فیلم Deadpool & Wolverine به کارگردانی شان لوی (Shawn Levy) و تهیه کنندگی کوین فایگی (Kevin Feige) به تازگی توانست به مرز 1.262 میلیارد دلار فروش برسد. با این وجود، مخاطبان فیلم، بعضا بر این باورند که شخصیت پردازی و بازی هیو جکمن* در نقش ولورین، بسیار ضعیف بوده و نتوانسته انتظارات را برآورده کند. برخی از منتقدین، بر این نکته اتفاق نظر دارند؛ که بازیگری هیو جکمن، در فیلم لوگان، بسیار موفقیت آمیز بود و تصویر بهتری از این شخصیت، نسبت به ددپول 3، برای مخاطب به نمایش می گذاشت. از این رو، قصد داریم به بررسی فیلم سینمایی لوگان و نقد اجزا و نکات آن، بپردازیم.
لوگان، فیلمی در ژانر ابرقهرمانی، به کارگردانی جیمز منگولد*، محصول سال 2017 است. از بازیگران این فیلم، میتوان به هیو جکمن، پاتریک استوارت*، دافنه کین*، بوید هالبورک* و استیون مرچنت* اشاره کرد. این فیلم در 3 مارس 2017 اکران شد و توانست به فروش 620 میلیون دلاری دست پیدا کند. در ادامه ی این مطلب، به بررسی عوامل فیلم خواهیم پرداخت.
بازیگری:
شاید بتوان گفت: فیلم لوگان از بهترین casting –بین فیلم های هم رده اش- برخوردار بود. هیو جکمن در این فیلم، با تمرکز بر اکت، میمیک چهره و تعامل متناسب با سایر بازیگران، بازی درخشانی از خود، به نمایش گذاشت. او –که در این فیلم، در کالبد دو شخصیت، به ایفای نقش می پرداخت- به خوبی توانست از عهده ی نقش x24 نیز برآید و طوری آن شخصیت را بازی کند، که مخاطب وجه تفاوت این دو کاراکتر را درک کند. دافنه کین (بعنوان نقش مکمل) هم توانست، در کنار جکمن، بازی خوبی از خود به مخاطب نشان داده؛ و تصویر معقولی از یک جهش یافته، ارائه دهد.
در کنار این دو (که نقش های اصلی فیلم به شمار می رفتند)، بوید هالبروک نیز توانسته بود، به خوبی، در نقش شخصیت منفی داستان (دونالد پیرس*)، هنرنمایی کند. تسلط او بر میمیک صورتش، باعث شد مخاطب شاهد کلوزآپ هایی جذاب از این بازیگر باشد.
ترکیب بازیگران، بیان و اجرای آنها، قابل قبول بود؛ اما بیش از این، در این مطلب به آنها نمی پردازیم.
کارگردانی:
جیمز منگولد –که پیش از این، با هیو جکمن در فیلم ولورین (2013) نیز همکاری داشته- بار دیگر توانست با تکیه بر هنر کارگردانی خود، تصویربرداری جان ماتیسون* و بازی درخشان هیو جکمن، موفقیت فیلم ولورین (با 414 میلیون دلار فروش) را، در لوگان تکرار کند. حضور منگولد در این فیلم، بعنوان نویسنده و کارگردان، باعث شد بتواند از حداکثر پتانسیل هر سکانس، بهره ببرد. او با قاب بندی های درست و بازیگردانی ماهرانه، موفق شد فیلم لوگان را در هیئت بازبینی فیلم (2018) به پیروزی بر سایر رقبا برساند.
منتقدین متاکریتیک* درباره ی لوگان اینگونه نوشته اند: بهترین ایفای نقش ولورین توسط هیو جکمن را با اجرای قوی، ظریف و چندبعدی وی در فیلم ابرقهرمانی خشن اما بسیار اندیشناکی شاهد هستیم که از سنت ژانرهای سینمایی سرپیچی میکند.
ظرافت و دقت منگولد، در کارگردانی و دکوپاژ لوگان و همچنین همکاری او با سیمون کینبرگ* (که پیش از این نتوانسته بود در کارگردانی مردان ایکس: دارک فینکس* به خوبی ظاهر شود)، باعث شد شاهد اثری متفاوت در ژانر ابرقهرمانی باشیم.
موسیقی:
فیلم لوگان، دارای داستانی دارک در ژانر درام، علمی تخیلی است؛ به همین دلیل، نیاز به موسیقی حماسی، در این فیلم، بیش از سایر فیلم های ابرقهرمانی، احساس می شود. مارکو بلترامی* (آهنگساز فیلم لوگان)، که پیش از این با منگولد و جکمن در فیلم ولورین نیز همکاری داشته، با ترکیب ملودی های ساخته شده، توسط کلیف مارتینز (آهنگساز پیشین لوگان) و موسیقی متن خود، توانست جلوه شنیداری ماندگاری برای فیلم لوگان خلق کند. موسیقی فیلم، در سکانس های اکشن نیز، از ظرافت خاصی برخوردار است و پیداست که بلترامی، در انتخاب سبک، ملودی و حتی بیت ها هم، دقت بسیاری به خرج داده است. البته؛ گاهی اوقات در نما هایی از فیلم، شاهد تکرر موسیقی نیز هستیم (که قابل چشم پوشی است).
فیلمنامه و داستان پردازی:
شاید بتوان پس از کارگردانی و بازیگری، فیلمنامه را مهم ترین عامل موفقیت لوگان دانست. فیلمنامه ی این اثر -که جیمز منگولد (کارگردان)، اسکات فرانک* و مایکل گرین* (نویسنده) نگارش آنرا بر عهده داشتند- فرمی استاندارد داشت. در این متن، ما با ولورینی مواجه می شدیم که از خوی وحشی گری خود، کمی فاصله گرفته و به خلقیات یک انسان نزدیک تر شده است. لوگان در این فیلم، علاوه بر دلسوزی و تلاش برای بهتر کردن وضعیت موجود، به خصلت های یک پدر نیز تمایل پیدا کرده بود. در فیلمنامه ی لوگان، مخاطب در میابد که شخصیت منفی اصلی داستان، نه لوگان است و نه دونالد. در واقع فرانک، منگولد و گرین، در این سناریو تلاش کردند، به مخاطب وجه شرور یک انسان عادی (دکتر زندر رایس*) را نمایش دهند. دکتر رایس، با اینکه یک جهش یافته نبود؛ اما جاه طلبی، غرور و نگرش وی، او را به اصلی ترین نقطه در میان شخصیت های شرور فیلم، تبدیل کرد. با توجه به این نکات، میتوان دریافت: نویسندگان فیلمنامه، بر جنبه های انسانی هر کاراکتر تمرکز داشتند و در تلاش بودند تا از این طریق، نکاتی درباره ی انسانیت، به مخاطب خود بیاموزند. فیلمنامه ی فیلم لوگان، توانست موفقیت های زیادی برای فیلم به ارمغان آورد و در نودمین دوره جوایز اسکار نیز، نامزد دریافت جایزه شد.
جلوه های ویژه:
قاعدتا بزرگترین چالش برای فیلم های ژانر ابرقهرمانی، پس از کارگردانی و تصویر برداری، طراحی و اجرای جلوه های ویژه است. با این اوصاف، چاس جرالد* (سرپرست جلوه های ویژه) توانست به خوبی از عهده ی این کار برآید. البته؛ نمیتوان از این نکته گذر کرد، که مراحل طراحی و اجرای جلوه های ویژه در فیلم لوگان (بدلیل حضور شخصیت x24) بسیار پیچیده و زمان بر بود. به گفته ی جرالد؛ در فیلم از فناوری CGI (طراحی سه بعدی جلوه های ویژه)، برای به تصویر کشیدن انفجار ها، محیط، پس زمینه، پنجه های آدامانتیوم و حتی پیر کردن چهره ی هیو جکمن استفاده شده بود.
فیلمبرداری و تدوین:
مهم ترین عناصر فیلم (تصویربرداری و مونتاژ)، در لوگان به خوبی عمل کردند. میتوان گفت: جان ماتیسون (سرپرست تیم تصویربرداری) و مایکل مک کاسکر* (تدوینگر)، در این فیلم، بهترین عملکرد را از خود به نمایش گذاشتند و توانستند، اثری ماندگار، به مخاطب ارائه کنند. مراحل فیلمبرداری، شاید سخت ترین بخش، در پروسه ی تولید فیلم لوگان محسوب می شدند. بدلیل تعدد لوکیشن ها، فیلمبرداری تا اوایل اوت* 2016 به طول انجامید. نکته جالب توجه در قاب بندی های لوگان، شباهت آنها به تصاویر فیلم های کشتی گیر* و دستکش آهنی* است.
در مجموع، لوگان را میتوان بعنوان بهترین فیلم ژانر علمی تخیلی (با رده بندی R) برشمرد. فیلمی که تمام شاخصه های مورد قبول، برای تبدیل شدن به اثر ماندگار را داراست.
ممنون از توجه شما