snoor
snoor
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

کودکان کار

کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند، به طوری که این امر آن‌ها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربهٔ دوران کودکی بی‌بهره می‌سازد و سلامت روحی و جسمی آن‌ها را تهدید می‌کند.

کودکان کار براساس دو فاکتور به صورت رسمی در کشورهای مختلف تعریف می‌گردند:[۱] نوع کار و حداقل سن مناسب برای آن کار. عموماً به کودکی یک کودک کار گفته می‌شود که مشغول به فعالیتی باشد که برای سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی، اخلاقی و شخصیتی کودک مضر باشد، و با تحصیل کودک تداخل پیدا کند.[۲] سن مناسب برای هر شغل و کاری بر اساس آثار آن کار بر سلامت و رشد کودک تعیین می‌گردد. بر این اساس، قرارداد شماره ۱۳۸ سازمان بین المللی کار برای مشاغل مختلف یک حداقل سن را تعیین کرده که اگر کودکی که سنش پایین‌تر از این سن است مشغول به فعالیت در آن شغل باشد، آن کودک یک کودک کار در نظر گرفته می‌شود.[۳] این سنین عبارتند از: ۱۸ سال برای مشاغل پر خطر (مشاغلی که سلامت جسمی، روانی یا اخلاقی کودک را به خطر می‌اندازند)، ۱۳–۱۵ سال برای مشاغل سبک (مشاغلی که سلامت و امنیت کودک را تهدید نمی‌کنند و کودک را از تحصیل بازنمی‌دارند)، البته سن ۱۲–۱۴ سال ممکن است که تحت شرایط خاصی در کشوهای فقیر پذیرفتنی باشد. بر اساس تعریف دیگری که توسط برنامه اطلاعات آماریو نظارت بر کار در سازمان بین المللی کار ارائه شده‌است، فردی کودک کار نامیده می‌شود که مشغول به یک فعالیت اقتصادی باشد، و سنش کمتر از ۱۲ سال باشد و یک ساعت در هفته یا بیشتر کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل ۱۴ ساعت در هفته کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل یک ساعت در هفته در یکی از مشاغل پر خطر مشغول به کار باشد، یا سنش ۱۷ سال یا کمتر باشد و در مشاغل «بدترین اشکال کارهای کودکان» مشغول به کار باشد

کار کودکان بسیار معمول است و می‌تواند شامل کار در کارخانه، معدن، روسپی‌گری، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنی‌ترین شکل‌های کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تن‌فروشی کودکان است. موارد کم‌تر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیت‌ها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان می‌باشد]

کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشت اما با آغاز سوادآموزی همگانی و تغییراتی که در شرایط کار طی صنعتی شدن به وجود آمد و ظهور مفاهیم حقوق کارگر و حقوق کودکان مورد نقد و بحث عمومی قرار گرفت. کار کودکان همچنان در جاهایی که سن ترک مدرسه پایین است شیوع دارد.

بر اساس آمار سازمان بین المللی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی می‌شوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آن‌ها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام‌وقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی می‌کنند. قاچاق انسان از راه‌های عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. به جز کارگری برده‌وار، روسپی‌گری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشت‌های کودکان قاچاق است.

کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی فعالیتی استثماری تلقی می‌شود.

موضوع کودکان کار موضوع نسبتاً پیچیده‌ای است و عوامل گوناگونی در آن اثرگذار هستند. از جمله:

  • ساختار خانواده
  • فقر: البته رابطه فقر و کار کودک به سادگی قابل تبیین نیست. مطالعات اخیر نشان می‌دهند که احتمال فرستادن کودکان به سر کار به جای مدرسه توسط خانوار با افزایش ثروت تولیدی خانوار، وقتی ثروت کم یا زیاد است، کاهش می‌یابد اما در میانه‌های ثروت این احتمال افزایش می‌یابد.[۷]
  • تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و … (که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر می‌شود)
  • هزینهٔ تحصیل و نظام آموزشی نادرست و کیفیت پایین مدارس و معلمان: کودکان در طول دوره تحصیل برای خانوار فقط هزینه دارند، و زمانی این هزینه‌ها جبران می‌شود که بعد از اتمام تحصیلات مشغول به کار شوند. بعضی از خانوارهایی که در منطقه‌ای زندگی می‌کنند که در آن کیفیت آموزش پایین است به این مسئله فکر می‌کنند که به علت کیفیت پایین آموزش، فرزند آن‌ها در آینده توانایی رقابت با کودکان دیگر که در مدارس با کیفیت درس می‌خوانند را ندارد، در نتیجه امکان جبران هزینه‌های تحصیل کودک در آینده وجود ندارد. در نتیجه تحصیل کودک صرفاً اتلاف عمر کودک و منابع مالی خانوار است. در چنین شرایطی خانوار تصمیم می‌گیرد که کودک خود را به سر کار بفرستد.
  • شوک‌های اقتصادی و غیر اقتصادی که درآمد خانوارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. توجه شود که شوک‌های منفی لزوماً منجر به افزایش کودک کار نمی‌گردند، و همچنین شوک‌های مثبت نیز لزوماً منجر به کاهش کودک کار نمی‌گردند.[۸]
  • ناکارایی و نقص بازارهای مالی و اعتباری: در کشورهای توسعه یافته که بازارهای مالی و اعتباری از نقص کمتری برخوردار هستند، خانوارهای نیازمند می‌توانند وام‌های بلند مدت دریافت کنند و با آن وام فرزندان خود را به مدرسه بفرستند به جای آنکه به علت نیاز مالی آن‌ها را به سر کار بفرستند. این وام در نهایت توسط خود فرزندان بعد از اتمام تحصیلات و ورود به بازار کار بازپرداخت می‌شود.
  • نگرش‌های غلط فرهنگی و قومی. به عنوان مثال بعضی از فرهنگ‌ها اعتقاد دارند که پسر باید کار کند تا مرد شود، یا دختر نیازی به تحصیل ندارد چون باید زود ازواج کند و در نتیجه به جای تحصیل در مدرسه کارهای خانه را انجام می‌دهد تا برای ازواج آماده شود.
  • جهانی‌سازی و تجارت جهانی: عموماً گسترش تجارت جهانی می‌تواند منجر به افزایش کودک کار در کشورهای کمتر توسعه یافته شود. گسترش تجارت تقاضا برای کالاهایی که این کشورها تولید می‌کنند و در تولید آن مزیت نسبی دارند را افزایش می‌دهد. این کشورها عموماً کالاهایی را تولید می‌کنند که تولیدشان به تخصص و مهارت کمی نیاز دارد (مانند تولید محصولات کشاورزی، معدنی، فرش، صنایع دستی …). افزایش تقاضا برای این کالاها منجر به افزایش تولید آن‌ها می‌شود، و برای افزایش تولید کالا، تقاضا برای نیروی کار کم مهارت بالا می‌رود، در نتیجه تقاضا برای استفاده از کودکان در فرایند تولید بیشتر می‌گردد، زیرا کودکان ارزان‌ترین نیروی کار کم مهارت در دسترس هستند.


کودکان کار
ارشد حقوق بین الملل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید