Shiiiiva
Shiiiiva
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

«بیشعور نباشیم»... جدا؟!

داستان روزش را تعریف می-کند و بعد هشتگ میزند: بیشعور نباشیم...

نمیخواهم مذمت کنم که دست روزگار خودم را دچارش کند، اما... خب... شعور... نمی-توانم نگویم!... پس حرفهایم را به هیچ وجه با یادآوری مصداق گوینده-هایش نخوانید... آدمها را در ذهنتان رنگی و دسته-بندی نکنید، اشتباه است، عرف شده، پیش میاید... بیایید روی پدیده-ها حرف بزنیم... اگر به من حق دادید، کلی بخوانید و کلی بپذیرید ... روی پدیده-ها حرف بزنیم!

فقط همینجا ندیده بودیدشون که دیدید :)))
فقط همینجا ندیده بودیدشون که دیدید :)))


درک می-کنم که جامعه عصبانی است. خسته شده که در اوج محدود کردن خودش، شاهد بی-قیدی دیگران است. خسته شده از از دست دادن. خسته شده از فرم جدید و غیرعادی زندگی که بعد از 5 ماه هنوز نتوانسته به آن عادت کند، چراکه تمام بار تطبیق را بر دوش خودش می-بیند، ناامید از اندک تلاشی برای بازبینی قوانین و ساختارها از ساختارهای تامین معاش تا حداقل بهداشت!

اما اگر تنش و بحران، محل بروز سعه-صدر و همبستگی و همراه کردن دیگران نیست، پس کِی؟

بیایید به یک موقعیت خیالی برویم: اگر بدانید که کسی بعد از دستشویی رفتن، دستانش را نمی-شوید، همین، بدون هیچ اطلاع دیگری از میزان آگاهی و دلیلش، به نظرتان درست است که به او بگوییم، «حیوان، دستانت را بشور»؟ من اینطور فکر نمی-کنم! با این جمله شاید یک درگیری جدی، شاید یک خشم و سکوت، شاید یک بی-اعتنایی پرمعنا رخ دهد، اما بااحتمال بالایی، به هدفمان نخواهیم رسید. وقتی کسی یک تذکر ساده و بدیهی (شستن دست بعد از دستشویی یا همین ماسک زدن خودمان) را نمی-فهمد و آن را جدی نمی-گیرد، احتمالا معطل یک تلنگر ما و تکرار مکرراتی که قبلا بی-اعتنایش کرده، نیست و تصورم این هست که با تکرار آن، با چاشنی توهین به شعورش، جز گاردش نخواهد افزود!!

فلذا نمی-فهمم که چرا این پدیده تحقیر و توهین به دیگران، با هدف جا انداختن اصول زندگی اجتماعی باب شده است. باید بگویم که مشمئز کننده است. شعور اجتماعی، اگر بُعد مثلا بهداشتی دارد، بعد ارتباطی هم دارد.

شاید بگویید، گاهی زور لازم است! که جا دارد بگویم، زور وقتی زور است که زورگو مشخص، معدود و موثر باشد... واقعا تصورش هم سخت است که همه به عاملین زور برای هم بدل شویم. اصلا مگر هوش اجتماعی و مهارت اقناع مخاطب، جز در برابر مخالفان قابل تعریف است؟ موافقان که یا تشویق می-کنند یا تایید. این مخالفانند که در برابرشان به گفت-و-گو و فراتر از آن نیاز داریم.

این یک اصل کلی است که برای تلف نکردن عمر خود و دیگران، قبل از کنش-گری، یک: مخاطب هدف و مدل ذهنی-اش را مطالعه و شناسایی کنی و دو: اقدام موثر کنی. پس اگر روزی قصد جا انداختن یک اصل اجتماعی یا یک دستورالعمل بهداشتی را داشتیم، بهینه-ترین کار، شناسایی و تعیین جامعه هدف است، یعنی کسانی که مخالف موضوع و یا اساسا فقدان آگاهی-اند. بعد از تعیین تکلیف باخودمان که مخاطب «دقیقا» کیست، باید همراهشان کرد. همراه کردن مخالف، مستقیما ریشه در شناخت و همگام شدن با او دارد.... شناخت یعنی وارد شدن از در مشترکات، از محل-های نفوذ به مکانیزم فکری و احساسی مخاطب... و همگامی یعنی همه اینها در گرو درک شرایط و اشراف به میزان تاثیر کلاممان.

مثلا اینکه بخواهیم به کسی که تمام دغدغه-اش، اجاره 200 تومانی خانه-اش یا تکه نانی است که بعد از دو روز به خانه می-برد، بگوییم «بیشعور ماسک بزن» دقیقا حکم همان مثال دست شستن را دارد، او اصلا نخواهد شنید که چه می-گوییم، (شاید ناشنوایی-ای عامدانه که بدش نیاید که دور از جانش...) و اگر ما را یک آدم فضایی دلخوش نداند هم که دمش گرم. ما بدون هیچ پیش-زمینه فرهنگی و آموزش قبلی در سطح وسیع جامعه، نمی-توانیم جایی میان دغدغه دیگران باز کنیم. دغدغه-هایی که برای حلش، تنها هستند!!!

بعید نیست که بگویید این همه روده-درازی کردی، کو راه حل؟! که جواب خواهم داد، همش راه حل بود که! منتها دور از شوخی(!) با توجه به حداقل شناخت از جامعه، با توجه به این همه تنش اقتصادی در کنار آن همه کمبود فرصت برای اقناع روح، حداقل کاری که می-توان کرد، بیان محترمانه درخواستمان است. حداقلی-ترین تغییر لفظی که می-توان به کار بست، هشتگ باشعور باشیم! است. حداقل، کمی احترام و همراهی درخودش دارد!

تکبیییییییییییییر!
تکبیییییییییییییر!



پینوشت آرزوها:

  • خودمحوری آدمها را در دغدغه و طلبشان برای رفاه (نه زنده ماندن، رفاه به معنای واقعی کلمه!) ببینیم، نه در نیش زبان و ترک احترام به دیگران، ولو عمیقا معتقد باشند از آن-ها از همه جهت برترند!!!!
  • حلقه ارتباطیمان مملو از کسانی باشد که تکلیفشان با خودشان معلوم است که: برای اثرگذاری حرف می-زنند یا تایید گرفتن و تخلیه خشم؟
  • عادت کنم و عادت کنیم که وقتی سرکشی دیدیم، لاک دفاعی-تهاجمی نگیریم، ببینیم درد کجاست. (سخت است اما این مثال و غرض این متن، با کمی تمرین،بسیار ساده خواهد بود.)


--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نوشته شده توسط Shiva در ۲۳ تیر ۱۳۹۹

رواداریدرک
اینبار بدون اعتراف نامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید