شاید اگر هیتلر هم در اجتماعی فارغ از هرگونه تمامیت خواهی، فریب، شکست زندگی می کرد، اکنون نامش در سطر به سطر تاریخ تکرار نمی شد. جنگ جهانی سوم جدیدترین ساخته هومن سیدی که برای آن موفق به دریافت شیره طلایی در بخش افقهای ونیز هم شد، فیلمی است صد البته متفاوت تر از آثار سیدی با پایانی خارق العاده. محسن تنابنده برنده جایزه بهترین بازیگر مرد در بخش افقهای ونیز شد، با چیرگی تمام در نقش توانسته است به خوبی شخصیتی را خلق کند که چرخه تغییر را به خوبی و با ذکاوت کامل طی میکند. پیش از اینکه به سراغ نقد فیلم جنگ جهانی سوم جدیدترین ساخته هومن سیدی برویم بهتر است ابتدا راجع به کلیت فیلم صحبت کنیم.
پیشنهاد نقد فیلم: بررسی و نقد سریال جنگل آسفالت: یا شکار باش یا شکارچی!
جنگ جهانی سوم در نگاه اول ملو درامی است که با ژانر در آمیخته است. فیلم با سادگی شروع می شود رود و با پیچیدگی به اتمام می رسد. این تضاد و پارادوکس بین سادگی و پیچیدگی همانگونه که در طول پیرنگ اتفاق میافتد، ابعاد شخصیتی کاراکتر را نیز در هم میشکند و یک روستایی ساده یا بهتر است بگوییم کارگر مزد روز را تبدیل به یک قاتل آدمکش می کند. حرف اصلی فیلم که مشخص است؛ سیدی رمانتیسیسم را کنار میگذارد و پله پله به مخاطب نشان میدهد که چگونه بازی در نقش یک دیکتاتور می تواند حتی خود فرد را عجین رفتارهایی کند که دیکتاتور با آن شهرت دارد. اینکه اجتماع می تواند تاثیرات شگرفی بر تغییرات و تحولات فرد بگذارد پدیده ای است که سالها جامعه شناسان به آن اشاره کردند. هیتلر به عنوان بزرگترین و نامدارترین دیکتاتوری که حتی عوامانهترین افراد نیز با وی آشنا هستند، خود یک هنرمند بود که در بستر جامعه آلمان تبدیل به یک دیکتاتور شد. او در جنگ اول یک سرباز یا بهتر است بگوییم پیاده نظام پایین رده بود که توانست در جنگ جهانی دوم رهبری حزب سوسیال ناسیونالیست آلمان را به دست بگیرد و برای برگرداندن آلمان باشکوه پیشین که در نبرد با فرانسه به حقارت کشیده شده بود، خصمانه در این جنگ تاریخ را شروع کند.
شروع فیلم با نقل قولی از مارک تواین است: «تاریخ هرگز تکرار نمیشود، اما اغلب همقافیه میشود.» (به این معنی که تاریخ ممکن است دقیقاً همان وقایع را تکرار نکند، اما همان الگوها در طول زمان ظاهر میشوند.)
شکیب هم درست همان شخصی است که هرچند اکنون در قاموس هیتلر نقش بازی میکند اما موفق به اجرای الگوهای است که دیکتاتور در سال ۱۹۴۵ در آلمان نازی با شروع جنگ به آنها عمل کرد. فیلم هرچند برگرفته شده است المان های رئالیستی فراوانی است اما همواره احساس می کنید که دارید یک صحنه نمایشی باشکوه از رویدادهای را مشاهده میکنید که پیش رویتان نقش بسته شده است. دوربین به صورت کاملاً رئالیستی بین شخصیت ها حرکت می کند، پیرنگ داستان را جلو میبرد.
سیدی به ما میگوید زمان ممکن است عوض شود، اما شیوههای اعمال قدرت ثابت میماند و همیشه کسی در انتهای هرم هست که حاضر نیست فراموش شود. اینکه مخاطب تا دقایق پایانی میتواند باشد شکیب (محسن تنابنده) همزاد پنداری بکنند شاید ترسناک ترین اتفاقی باشد که می تواند برای همه ما اتفاق بیفتد. از این رو زمانی که کارگردان از شکیب میپرسد که میداند هیتلر کیست؟ پاسخ او منفی است.این موضوع نشان می دهد هر کسی میتواند درون خود هیتلر را پرورش دهد که میتواند به خودی خود بسیار ترسناک باشد.
در سینما مهمترین عنصری که می تواند خلاقیت ایجاد کند ایده اولیه فیلم است. قطع به یقین در سینمای ما مخصوصاً در سال های اخیر و دست نیافته خیلی کم اتفاق میافتند. جنگ جهانی سوم یکی از ایده های جدید و بکر ایست که به جرأت می توان گفت در چند سال اخیر شاهدش نبودیم. ضربآهنگ داستان جوری تعیین شده است که فرصت کافی برای پرداخت شخصیت شکیب مهیا شده است. فیلم آنقدر خوب فضاسازی می کند مخاطب را آماده میکند تا بتواند ضربه نهایی را به او وارد کند. هیچ کسی فکر نمیکند که شخصیت شکیب با آن متانت و سادگی که دارد میتواند به یک تبدیل شود. هر چند که کلیدهایی در ابتدای فیلم به مخاطب داده میشود مثل اینکه شکیب رفیق باز است، به خانه گروهی می رود و با روسپی در ارتباط است و... تا از قداست و سفید بودن مطلق شکی بکاهد، اما باز هم محسن تنابنده موفق به خلق شخصیتی شده است که در این اعمال چنین رفتاری، سادگی و ندامت و برای مخاطب قابل درک است.
داستان تک خطی فیلم جنگ جهانی سوم باعث شده تا شخصیتپردازی شکیب کامل درون پیرنگ داستان شکل بگیرد و در نتیجه چارچوب اصلی فیلم محکم. به عنوان ماحصل نقد فیلم جنگ جهانی سوم جدیدترین ساخته هومن سیدی، باید بگوییم چرخه تبدیل شخصیتی که در اجتماعی پست شکل می گیرد و می تواند جهانی را نابود کند به بهترین شکل ممکن خود و در فرمی جذاب به مخاطب عرضه می شود که نه تنها می گوید تاریخ ممکن است در ریزترین ابعاد نیز تکرار بیفتد، بلکه میتواند ثابت کند بداعت و تازگی تا چه حد میتوانند بدنه سینمای ایران را موفقتر از قبل و چشمگیرتر از همیشه کند.