تا حالا فکر کردی ژانر زندگی خیلی از ما آدم ها بلاتکلیفه !
درست مثل فیلم پاراسایت
یک سکانس جنایی
یک سکانس خانوادگیپ
یک سکانس کمدی و...
حالا بگو به نظرت ژانر زندگی آدم‌های پاراگراف های بعد چیه؟
- تمام عمر هر کس رو که میدید از حُسن محبوبش میگفت، میگفت مردم بیاین که از او شنیدم به جرم گفتن فضائلش زبانم رو میبرند بیاین که تا زبان در دهان دارم، از حُسن محبوب بگم و شما از فضل امیرالمومنین بشنوین، بیاین که میثم تمار خوب محبوب و مولایی داره...
- گاه و بیگاه دلش هوای محبوب میکرد پیش محبوب می اومد تا دلش آروم بگیره
یک بار قبل از نیمه شب دلش طاقت نیاورد ، اومد و در خونه محبوب رو زد
امیرالمومنین فرمودن: حارث این وقت شب اینجا چی کار میکنی؟
"به خدا قسم محبت شما من رو به اینجا کشونده و بی طاقتم کرده"
امیرالمومنین فرمودن : پس چیزی بهت میگم که شکر نعمت محبت رو به جا بیاری
بدون که هیچ کدوم از دوستداران من نمیمیرن مگر اینکه من رو لحظه جان دادن میبینن و محبتشون نسبت به من بیشتر میشه...
- دوست و دشمن پشت سرش حرف میزدن
این بار اومدن و پیش محبوبش نشستن و بدگوییش رو کردن
به دستور محبوب پشت پرده نشسته بود و همه رو میشنید
وقتی مهمان ها رفتن ، از پشت پرده بیرون اومد
مثل بچه ای در بغل مادر گریه میکرد
گفت : قربونتون بشم من جز تبلیغ ولایت و دفاع از مذهب اهل بیت کاری نکردم ولی ببینید چه تهمت های ناروایی به من میزنن!
امام رضا علیه السلام فرمودند :یونس! ناراحت نباش! گفتار مردم ضرری به تو نمیرسونه وقتی که من یعنی امام زمانت از تو راضیم مردم هر چه می خوان بگن!
یونس بن عبدالرحمن بعد از اون تو کوچه ها داد میزد که به محبت علی بن موسی الرضا هر کس که تهمتی به من زده رو میبخشم...
- میگفتن چرا وقتی شما دو نفر با هم راه میرید یک جای پا میمونه؟ سلمان نکنه این هم از معجزات اباالحسنه؟
میگفت : قطعا از معجزات ابالحسنه ، معجزه عشق ومحبته
هر کار محبوب امر کنه روی چشم منه، هر چی دلش بخواد همونیه که دل من میخواد ، هر جا قدم بذاره منم جا پای محبوب قدم میذارم.
به نظر شما ژانر زندگی یک (شیعه) چیه ؟
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
