانی
دکتر شهرستانی در ابتدا در باب اهمیت شهید سلیمانی متذکر شدند که باید از ابعاد مختلف بررسی شود و به نقش مهم شهید در بازیگری بینالمللی ایران اشاره کردند.
قاسم سلیمانی به عنوان محور مدیریت ایران در یکی از دشوارترین پروژههای سیاسی قرن اخیر، که این نقش تاریخی او بود چرا که از صفویه به بعد ایران دائماً محدود شده و دست و بالش بسته شده بود و این نقشآفرینی جهانی جهت بازیابی نقش ایران بزرگ بر دوش قاسم سلیمانی بود. و البته بعد از ظهور نیروهای سلفی این چهره آشکار شد و به وضوح عرض اندام کرد.
شهید سلیمانی ایران بزرگ را دوباره به میدان آورد و کار بزرگ این بود که این ایدهای ناسیونالیستی نبود که اگر اینطور بود اتفاقاً هیچگاه گسترده نمیشد بلکه این ایران بزرگ نمایندهای جهانی است و در عین ایران بودن بسیاری از کشورها را همراه میکند.
در شهید سلیمانی هم افقی هویت ملی، اسلامی و جهانی اتفاق می افتد و حتی ما از هویت شیعی که دوران صفویه مبتنی بر آن بود نیز عبور می کنیم. حتی افق اسلامی هم بزرگ تر میشود و جهانی میشود، که قاسم سلیمانی خود مدافع مسیحیان و ایزدی ها و... هم بود.
ایشان در پاسخ به این سوال که آیا ارزش ها با هم دارای تضاد هستند یا قرائت از ارزشها آن ها را مقابل هم قرار میدهد گفتند: «این ارزشها بعضا دارای پارادوکس هستند و جمع این پارادوکسها اصلا ساده نیست. برای مثال شما نگاه کنید که خیلی از مردم معتقد هستند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و از طرفی هویت اسلامی ما چه بسا ایجاب میکند که از ملتهای مظلوم مسلمان دفاع کنیم و به آن ها کمک کنیم و این دو قطعا تضادی دارند اما قاسم سلیمانی به عنوان کسی که در بحرانیترین پروژههای جمهوری اسلامی در منطقه و جهان حضور داشته یک وجهه ملی دارد و در ایران به لحاظ محبوبیت نفر اول بود؛ پس جمع بین این پارادوکس ها اصلا ساده نیست.»
درباره شخصیت قاسم سلیمانی و اهمیت و تاثیر این شخصیت در «نقش قاسم» ایشان گفتند: «قاسم سلیمانی یادآور آیینها و معانیای است که از هزار سال پیش در جان ما ایرانیها رسوب کرده: آیین پهلوانی و فتوت و جوانمردی. قاسم سلیمانی جهانپهلوان است. جهانپهلوان در عین این که ملی است، جهانی هم هست. جهانپهلوان اخلاق و مرام و سلوکی دارد، از مظلوم دستگیری می کند، یک دوراندیشی و عاقبتاندیشی و تدبیر گرایی دارد؛ پهلوان به جنگ دشمن میرود پیش از آن که دشمن به حریمش نزدیک شود.»
شهید سلیمانی یک شخصیت فرهنگی داشت و صرفا نظامی نبود. نیازی به پروپاگاندا نبود چرا که زمانی که صدق و خلوص و راستی وجود داشته باشد مردم میفهمند.
شهادت او دراماتیک بود؛ مثل داستان سیاوش، مثل داستان عاشورا. داستان شهادت او این داستان زندگیاش را کامل کرد.
در پرسش از این که آیا سلیمانی قابل تکرار است و می توان به آینده امیدی داشت ایشان متذکر شدند: «ما باید مقداری از نوستالژیگرایی فاصله بگیریم و مواجهه رمانتیک نکنیم با این اتفاق. شهید سلیمانی مثل رئیسعلی دلواری نیست که تنها فرد عصر خودش باشد بلکه یکی از صدها شهید بزرگوار ماست. او صرفاً یک شخص نیست بلکه یک نیروی تاریخی است و ما اگر در شخص بمانیم ایده اصلی را گم میکنیم. اگر خود شهید سلیمانی نسبت به شهدا روحیه نوستالژیک میداشت هیچ وقت افق آینده گشوده نمیشد.
مسئله این ایده تاریخی است که ظهور کرده است و سلیمانی فانی شده است در این ایده تاریخی.
در بخشی از گفتوگو ایشان به ضعف هایی در مسائل فرهنگی اشاره کردند و گفتند: «شهید سلیمانی البته محدودیتهایی داشته است و چه بسا نیروی قدس در بخشهای فرهنگی عملکرد مناسبی نداشته و بخشهای فرهنگی در نیروی قدس به اندازه کافی رشد نکرده است. مخصوصا در عراق که این دیده میشد که بعد رسانهای به شدت ضعیف بود و ما آن زمین را تقریباً از دست دادیم. البته تقصیر اصلی اینجا بر عهده دولت و شورای عالی امنیت ملی است که نتوانست پیروزی های نظامی را ادامه دهد. بعد فرهنگی خارجی ما در واقع خود سردار سلیمانی بود.»
در جمعبندی پایانی و درباره رفتارهای ناپسند بعضی حزب اللهیها در باب تنگ کردن دایره انقلابیگری ایشان اشاره داشتند که: «من بعد از شهادت شهید سلیمانی متنی در کانال تلگرامم گذاشتم و همان جا اشاره کردم که انتقام یک برنامه ملی است و مفهوم انتقام باید یک ملت را درگیر خودش بکند. قاسم سلیمانی نباید تبدیل بشود برای استفاده جماعت حزباللهی تا دیگری را کنار بزنند. من تاکید دارم که شهید سلیمانی را تحت گفتاری طرح کنیم که ملی باشد نه اینکه برای کوباندن رقبا مطرح کنیم. خود شهید سلیمانی این روحیه را نداشت.»
در پایان از ایشان درخواست کردیم تا مقداری در باب این که پهلوان در خطر به دنبال نجات خودش هست توضیح دهند که ایشان گفتند: «حکمت دارای نقیضه است و خردمند نقیضهگو است. پهلوان شخصیتی حکیم و خردمند است. شهید سلیمانی خود بیان کرده بود که فرصتی که در بحرانها هست در خود فرصتها نیست. شما به این جمله پارادوکیسکال توجه کنید. یک خردمندی و خودآگاهی عمیقی دارد و اینچنین است که هلدرلین می گوید آن جا که خطر هست نیروی نجات می بالد.»
در این گزارش سعی کردیم خلاصهای از گفتوگو را برای شما مخاطبین گرامی ارائه کنیم اما طبیعتاً همه گفتوگو در این گزارش گنجانده نشده است و در صورت تمایل می توانید صوت کامل جلسه را گوش کنید.
جامعه اسلامی شریف
تلگرام | اینستاگرام