Web3 گام بعدی در تکامل اینترنت است. این سیستم از یک سیستم متمرکز (Web2) با کمک فناوری بلاک چین به یک سیستم بدونه سانسور و تمرکززدا تبدیل میشود.
شواهد اینطور نشان میدهد که ۹۰ درصد استارت آپهای Web3 شکست میخورند. بیشتر مردم فکر میکنند که این اشتباهات ناشی از نداشتن پول کافی یا مشکلات قانوینی است. اما وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، میبینیم که این شکستها اغلب ناشی از مشکلات ساختاری و نیاز به تمرکز بیشتر بر موارد مهمی مانند بازاریابی و جامعه سازی (community building) است.
بازاریابی و برندسازی بخشهای مهمی از رشد یک استارت آپ هستند و نباید به عنوان یک عملکرد ثانویه در نظر گرفته شوند. با یک برنامه بازاریابی مناسب، یک کسب و کار جدید می تواند آگاهی از برند را ایجاد کند، به مخاطبان هدف خود برسد و خود را از رقبا متمایز کند.
در فضای Web3، ایجاد جوامع یک انتخاب نیست. این یک امر ضروری است، از آنجایی که Web3 منبع باز و دموکراتیک است، یک جامعه بزرگ و فعال بخش مهمی است که باعث می شود یک پروژه کار کند.
باید به این نکته توجه کنیم که در Web3، جامعه فقط یک مخاطب نیست، بلکه بخشی از پروژه است که به رشد و توسعه آن کمک می کند.
هدف یک استارت آ پ فناوری Web3 فراتر از طرح تجاری آن است، اگر یک استارت آ پ اهداف اشتباهی داشته باشد، مانند قرار دادن سود کوتاهمدت بر ارزشآفرینی بلندمدت، ممکن است شکست بخورد.
به عنوان مثال، در طول رونق ارزهای دیجیتال 2017-2018، بسیاری از کلاهبرداریهای ارائه اولیه سکه (ICO) به این دلیل اتفاق افتاد که هدف آنها کسب درآمد از تبلیغات بود، نه ارائه ارزش واقعی.
استارت آپ های وب 3 برای موفقیت مانند هر کسب و کار دیگری به بازاریابی و برندسازی خوب نیاز دارند. با این حال، بسیاری از بنیانگذاران این نکته مهم را از دست میدهند زیرا بیش از حد روی محصول یا فناوری متمرکز هستند.
داستان Siacoin، یک ابزار ذخیره سازی ابری غیرمتمرکز، یک مثال عالی از این موضوع است. حتی با وجود اینکه آنها محصول بهتری داشتند، اما در جلب مردم برای استفاده از آن مشکل داشتند.
علیرغم محصول فوقالعاده Sia، این محصول به رقبایی مانند Filecoin برتری بخشید چون آنها در بازاریابی بهتر بودند.
اعتقاد به کاری که انجام می دهیم در زمان های سخت انگیزه ما را حفظ می کند.
اعتقاد به اینکه فناوری Web3 قدرت تغییر چیزها را دارد برای موفقیت مهم است. اگر بنیانگذاران یک استارت آپ واقعاً به آنچه Web3 میتواند انجام دهد باور داشته باشند، به احتمال زیاد میتوانند بر چالشها غلبه کنند، تیمهای خود را الهام بخشند و بر سهامداران پیروز شوند. از سوی دیگر، بنیانگذارانی که فاقد باور واقعی هستند، اغلب با نیمه جان تلاش میکنند و امتیازاتی میدهند که میتواند منجر به شکست شود.
فقدان احترام و قدردانی می تواند منجر به قطع ارتباط بین اعضای تیم شود و مانع همکاری و بهره وری شود.
برای مثال، در زمان مشاوره به استارت آپهای Web3، دیدهام که وقتی بنیانگذاران کار سخت تیم خود را تشخیص نمیدهند، اغلب منجر به روحیه پایین، ریزش زیاد و در نهایت شکست پروژه میشود.
چالشهایی که استارت آپهای Web3 با آنها روبرو هستند، بزرگ هستند، اما حل آنها غیرممکن نیست.
بنیانگذاران میتوانند با اطمینان از همسو بودن اهدافشان با مأموریتشان، اطمینان از اینکه واقعاً به Web3 اعتقاد دارند، راهاندازی فرآیندهای کارآمد، مشخص کردن نقشها و مسئولیتها، مسئولیتپذیری اعضای تیم، دادن انگیزههای مناسب به تیمها، شانس موفقیت خود را تا حد زیادی افزایش دهند.
به همین ترتیب، نداشتن نقش ها و مسئولیت های مشخص می تواند منجر به ناکارآمدی، هرج و مرج و اتلاف وقت شود. همانطور که با سقوط DAO نشان داده شد، یک پروژه Web3 ساخته شده بر روی اتریوم به شدت مورد حمله قرار گرفت چون در این تیم نقش، قوانین و نظارت مشخصی وجود نداشت.
تمرکز بر بازاریابی اولیه و استراتژیک و ایجاد جامعه نیز باید بخشی از این استراتژی باشد.
به طور خلاصه، Web3 مرز جدیدی در دنیای دیجیتال است که گستره وسیعی از فرصت ها را باز می کند. با این حال، این واقعیت که بسیاری از استارت آپ های Web3 شکست می خورند، نگاه به درون را مهم می کند. ما میتوانیم با رفع مشکلاتی مانند نیت اشتباه، فقدان باور واقعی، نقصهای ساختاری، بازاریابی ضعیف و عدم مشارکت جامعه، به ایجاد یک اکوسیستم Web3 قویتر و موفقتر کمک کنیم.