ایمان فیض بخش
ایمان فیض بخش
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

برادران لیلا ، جایی که همه چیز برای فروش است!

در ابتدا باید بگویم که فیلم برادران لیلا را به صورت غیرقانونی دانلود کرده و دیدم. از این کارم اصلا خوشحال نیستم. ای کاش که می‌توانستم این فیلم را در سالن سینما تماشا کنم. اگر فیلم اکران شود حتما بلیطم را می خرم اما فکر نمی کنم دوباره برای تماشا به سینما بروم!

به نظرم برادران لیلا فیلم بدی است یک عقب گرد به تمام معنا برای کارگردان بعد از فیلم خوب متری شش و نیم. فیلم سیاهی که خواسته نماد گرا باشد،جایزه ببرد و به قول امروزی ها با مردم باشد اما هیچکدام نیست. خیلی تلاش شده که نماد های مختلف در فیلم استفاده شود و فلان چیز نماد فلان باشد، از فلان اتفاق فلان برداشت شود.اینقدر در کار کوشیده که از اصل مطلب، یعنی گفتن قصه عقب مانده. یک اثر،زمانی می تواند نمادگرا یا چند سطحی باشد که ابتدا بتواند در سطح اول، یک قصه با چفت و بست درست ، سر راست و سرگرم کننده تحویل مخاطب دهد که این مورد در فیلم اصلا ایجاد نشده و بسیاری اتفاقات و دیالوگ ها در برادران لیلا اضافی به نظر می رسد. فیلم دارای چندین فصل است که نبود هر کدام از فصل ها لطمه زیادی به فیلم نمی زند چون اساساً داستانی در کار نیست. یک خانواده مفلوک که به هیچ ارزشی پایبند نیستند و دائما با هم دیالوگ های قلمبه سلمبه رد و بدل می کنند! این در کاراکتر لیلا (با بازی خوب ترانه علی دوستی) مشهود تر است. این دیالوگ های فلسفی و سنگین نه تنها کمکی به فیلم نمی کند، بلکه باعث می شود از اصل و خاستگاه شخصیت دور شویم و نتوانیم ارتباط چندانی با این کاراکتر برقرار کنیم.این نوع دیالوگ ها به قدری زیاد و پر تکرار است که در طول نمایش، بیننده را آزار می دهد. زمان طولانی فیلم را فقط میتوان با بازی فوق العاده آقای سعید پور صمیمی تحمل کرد وگرنه خود فیلم و فیلم نامه حرف زیادی برای گفتن ندارد و در حد و اندازه یک فیلم معمولی (حتی متوسط پایین) باقی می ماند. سعید پور صمیمی در این فیلم کاملا در کاراکترش غرق شده، اصطلاحا بازی را درآورده و هنرمندانه خودِ خودِ آن شخصیت است. البته به نظرم سطح بازی بازیگر ها در فیلم از اثر جلوتر است و همین است که منجر می شود تا آخر پای فیلم بمانیم و فیلم را نیمه تمام نگذاریم!

فیلم به شدت سیاه است و همانطور که گفتم سعی کرده نمادگرا باشد. کارگران شورش کرده اند. نیروهای حراست کارخانه مشغول سرکوب شدید کارگران با کتک کاری هستند، پدر خانواده کارگر است و خانواده اوضاع مالی نابسامانی دارند، سه پسر ، شغل کاذب دارند(که خیلی روی کلمه شغل کاذب تاکید هم می شود)،یکی از برادران هر هشت سال یک بار به خانواده سر می زند، میخواهند توالتی را بخرند که قرار است مغازه شود، پدری که با وجود نیاز خانواده ی خودش، به فکر خرج پول هایش برای خرید آبرو در فامیل کلک باز و ریاکارش است، فرزند دختر در خانواده ارزشی ندارد، بالا رفتن نرخ طلا باعث یک مشکل تازه می شود و... سوال این جاست واقعاً پرداختن به این همه مشکلات و این همه اتفاقات سمبلیک در یک فیلم ضرورتی دارد؟ آیا یک فیلم باید به تمامی معظلات و مشکلات اجتماعی،سیاسی و فرهنگی به صورت رگباری و پشت سر هم اشاره کند؟چه نیازی به این کار است؟ واقعا هیچ روزنه امیدی دیده نمی شود؟

از طرفی در فیلم ما مدام توالت (و کارها و صداهایی که مربوط به آن است!) می‌ بینیم یا می شنویم! شخصیت ها را در توالت می بینیم ،اتفاقات در توالت می افتند، توالت قرار است مغازه شود, یکی از پسر ها مسئول توالت است و...واقعا نمی فهمم چرا؟ این همه سکانس و دیالوگ در این باره؟چه کمکی به پیشبرد فیلم میکند به جز ایجاد تهوع در بیننده ؟ چرا اینقدر به این مکان تاکید شده؟

و سکانسی که نقطه سیاه بزرگی برای این فیلم است. سکانس سیلی دختر به پدر. پدری که خود هم به نوعی قربانی شرایط همین جامعه ایست که فیلمساز به نصویر کشیده.پدری که در یک سکانسِ درست از فرط استیصال، دیالوگی با این مضمون میگوید: چه کسی گفته باید تا چهل سالگی خرج بچه ها را من بدهم؟بروید دنبال زندگی تان.... در نقطه ای ملتهب،این پدر(با تمام کارهای بی خردانه) از لیلا سیلی می خورد. باز هم بدون ضرورت آنچنانی در داستان. ما بیشتر در این سکانس(به درستی)دلمان برای پدر می سوزد تا دختر.چیزی که به نظر می رسد صاحب اثر انتظارش را نداشته و اینجاست که فیلم همه چیز را می بازد و پس از آن در پایان فیلم هم با یک پایان تباه رو به رو هستیم.

کوته سخن آنکه فیلم جامعه را تاریک و بدون ذره ای روشنایی نمایش می دهد. خانواده را در هم می کوبد و به نوعی همه چیزش را برای فروش گذاشته. معامله‌ای که در ازای چیز های که داده `جایزه` گرفته. باید قبول کنیم که خیلی از جوایز سینمایی که داخل یا خارج از کشور داده می شوند، بیشتر نماینده تفکرات برگزار کنندگان آن هاست و نه ارزش و اعتبار هنری اثر. و در پایان چه قدر این جمله مسعود فراستی درست و به جاست:

`هیچ فیلمساز درست و حسابی برای جایزه فیلم نمی سازد.`

برادران لیلافیلمسعید روستایینقد فیلمنقد فیلم برادران لیلا
خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش /بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید