فرض کنید در یک مسابقه ادعا شود که می توانند میزان خلوص عشق در هر زوج را محک بزنند!!!
سه زوج عاشق، داوطلب شدند که عشقشان را ثابت کنند
مقابل هر زوج دو فنجان قرار گرفت، یکی مسموم به سیانور و دیگری نوشیدنی سالم
هر بانو اطلاع داشت که کدام فنجان مسموم و کدام سالم است، ولی می بایست فقط و فقط غیر مستقیم راهنمایی کند!
زوج اول:
"عزیزم می دونی که من همیشه به انتخاب هات احترام میذارم
من هرگز انتخاب هام رو نه به تو و نه به پنج اِکس خدابیامرزم تحمیل نکردم! پس همسر عزیز و دلسوزم، تو آزادی که انتخابی که می خوای داشته باشی!"
این زن کیست؟
لیدی مکبث - خانم تناردیه - قاتل زنجیره ای - همسر یک مرد پولدار
زوج دوم:
"می دونی که چقدر دوستت دارم! من رو فراموش نکن"
زن فنجان مسموم را می نوشد و می میرد
این زن کیست؟
احمق - بازیگر نقش ژولیت که در نقشش فرو رفته - عاشق - طرفدار نمایش نامه های شکسپیر - طرفدار نظریه‌ی عشق در یک نگاه
زوج سوم:
"عزیزم می دونستی سم سیانور بوی ...... میده؟!"
مرد با این راهنمایی فنجان سالم را انتخاب می کند و تا همیشه می تواند سیانور را تشخیص دهد
این زن کیست؟
نابغه - عاشق - عاقل
انسان، آزاد آفریده شده و آزاده که هر انتخابی که می خواد و هر روشی که دوست داره انتخاب کنه، اصلا مگه خود خدا تو قرآن نمیگه "لا اکراه فی الدین؟"
شما هم به این گزاره معتقدین؟
آزادی انسان و حق انتخاب انسان رو همه ی آزاداندیشان دنیا قبول دارن! فقط یه سوال می مونه! چرا خدا از اولین انسانی که روی کره زمین اومد تا الان حدود ۱۲۴ هزار پیغمبر و ۱۴ نفر ویژه رو فرستاده؟ اگر انسان آزاد آفریده شده که هر انتخابی داشته باشه، پس خدا چرا اینهمه حجت فرستاده؟ اصلا اینها اومدن که چی بگن و چی کار کنن؟
اون دسته از دوستان قرآن خونی که از آیه ۲۵۵ سوره بقره "...لا اکراه فی الدین ..." رو پیدا کردین اگه یکم در حد ۲ ۳ کلمه قرآن تشریف بیارید اینورتر، دقیقا در ادامه همین عبارت در این آیه اومده "قد تبین الرشد من الغی"
یعنی من روز اول، راه رو مشخص کردم و تمام موانع و چاه ها رو معرفی کردم. خلاصه ۱۲۴ هزار پیامبر فرستادم شما رو از عطر و بوی سم آگاه کنن (قد تبین الرشد من الغی) اما دست و پات رو نبستم!!!
بهت ابزار عقل و اختیار دادم! حالا هیچ اکراهی نیست، دوست داشتی فنجان سالم (دین) رو اختیار کن یا هر فنجان سمی دیگه ای که دوست داشتی!
