Sobhan Naghizadeh
Sobhan Naghizadeh
خواندن ۳ دقیقه·۱۶ روز پیش

به یادِ سیدِ مقاومت

«لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هرچند که تنها باشی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم کرده و خوار شمارند...

لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و فرزندانت در این معرکه باشند...
لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می‌فرستد و آن‌گاه که فرزندش شهید شد و سر بریده‌اش به مادر داده شد، مادر سر را به خانه برده و خاک و خون آن را پاک کرده و به آن بگوید که از تو راضی هستم، پروردگار چهره‌ات را روشن بدارد، همان گونه که نزد فاطمه زهرا(س) مرا در قیامت روسپید کردی؛ و این معنی لبیک یا حسین است...
لبیک یا حسین یعنی مادری، همسری یا خواهری، می‌آید تا پسر، همسر و یا برادر خود را لباس رزم بپوشاند تا به میدان جهاد روانه کند...
لبیک یا حسین یعنی زینب(س) به برادرش حسین(ع) جواز آرزو و شهادت را ببخشد؛ و این یعنی لبیک یا حسین...»

_بخشی از یکی از سخنرانی های سید حسن نصرالله.


«در ۲۲ شهریور سال ۱۳۷۶، ۴ نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان در حمله‌ای به مواضع ارتش رژیم صهیونسیتی در ارتفاعات موسوم به «جبل الرفیع» توانستند ضرباتی به دشمن وارد کنند.
بعد از درگیری با نیروهای دشمن، همگی به جز یک نفر به شهادت رسیدند. ارتش رژیم صهیونسیتی بدون اطلاع از هویت این رزمندگان اجازه داد که تلویزیون رژیم تصاویر پیکر آن‌ ها را پخش کند.
پس از مدت کوتاهی از انتشار تصاویر، مشخص شد که یکی از این سه رزمنده شهید، «سید محمد هادی نصرالله» فرزند ارشد دبیر کل حزب‌الله لبنان است.»

لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و فرزندانت در این معرکه باشند...

محمد هادی نصرالله، فرزند ارشد سید حسن نصرالله
محمد هادی نصرالله، فرزند ارشد سید حسن نصرالله



«انسان از خلال سخنان و کارها می‌فهمد، هدفشان این است که ما شیعیان، فلسطین را فراموش کنیم، قدس را فراموش کنیم، مردم فلسطین را فراموش کنیم. که شیعه از معادله خارج شود، که خروج شیعه یعنی خروج ایران از معادله، و آن‌ها می‌خواهند ما به این نتیجه برسیم. ولی ما می‌خواهیم به همه آن‌ها بگوییم، به آمریکا، به اسرائیل و به انگلیس و به دست نشانده هایشان در منطقه: به ما بگویید رافضی، بگویید تروریست، بگویید جنایت کار، هرچه می‌خواهید بگویید. ما شیعیان علی ابن ابی طالب در جهان، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت، و مردم فلسطین را و مقدسات امت در فلسطین را...»

_یکی از سخنرانی های سید حسن درباره فلسطین.


سید حسن نصرالله اگر می‌خواست دست از حمایت از مردم فلسطین بِکِشَد ده‌ها بهانه می‌توانست جور کند:


_می‌توانست بگوید که مردم فلسطین سنی هستند و ما شیعه، دلیلی ندارد که به خاطر آن‌ها هزینه بدهیم، چند میلیارد مسلمان اهل سنت و این همه کشور سنی وجود دارد، این‌ها به داد مردم فلسطین برسند، به ما چه؟!


_می‌توانست بگوید، مگر حماس قبل از طوفان الاقصی با ما مشورت کرد، یا حتی مارا مطلع کرد که اکنون انتظار حمایت از سمت مارا دارد؟! خودشان عملیاتی انجام دادند، به تنهایی هم مسئولیتش را به عهده بگیرند، به ما چه؟!


_می‌توانست بگوید که ما خودمان در لبنان تحت فشاریم، چه فشار داخلی از سمت مخالفانِ مقاومت و چه فشار ها و تحریم های خارجی که حتی گریبان مردم لبنان_و نه فقط حزب‌الله_ را گرفته است، آمادگی هزینه دادن برای مردم غزه را نداریم... و...


امروز چهل روز از شهادت سید حسن می‌گذرد، هنوز نمی‌توانم باور کنم. منتظرم که بار دیگر آن چهره پرصلابت را ببینم. آن سخنرانی های پرشور را...
چه کینه‌ای از او به دل داشتند، ۸۵ تن بمب، بمبِ سنگر شکن...
خدا رحمتت کند سید، حسین وار زندگی کردی و حسین وار شهید شدی...



طوفان الاقصیسید حسن نصراللهحزب‌الله لبنانحزب‌اللهفلسطین
بال‌هایمان زخمی است امّا بلند پروازیم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید