ویرگول
ورودثبت نام
SSN
SSN
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

درباره و بدون اثر ادبی

نقدی بر شمارۀ سوم فصل‌نامۀ «ایوان»، کانون شعر و ادب دانشگاه شریف

عکس جلد فصل‌نامۀ «ایوان»، شمارۀ سوم
عکس جلد فصل‌نامۀ «ایوان»، شمارۀ سوم

شماره‌ی سوم ایوان، فصل‌نامه‌ای با موضوعیت متن و داستان، به همت کانون شعر و ادب آخر تابستان نود و هشت درآمده. اولین مواجهه‌ی من با این فصل‌نامه وقتی بود که پیشنهاد نوشتن این یادداشت را دریافت کردم. پیش‌تر تنها ایوان اول را دست یکی از رفقا دیده بودم و مختصر ورق زده بودم، و نسخه‌های الکتریکی شماره‌ی اول و دوم را آرشیو کرده بودم بین انبوه فایل‌های نخوانده. پس نگاهی گذرا و ناچار سریع به شماره‌ی اول و دوم انداختم که مختصات کاری نشریه دستم بیاید.

این که کانون مسئله‌ی متن و داستان را جدا از مسئله‌ی شعر، در دو فصل‌نامه‌ی جداگانه بررسی می‌کند، حال آن‌که می‌توانست به ماهنامه‌اش بسنده کند یا این دو فصل‌نامه را ذیل موضوع کلی ادبیات تبدیل به یک فصل‌نامه کند، از دید من قابل تقدیر است. این مجالی برای گریز از کلی‌گویی و نگاهی جدی‌تر به مقوله‌های گوناگون در ادبیات است. می‌دانم پیدا کردن نویسنده از بین بچه‌های دانشگاه و رسیدن به چند مطلب با حداقل استانداردها برای ساختن چنین مجموعه‌ای، کار خیلی دشواری است. ایوان هم از شماره‌ی اول تا این سومی کم‌کم سر و شکلش را پیدا کرده است. غلط‌های املایی و نگارشی کم‌تر پیدا می‌شوند، صفحه‌آرایی و طراحی بصری به مرور بهتر شده‌اند و از شماره‌ی دوم به بعد مطالب ذیل چند دسته‌ی کلی طبقه‌بندی می‌شوند. اما در شماره‌ی سوم هنوز هم می‌بینیم که تصاویر بعضاً با کیفیت پایین چاپ شده‌اند، و سایزشان تغییر کرده تا در فضای در نظر گرفته شده جا شوند، که در نتیجه از طول یا عرض کشیده شده‌اند. چه برای تصاویر مربوط به متون، چه تصویر نویسندگان کادر در نظر گرفته نشده. برچسب طبقه‌بندی هر متن، بالای آن نوشته شده، حال آن که می‌توان طراحی را به گونه‌ای تغییر داد نیاز به تکرار برچسب طبقه‌بندی بالای تمام متون مربوط به آن طبقه نباشد. با این وجود گمان می‌کنم این دست اشکالات موردی بصری برای نشریه‌های دانشجویی نوپا طبیعی است و فصل‌نامه‌ی ایوان هم از شماره‌ی نخست تا کنون به مرور بسیاری از این اشکالات را اصلاح کرده است.

در مطلب نخست پریا کمانی شرح مختصری از مکتب سمبولیسم در ادبیات داده است. مطلب به تاریخچه، تعریف و مشخصات سمبولیسم پرداخته است، اما اگر به تعداد کمتری از شعرای سمبولیست اشاره می‌کرد و در عوض مفاهیم کلیدی و طریقه‌ی نوشتن سمبولیست‌ها را بیشتر شرح می‌داد مطلب موفق‌تری بود. استفاده از اشعار شاعران سمبولیست و حتی بررسی چگونگی پدیدار شدن مشخصات سمبولیسم در یک یا چند مثال می‌توانست مؤثرتر باشد.

در مطلب دوم علی محمدی دینانی بحثی درباره‌ی چرایی مطالعه‌ی مکاتب ادبی مطرح می‌کند. ردپای دید شخصی نویسنده در این مطلب دیده می‌شود، که این از نظرگاه من نقطه‌ی مثبتی است. به نوشته جان می‌دهد و از خشکی گزارش‌گونه بودن و ویکی‌پدیایی شدن می‌گریزد. نویسنده اشاره‌ای به آرای فرانسیس بیکن کرده است و حسب این اشاره، اسم مطلبش «یک بیکن دیگر!» گذاشته است که از دید من دور از محتوا و شکل مطلب است.

امید ظریفی در ادامه‌ی مطالبش درباره‌ی معرفی انواع ناداستان، شرحی بر خودزندگی‌نامه و زندگی‌نگاره نوشته است. مطلب زبان روشنی دارد و موفق می‌شود در یک طبقه‌بندی مناسب این دو عنوان را شرح دهد، مختصات و تاریخچه‌ی هر یک را بیان کند و تفاوت آن‌ها را روشن سازد. نیلوفر کریمی یک ناداستان از جسیکا فرانسیس ترجمه کرده که خواندنی است. این ترجمه‌ها می‌توانند نقطه‌ی تمایز و برگ برنده‌ی فصل‌نامه‌ی ایوان باشند. به نظرم ایوان از این ضربه می‌خورد که خود اثر ادبی در آن کمیاب است.

در کل این شماره من فقط این ناداستان را گیر آوردم و برایم عجیب بود که چرا مطلب مهدی دیزانی درباره‌ی رضا قاسمی این‌قدر کم درباره‌ی شیوه‌ی نوشتن او می‌گوید. چرا نیم بیشترش راجع به سه‌تار زدن نویسنده است و کسی اگر بار نخست است به اسم رضا قاسمی برمی‌خورد، از کجا باید بفهمد نوشته‌ی او بهتر از قهوه‌ی سرد آقای نویسنده است که من و مهدی معتقدیم خزعبل است.

سید محمدحسین قاسمی در مطلبش مختصری درباره‌ی اهمیت رعایت اصول نگارش و ویرایش نوشته و چند نمونه از غلط‌های رایج را با مثال توضیح داده است. این مطلب قرار است با عنوان در جست و جوی زبان از دست رفته ادامه پیدا کند. این دست مطالب طبیعتاً می‌توانند مفید واقع شوند.

متینه محمودی مطلبی درباره‌ی اقتباس‌های سینمایی از رمان بلندی‌های بادگیر نوشته است. مطلب موفق شده مختصراً نحوه‌ی برخورد هر فیلم را با رمان بیان کند و نقاط تمایز آن‌ها با حال و هوا و روایت رمان را نشان دهد.

گزارش جلسه‌ی پرسش و پاسخ با ناهید طباطبایی طبیعتاً برای کسانی که یا کتاب او را خوانده‌اند یا فیلم چهل سالگی را دیده‌اند جذاب خواهد بود. با این وجود طباطبایی نکات جالبی هم راجع به حرفه‌ی نویسندگی و مناسبات سینما با نویسندگان گفته است که می‌تواند برای دیگر خوانندگان جالب توجه باشد.

در بخش معرفی کتاب، مطلب داریوش نصیریان درباره‌ی رمان قلعه‌ی حیوانات علاوه بر معرفی کتاب به تحلیل و تفسیر آن می‌پردازد که اگر بنا به معرفی است، طبیعتاً نگاه خواننده به کتاب را جهت‌دهی و داستان را لوث می‌کند. معرفی علی ظفری از «در پی روح زمانه» با این که برایم جالب توجه بود، اما واضح است که معرفی کتاب نیست. صحبت بیشتر پیرامون یک پادکست است. اتفاقاً چون شرح مواجهه‌ی شدن نویسنده‌ی مطلب با پادکست در آن آمده، نسبت به یادداشت‌های گزارش‌گونه‌ی دیگر خواندنی و جذاب‌تر است. اگر درست خاطرم باشد، در یکی از یادداشت‌های پایانی هر شماره‌ی ایوان، مهدی دیزانی مختصری می‌نویسد و بعد چند کتاب را فهرست و توصیه به خواندنشان می‌کند. گمان می‌کنم برای معرفی هر کتاب، لااقل شرح مختصری از آن نیاز است. ایده‌ی معرفی بهاره شیرازی، معرفی مکانی برای رفتن و نشستن و خواندن، پایان خوشایندی برای شماره‌ی سوم است.

اگر ایوان بتواند داستان‌ها و ناداستان‌های بیشتری از بچه‌های دانشگاه یا دیگر نویسندگان را در خود جا دهد، از دید من نتیجه بهتر خواهد بود. نوشتن از ادبیات زمانی مؤثرتر واقع می‌شود، که مثال‌ها شاهدی بر مدعای نوشته باشند. فصل‌نامه بودن ایوان و حجم نسبتاً بالایش فضا را مفصل‌تر پرداختن به یک موضوع از نظرگاه‌های مختلف فراهم می‌کند. شاید در نظر گرفتن پرونده‌ای برای هر شماره، یا ساختن نوعی ارتباط بین نوشته‌های یک شماره، بتواند انسجام بیشتری به آن شماره ببخشد.

محمد زارع، دانشجوی کارشناسی مهندسی و علم مواد شریف
محمد زارع، دانشجوی کارشناسی مهندسی و علم مواد شریف
دانشگاه شریفنشریاتssnشعر و ادبایوان
خبرگزاری دانشجویی دانشگاه شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید