محفل گرم , گنجه ی هرج
ایستاده روی قانون ,
تو این بی هیاهویی دنبال مرج !
حالا سر بزن سر بزن سربزن سر بزن
باطری تو پر کن با جنجال
پاهاشونو قطع کن واسه خلخال
ازین نفرت , میجوشه دریا
... تو خیابون ...
فقط یه راه نیست واسه پا به فرار
ولی با یه راه میشه کرد دِینو ادا
ضربه های ممتد , کبودی دره های پر رنگ
ولی ماها خیلی وقته جونمونو بوسیدیم و
گزاشتیم پشت در !
... تو خیابون ...
مثله میکنیم ساقه ی شرم و تو این هجای بی هجه
تو ریشه دووندی و ما تبر تیز کردیم وقت خوردن چنجه
این همصدایی بی جریان نی تو ترسیدی از حد و مرزات
امروز فریادمون اینه باید مثل سگ بری توی لونه ی فردات ...
... تو خیابون ...
خشم پایان ناپذیر است