
آیا داریم آگاهی را مدلسازی میکنیم یا فقط راهی بهینهتر برای «استخراج معنوی» پیدا کردهایم؟
شَمَن دیجیتال
زمانی یک شمن در دل جنگل راهنمای شما بود. امروز؟ راهنمای شما شاید یک شبکهی عصبی باشد که با گزارشهای سفر (Trip Reports) کاربران Reddit و فایلهای دانلود شدهی «خاطرات DMT» از دارکوب آموزش دیده است.
این یک داستان علمی-تخیلی نیست. پیوند هوش مصنوعی و پزشکیِ روانگردان (سایکدلیک) همین حالا اتفاق افتاده و با سرعتی حرکت میکند که کمتر کسی تصورش را میکند.
اتفاقی که همین حالا در حال رخ دادن است: ماشین به دنیای درمان قدم گذاشته
ماشین وارد فضای پزشکی شده و با تمام قوا در سه نقش کلیدی مشغول به کار است: شیمیدان، درمانگر و تحلیلگر سفر.
اول، در حال «کشف» مولکولهاست. گزارشهای ابزارهای هوش مصنوعی عمومی مانند AlphaFold و DeepChem نشون میده که با مدلسازی نحوهی اتصال ترکیبات به گیرندههای سروتونین، هزاران ترکیب روانگردان بالقوه را شناسایی کردهاند.
شرکتهایی مانند Mindstate Design Labs از هوش مصنوعی برای تحلیل گزارشهای سفر استفاده میکنند تا تجربیات ذهنی را به مولکولها مرتبط کنند و این منجر به ورود ترکیباتی مانند 5-MeO-MiPT (یا "ماکسی") به فاز آزمایشهای بالینی شده است. وقتی یک کارت گرافیک (GPU) قدرتمند دارید، دیگر چه کسی برای پیدا کردن قارچ به دل طبیعت میزند؟
اما بیایید روراست باشیم: به ازای هر ترکیبی که یک ماشین «کشف» میکند، گیاهی مانند ایبوگا وجود دارد که خواص درمانی پیچیدهاش قرنهاست برای جوامع بومی مانند «بوئیتی» شناخته شده است. هوش مصنوعی در اینجا دانش جدیدی خلق نمیکند؛ بلکه آنچه را که از قبل شناخته شده بود، بدون توجه به ریشه و اعتبارش، بازکشف میکند.
دوم، در حال رمزگشایی از تجربیات ماست. یک مطالعهی اخیر نشان داد که ChatGPT میتواند فقط با خواندن متن گزارش سفر یک فرد، با دقت ۶۱٪ تشخیص دهد که او کدام یک از ۲۷ روانگردان مختلف را مصرف کرده است. پیامد این موضوع شگفتانگیز است: ماشین میتواند از روی توصیف دنیای درون ما، به فرمول شیمیایی آن پی ببرد.
سوم، در حال هدایت آزمایشهای بالینی است. هوش مصنوعی اکنون میتواند تنها بر اساس الگوهای گفتاری یک بیمار، پاسخ او به سیلوسایبین (مادهی مؤثر قارچ جادویی) برای درمان افسردگی را با دقت ۸۵٪ پیشبینی کند. این اتفاق، نویدبخش نوعی جدید و دقیقتر از پزشکی روانگردان است. اما دقت با خِرَد یکی نیست.
قدم بعدی: آیندهای نه چندان دور
اگر اینها اتفاقات امروزند، ۳ تا ۵ سال آینده زمانی است که همه چیز واقعاً جالب میشود.
ما به سمت سفرهای فرا-شخصیشده حرکت میکنیم؛ جایی که هوش مصنوعی دادههای ژنتیکی و روانشناختی را یکپارچه میکند تا پاسخ یک فرد به یک مولکول خاص را پیشبینی کند. حتی محیط درمانی را هم بهینه خواهد کرد. نورپردازی اتاق هماهنگ با ضربان قلب شما. موسیقیای که میکروبیوم بدنتان آن را شکل میدهد. پلیلیستی نه برای گوشهایتان، بلکه برای نورونهایتان.
این فرآیند با حلقههای بازخورد و یکپارچهسازی دیجیتال پشتیبانی خواهد شد. ما شاهد ظهور «همسفرِ هوش مصنوعی» (AI trip-sitter) خواهیم بود: یک چتبات با هوش هیجانی که بر اساس ۱۰ هزار جلسه رواندرمانی آموزش دیده و آماده است تا به شما در پردازش تجربهتان کمک کند.
اینجاست که داستان به بهترین شکل ممکن، عجیب میشود. فراتر از آیندهی نزدیک، امکانات واقعاً دگرگونکنندهای نهفتهاند که میتوانند رابطهی ما با آگاهی را از نو تعریف کنند.
این دنیای «حالات آگاهی طراحیشده توسط هوش مصنوعی» است؛ جایی که «روانگردانهای دقیق» مهندسی میشوند تا به طور قابل اعتمادی حالات خاصی مانند «تسکین سوگ» یا «بینش خلاقانه» را القا کنند. این دنیای «شبیهسازی شناخت روانگردان» است که در آن سیستمهای هوش مصنوعی بر اساس اصول آگاهی تغییریافته آموزش میبینند تا توانایی حل مسئلهی خود را افزایش دهند. و در نهایت، دنیای «رابط آگاهی» است، جایی که رابطهای مغز و کامپیوتر میتوانند به کلی مواد روانگردان را دور بزنند.
حالا هوش مصنوعی در حال سرعت بخشیدن به این فرآیند در جبههای جدید است. این بار فقط مولکول نیست که استخراج میشود، بلکه خِرَد است. وقتی مدلهای هوش مصنوعی با هزاران گزارش سفر تجربیات مقدس، شخصی و اغلب آسیبزایی که آنلاین به اشتراک گذاشته شده آموزش میبینند، دانش چه کسی در حال استخراج است؟
وقتی ورودی سیستم، ذهن شماست، چه کسی صاحب خروجی آن است؟