در سینما منظور از روایت تصویری یعنی رسیدن به هدف خاص. ژان کوکتو کارگردان شهیر فرانسوی در این باره نظر جالبی دارد. او اظهار میدارد: «درام را به گونهای ظریف و هوشمندانه تعریف کردهاند؛ اما به گمان من کمتر به مقصود رسیدهاند. درام عمل است (ریشه درام در زبان یونانی به معنای عمل میباشد)؛ عملی معطوف به هدف و این هدف چیزی جز افشاگری نیست.»
به گفته آرتور میلر، تفاوت بین درام و ملو درام، در عنصر تضاد و کشمکش بین اشخاص داستان است که در این حالت اوج آن در خشونت جسمی نشان داده میشود که در نهایت یک ملو درام شکل میگیرد. به زعم آرتور میلر اگر در نمایش به تصویر کشیده شود که شخصیتها مشغول چه کاری هستند، ملو درام و اگر نشان داده شود که آنها چه کاری نمیکنند، درام شکل میگیرد. با توجه به توصیفات گفته شده وجود شخصیت زنده و واقعی برای شکلگیری درام حیاتی به نظر میرسد و این ویژگی مشترک درام و تراژدی میباشد.
پیشنهاد مطالعه: بررسی و نقد سریال افعی تهران؛ پیمان معادی برای اولین بار در نمایش خانگی!
حالا پس از برخورداری از این اطلاعات به صورت پیش فرضانه، میتوانیم آگاهانه وارد نقد فیلم برادران لیلا شویم. برادران لیلا یک ملودرام اجتماعی است که در نهایت به یک " تراژدی خوشبینانه" ختم میشود. از آن رو تراژدی که نشانهها حاکی از آن است که همه برادران لیلا پس از پایان فیلم تازه باید شکست ناشی از بدهیهای سنگین مالی، فقر، درماندگی، ناکامی و... را بپذیرند و از آن جهت خوشبینانه که مسبب همه این بدبختیها بالاخره تمام شده و عزای او جشن تولدیست برای یک زندگی و یک نسل جدیدتر.
فیلم نه درباره تعبیرات از خود ساخته دیکاتوری و... که بلکه یک روایت از تقابلهای بین سنت و مدرنیته است. اگر بخواهیم از منظر ژانر/گونه به فیلم بنگریم، روستایی سعی کرده تا این تقابلها را در بستر درام به نمایش بگذارد. سنتی که تمامیت خواه است، همه چیز را برای خودش میخواهد، نقص را نه از خود که از دیگران میبیند، از موقعیت جغرافیایی یک مکان مدرن و تجاری بی خبر است، به دنبال دیده شدن در مراسمی با دیرینه تاریخی و سر و کله زدن با رسم و رسومات سنتی است و در مقابل فرزندانی که نمیتوانند این شرایط را تحمل کنند اما رگههایی از این تفکر سنتی هنوز در آنها زنده مانده مثل تقبیح سیلی لیلا بر صورت پدر به عنوان تجسمی از سنت احمقانه که از سوی همان برادری نقد میشود که قبلتر خودش به پدر توهین کرده است.
اِلمانهای زیادی از موقعیتهای مکانی گرفته تا نوع روابط شخصیتها بر این تقابل مدرنیته/سنت تاکید میکند. اما از نظر شخصیت پردازی، لیلا تجلی یک رویداد جدید در بستر یک خانواده سنتی است. لیلا نقطه عطف داستان و به نوعی جرقهای برای بیداری و گسست از پیوندهای اشتباه است. شمایل خانه یادآور بستری از محیط کلیشهای سنتی است. پدر خانواده پس از اینکه در محیطی مدرن و با کت و شلواری مدرن ظاهر میشود، مغلوب شده و به زمین میخورد چرا که سنت حتی به ظاهر هیچگاه نمیتواند ادای مدرنیته را هم در بیاورد.
اینها همگی زیر متنهایی هستند که در بستر ملودرام در حال حرکت هستند. اگر روستایی را یک کارگردان با وابستگیهای مولف منشانه قلمداد کنیم، (تاکید میکنم با وابستگیهای مولف منشانه و نه مولف! ) باید به فیلم قبلی روستایی رجوع کنیم تا گفتههای بالا کمی روشنتر شود. ابد و یک روز و متری شیش و نیم هر دو فیلمهایی هستند که به نوعی این تضاد و حل شدن سنت در دل مدرنیته را به خوبی تایید میکنند.
اما روستایی این بار توانمندتر و پرمایهتر از قبل توانسته ملودرامی بسازد که از دیالوگهای تصنعی کمتر داشته باشد، غیرواقعگرایی در عین واقعگرایی کمتر داشته باشد اما هنوز نتوانسته حس قضاوت در مخاطب را بکشد. او همواره سعی میکند تا من مخاطب در تلاش باشم بخش تاریک داستان را پیدا کنم. مخاطب از ابتدا با قضاوت فیلم را تماشا میکند و همواره یک پله از شخصیتها جلوتر است چون میداند که کدام جبهه تاریک و کدام جبهه روشن است. در کل شاید یکی از مهمترین و جدیترین فیلمهای امسال سینمای ایران، برادران لیلا باشد. با آرزوی موفقیت بیشتر برای سعید روستایی هم دانشگاهی و تک تک عوامل فیلم.