ویرگول
ورودثبت نام
Sobhan
Sobhan
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

بندگان دنیا در غربال بلا

«امام اباعبدالله الحسین(ع) در هنگامی که به سوی کربلا می‌رفت، در منزلی از منازل که به آن ذی حُسُم می‌گفتند این خطبه را ایراد فرمود:
به راستی که این دنیا دگرگون شده است؛ آن هم دگرگونی مُنکَر و ناشناخته ای.
تمامی شناخته شده‌های آن پشت کرد و رفت.
از این دنیا جز رطوبتی که بر ته‌کاسه می‌ماند و زندگی پستی که به چریدن می‌ماند، چیزی باقی نمانده است.
آیا به سوی حق نمی‌نگرید که به آن عمل نمی‌شود و به راستی از باطل چشم پوشی نمیشود؟!
باید مؤمنِ عاشق، در دیدار خدا رغبت نماید که سزاوار است. من مرگ را جز زندگی و زندگی با ستمگران را جز رنج و خستگی نمی‌بینم. آدم ها، برده های دنیا هستند و دین بر سطح زبان‌های آنها نشسته است. تا آنجا که زندگی آنها بارور شود، آن را رعایت می‌کنند؛ پس هنگامی که با گرفتاری غربال می‌شوند دین داران، اندک می‌گردند.»



_تحول دنیا و زندگی انسانی تا سطح چریدن و خوردن و خوابیدن و کنار رفتن هدف های حق و به روی کار آمدن هدف‌های باطل، این همه می‌خواهد تا مؤمن عاشق به دیدار خدا روی بیاورد و از این زندگی بگذرد و از مرگ نترسد، که این مرگ زندگی است که حی قیّوم را انتخاب کرد و این زندگی با ستمگران جز رنج و خستگی نیست، که آدمی حاصلی به دست نیاورده است.
آدم‌ها از هدف‌هایی هماهنگ و آرمان‌های برابر با ارزش‌های وجودی خود چشم پوشیده‌اند و حتی از امارت و آزادگی به اسارت و بردگی گرفتار گردیده اند و این دل‌های اسیر، اگر از دین هم حرفی بزنند، در سطح زبان است و به خاطر چرخش زندگی به اسارت رفته خویش است. در هنگام درگیری و در لحظه سنگین انتخاب، از آن چشم می‌پوشند و آن را رعایت نمی‌کنند؛ چون دین داری غرامت سنگین میخواهد و برای اینها که این سطح از زندگی را خواستار هستند، غنیمتی‌نمی آورد.

کتاب چهل حدیث از امام حسین(ع) نوشته علی صفایی حائری
کتاب چهل حدیث از امام حسین(ع) نوشته علی صفایی حائری


اگر آدمی بیش از دهان و شکم از خودش نشناسد، ناچار به بیش از پستانک و حلوایی دل نخواهد داد. آدمی با دگرگون شدن تلّقی از خودش، تحولی در اهدافش راه می‌یابد. با توجه به اندازه‌های وجودی آدمی است که ارزش‌هایجدید مطرح می‌شوند.
برای این ارزش‌هاست که برنامه ریزی‌ها شکل می گیرد. این چنین آدمی است که به اسارت نمی‌رود و امیر وجود خویش و دنیای خویش و شرایط و روابط خویش است. این چنین آدمی است که برای فرمانروایی و آزادی وجودش حساب باز می‌کند و رنج ها را تحمّل می‌نماید و حتی مرگ را بر زندگی ترجیح می‌دهد که زندگیِ انسانیِ ما در انتخاب شکل می‌گیرد.
آنها که مرده ها و میرنده ها را انتخاب کرده‌اند، حتی اگر خرناس هم بکشند، مرده اند و اگر تمامی دنیا را نه در دست که در حلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محروم‌اند، که خود را به کمتر داده‌اند و برای بی‌ارزش تر از خود رنج برده‌اند و نفس کشیده‌اند.
آدمها از آنجایی که از خویش بی‌خبرند و در محاسبه خود را مطرح نمی‌کنند و به حساب نمی آورند، به اسارت دنیا و جلوه‌هایش و دنیا و چهار فصلش گرفتار می‌شوند و حتی اگر به عادتی و یا ضرورتی از دین دم می‌زنند، این به خاطر لیس و لعاب دنیاست؛ و درست در هنگام تزاحم و تعارض منافع، وضعیت مشخص می‌شود و نهفته‌ها آشکار می‌گردد. غربال بلا و گرفتاری، دین دارها را مشخص می نماید: «فَإِذَا مُحِصُوا بِالْبَلاءِ قَلْ الدَّيَّانُون»؛ با تمحیص و بلا، دین داران اندک وکم می‌شوند؛ در غربال جز کمی باقی نمی ماند.


استاد علی صفایی حائری، کتاب چهل حدیث از امام حسین علیه السلام، حدیث هفتم.

امام حسیندنیاعین صادعلی صفایی حائریبلا
بال‌هایمان زخمی است امّا بلند پروازیم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید