ایمان فیض بخش
ایمان فیض بخش
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

هزاران خورشید تابان ، نفرین و صد نفرین به جنگ!

هزاران خورشید تابان نوشته خالد حسینی ، نویسنده افغانستانی، رمان خوبی است. البته اگر طاقت خواندن آن را داشته باشید. من خالد حسینی را بعد از رمان بادبادک باز شناختم. رمانی بی نظیر که همچنان به نظر من اگر بهترین رمانی که خوانده ام نباشد، جزء برترین رمان هایی است که خوانده ام.قبلا شرحی بر بادبادک باز نوشته ام که اگر مایل باشید می توانید آن را از اینجا بخوانید.

هزاران خورشید تابان - خالد حسینی
هزاران خورشید تابان - خالد حسینی


تم هر دو کتاب در رابطه با افغانستان است. در رابطه با سایه جنگ هایی که سالیان دراز بر سر این همسایه ی هم زبان ما بوده است. خالد حسینی در هزاران خورشید تابان که بعد از کتاب بادبادک باز نوشته است جنگ را بی پرده تر از رمان قبلی خود به تصویر می کشد. جنگ هایی که بر زندگی تمام شخصیت های داستان سایه انداخته اند. جنگ هایی که نزدیک به یک قرن است مردمان این کشور را درگیر خودش کرده است. درد هایی که شاید تصورش هم برای خیلی از مردم دنیا ناممکن باشد.

در این رمان حوادث تلخ و هولناک زیاد است. حادثه پس از حادثه؛ قطع امیدواری بعد از هر روزنه امید، جنگ پشت جنگ. این موارد به طوری پیش می رود که در یک چهارم پایانی داستان بعد از هر اتفاق خوب یا هر مکث در داستان، ناخودآگاه منتظر رویداد تلخ دیگری هستیم! هر چند که همیشه اینطور نیست اما ذهن ما زمانی که به اینجای داستان می رسیم نسبت به اتفاقات تلخ و غیر منتظره، شرطی شده است. البته میدانم که اتفاقات تلخ جزو جدایی ناپذیر جنگ است، جنگی که برای قدرت به راه می‌افتد. درآن بارها قدرتمندان نقاب عوض می‌کنند و جای حق و باطل عوض می‌شود اما چیزی که در آن همواره قطعیست، برباد رفتن آرزو های مردم عادیست، قربانی شدن مردم عادی، مردمی که همیشه در قربانی دادن در اکثریت اند و در غنائم بعد از جنگ در اقلیت!

برای اینکه کمی از تلخی فاصله بگیریم میخواهم بگویم که هزاران خورشید تابان اولین تجربه من در شنیدن کتاب صوتی بود.خیلی وقت بود که این کتاب را با کد تخفیفی که داشتم از فیدیبو خریده بودم اما راستش رغبتی به خواندن آن نداشتم. در ذهنم همیشه تجربه رمان صوتی را با تجربه دیدن فیلم هایی که از کتاب ها ساخته می شوند( که بعد از دیدن نمونه هایی از آنها بیزار شدم،) مقایسه می کردم. تا اینکه اخیرا توفیقی حاصل شد! کاری حوصله بر و طولانی برایم پیش آمد. به ذهنم رسید در خلال انجام این کار (که به تمرکز خاصی هم احتیاج نداشت) کتاب صوتی گوش دهم تا به این صورت از وقتم بهینه استفاده کنم که رسیدم به کتابخانه ام در فیدیبو و هزاران خورشید تابان. اعتراف می کنم بر خلاف پیش ضمینه ذهنی که داشتم تجربه موفقی بود و از شنیدن این کتاب لذت بردم. هم گویندگی خوب بود و هم موسیقی حرفه ای در آن کار شده بود. لینک کتاب را اینجا می گذارم شاید به کار شما هم آمد.

تجربه شیرین گوش دادن به کتاب صوتی!
تجربه شیرین گوش دادن به کتاب صوتی!


اما برگردیم به اصل مطلب، به نظر من همچنان بادبادک باز رمان موفق تری است.البته این به معنی کم کردن ارزش هزاران خورشید تابان نیست. زیرا هزاران خورشید تابان هم رمان محترمی است و صد البته جزو رمان هایی است که باید خوانده شود. باید بخوانیم تا ببینیم که شاید بتوانیم با یکدلی ، شوروی را شکست دهیم ، با صبوری و گذشت بر اختلافات داخلی پیروز گردیم و بلاخره روزی طالبانِ متعصب را از سرزمینمان برای همیشه بیرون کنیم ، اما تا زمانی که طالبانی که در وجودمان است را شکست ندهیم، شاید سرنوشتمان همین باشد.حتی تلخ تر از این. برداشت من از رمان همین یک جمله بود. جامعه آینه ی رفتارماست.

بی شک تاثیر جنگ های بیشمار و استعمار خارجی را می توان در جای جای رمان حس کرد. استعمارگرانی که همه چیز را برای خود می خواهند. اما در این کتاب مقصر همه مشکلات را هم نمی توان دشمنان خارجی شمرد.زیرا ریشه بسیاری از رنج های شخصیت ها تعصب کورکورانه است. تعصب های نژادی، مذهبی، قومی و قبیله ای و غیره.

باز هم تکرار می کنم، هزاران خورشید تابان رمان محترمی است.البته به شرط اینکه تحمل خواندش را داشته باشید! و در پایان توصیه می کنم اگر مایل به خواندن آثار خالد حسینی هستید اول هزاران خورشید تابان را مطالعه کنید و بعد بادبادک باز. چون اگر مثل من برعکس این کار را انجام دهید و با توقع رمانی بهتر از بادبادک باز به سراغ این کتاب بروید شاید ناامید شوید.البته باید به این نکته هم توجه کرد که شخصیت های اصلی در بادبادک باز آقا هستند و در هزاران خورشید تابان خانم. ممکن است این موضوع به طور ناخودآگاه روی ذهن من تاثیر گذاشته باشد. اما به هرحال درست است که بادبادک باز رمان تلخی است اما تلخی هزاران خورشید تابان، هزار مرتبه بی پرده تر است. یاحق.

هزاران خورشید تابانبررسی رمان هزاران خورشید تابانکتابنقد کتابخالد حسینی
خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش /بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید