جنگ اکراین و روسیه ریشه در یک سری تحولات تاریخی با پیشینه قدرتمند دارد که بدون درک این مولفهها نمیتوان چیستی و ماهیت جنگ را دریافت. ابتدا به سیر تاریخی تشکیل ناتو خواهیم پرداخت و بعد سری خواهیم زد به حمله روسیه به اکراین و بررسی آینده جنگ.
بعد از جنگ جهانی دوم، دو ایدوئولوژی بزرگ کاپیتالیسم در غرب به رهبری ایالت متحده امریکا و کمونیسم به عنوان ایدئولوژی مسلط بر صحنه روابط بینالملل اتحاد جماهیر شوروی سابق، پرچم نزاع دیگری به عنوان جنگ سرد را برافراشتند.
تنها کشورهایی که بعد از جنگ بزرگ دوم نای ادامه حیات را داشتند آمریکایی بود که فرسنگها از نظر موقعیت جغرافیایی با اروپای ویران شده فاصله داشت و کشور دیگر شوروی بزرگ بود که رویای امپراطوری فرودستان (شما بخوانید توده فریبی گسترده) را به سر داشت.
صحنه اصلی رقابت بین این دو ابرقدرت، آلمان در اروپا بود. وقتی آلمان به عنوان کشور شکست خورده بین شوروی و جبه غرب تقسیم شد، اردوگاه غرب و شرق به شکل عملی جامه به تن کرد. اروپا که زیر جنگ ویران شده بود به هیچ وجه ممکنی توانایی رقابت با شوروی را نداشت. انگلیس و ایالت متحده برای ایجاد سد نفوذی مقابل سیاستهای توسعه طلبانه شوروی و مهار کمونیزم ناتو را به وجود آوردند.
اتفاقات مهمی از زمان پایان جنگ تا قبل از تشکیل ناتو باعث شد تا غربیان به فکر یک کمربند مستحکم برای ممانعت از نفوذ شوروی استالینی و اندیشههای کومنیزم به داخل خاک اروپا شود:
مقاله فارین افرز: جورج کنان که سالها رایزن سفارت آمریکا در مسکو بود و با روسیه ارتباط مستقیم و دوستانهای برقرار کرده بود و حتی در ان زمان بارها استالین و آمریکا روابط دوستانهای به واسطه کنان با همدیگر پیدا کرده بودند. در سال 1947 در مجله فارین افرز مقالهای نوشت که در آن خودش را آقای X معرفی کرده بود. او راهبردی جدید برای مقابله با سیاستهای توسعهطلبانه شوروی به دولت امریکا معرفی کرد که بعدها از آن به عنوان (سیاست سد نفوذ) یاد شد.
روسیه در زمان پوتین، بارها و بارها حسن نیت خودش را برای ارتباط روابط دوستانه با ایالت متحده نشان داده است مثل همکاری با ایالت متحده برای حمله به طالبان و در اختیار گذاشتن خاکش برای ایالت متحده یا تماس پوتین بعد از 11 سپتامبر به ایلت متحده و اظهار همکاری همه جانبه و... در خواست روسیه برای پیوستن به ناتو اما همچنان مورد قبول ناتو قرار نگرفته است.
اکراین به عنوان دروازه استراتژیک و پل ارتباطی غرب و شرق از موقعیت فوقالجیشی بالایی برخوردار است. به قول دکتر محیط با ناتوئیزه شدن اکراین، اکنون پشت پوتین به دیوار است و کشوری که خودش را در خطر ببیند، حمله میکند. البته این جنگ را توجیح نمیکند ولی چیزیکه مشخص است، عدم وجود قوائد مکتوب و ازهمه مهمتر عدم ضمانت اجرایی قوانین و عرفهای بینالمللی در عرصه جهانی است.
توازن قوا، رابطه سلطه و تابعیت (امپریالیسم) و... ابعاد دیگر و جنبههای مختلف دیگری از حالت خصمانه بین غرب و شرق است. امریکا در حال حاضر دارای 800 پایگاه نظامی در جهان است، 2.5 تریلیون دلار بودجه نظامی دارد و قدرت اول نظامی جهان است. شوروی و چین در مجموع 5 پایگاه نظامی هم ندارند و از نظر نظامی هم قدرت کمتری در برابر ایالت متحده دارا هستند. اگر روسیه و پوتین تصمیم بگیرند که وارد بخش غربی اکراین شوند، ناتو به اکراین قول داده است که اکراین را تبدیل به باتلاقی کند که شوروی در آن غرق شود. البته مطمئناً اگر غرب حتی به زبان هم بیاورد که اکراین قرار نیست به ناتو بپیوندد، پوتین جنگ را تمام خواهد کرد و به عقب خواهد برگشت.