یکی از داغترین سوژه های شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، دختر جوانی نام نیکا شاکرمی بود. شبکه CNN هم برای موج سواری روی این اتفاق، اعتبار خودش را هزینه کرد، به طوری که مدعی شد نیکا شاکرمی در اعتراضات توسط پلیس ایران دستگیر شده و بر اثر برخورد با نیروهای امنیتی و انتظامی جان باخته است.
درباره اینکه آیا نیکا شاکرمی در اغتشاشات حضور داشته یا نه، تصویر یا فیلمی در دسترس نیست اما برخی شواهد و قرائن حاکی از حضور وی در این اغتشاشات بود؛ اول آن که در کوله پشتی او حوله و عینک شنا که اصولاً برای محافظت از چشم در مقابل گاز اشک آور استفاده میشود، وجود داشته است. دیگری مکالمه بین نیکا و مادرش است که از وی میخواهد اگر در تظاهرات (اغتشاشات) حضور داشته به مادرش خبر بدهد.
در ادعایی دیگر بیبیسی فارسی مدعی شد که نیکا شاکرمی چند روز در بازداشت ماموران بوده و پس از چند روز جنازه وی تحویل خانواده اش شده است. CNN هم در گزارش خود مدعی شد نیکا شاکرمی در اعتراضات بلوار کشاورز حضور داشته و در ساعت ۸:۳۷ شب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
برخلاف ادعاهای رسانههای غربی دوربینهای محل وقوع حادثه نشان داد که نیکا حدود ساعت ۱۲ شب سالم و با پای خودش و به همراه یک کوله پشتی وارد ساختمان نیمه متروکه شده است.
طبق اظهارات مادر نیکا شاکرمی نیز، وی ساعت ۱۱:۳۰ همان شب (۲۹ شهریور) با او تماس گرفته و خواسته تا به خانه برگردد. در فیلم منتشر شده هم مشخص است که نیکا در حال صحبت کردن با موبایل است.
با توجه به همین چند مورد، چگونه امکان دارد فردی که به ادعای CNN در بازداشت بوده و براثر همین موضوع کشته شده، هم شبانه جواب تلفن مادرش را بدهد و هم در ساختمان نیمه متروکه رویت شود؟
نیکا شاکرمی توسط ماموران پلیس در محلی دیگر به قتل رسیده است؟
یکی از اهالی ساختمانی در چهارراه امیرا کرم ساعت ۷:۳۰ روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ پس از مشاهده جسد خانم جوانی در حیاط منزل خود، موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع میدهد. اکیپهای تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه میشوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.
دوربینهایی که حضور نیکا شاکرمی را ثبت کرده بودند حضور هیچ فرد دیگری در ساختمان را نشان ندادند. بازپرس پرونده هم این موضوع را تایید کرد.
هیچ یک از همسایگان صحبت یا سر و صدایی ناشی از درگیری و زد و خورد گزارش نکرد (تنها صدای مهیب ناشی از برخورد جسم سنگین به زمین توسط همسایگان مطرح شد).
همسایگانی که وجود جنازه را به پلیس خبر داده بودند نیز تیرخوردن و جای گلوله در بدن را ندیده بودند.
آزمایشهای کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه لگن، سر، اندامهای فوقانی و تحتانی، دستها و پاها ناشی از پرتاب از ارتفاع را گزارش داد.
در معاینات پزشکی قانونی نیز آثار گلوله و ساچمه در بدن جسد مشاهده نشد.
آیا نیکا شاکرمی خودکشی کرده است؟
یکی از فرضیاتی که در موضوع نیکا شاکرمی وجود داشت این است که آیا نیکا شاکرمی خودکشی کرده یا خیر؟
مکالمه بین مادر و خاله نیکا نشان داد که وی دارای مشکلاتی خانوادگی بوده است. در تحقیقات بازپرسی از مادر نیکا شاکرمی هم مشخص شد که متوفی سابقه خودکشی ناموفق با مصرف قرص داشته است.
همچنین مکالمههای نیکا با فروشندگان قرص برنج هم نشان دهنده این است که وی فکر خودکشی را در سر داشته است.
استوریها و متنهایی که وی در فضای مجازی منتشر میکرد نشان از گرایشات وی به خودکشی داشت.
علاقه نیکا به حضور در ارتفاع و پیشنهاد او برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع، دو نکته ای بود که در تحقیق از دوستان نیکا مشخص شد. در جریان این تحقیقات، یکی از همکلاسیهای سابق نیکا اذعان کرد: از زمان آشناییمان باهم، نیکا به پشت بام خانهها میرفت، او از ارتفاع و تنهایی در ارتفاع لذت میبرد. دوست دیگر نیکا که به دلیل حضور در کلاس طراحی خاله نیکا با مرحومه شاکرمی آشنا شده بود در نکته ای جالب به این موضوع اشاره کرد که به دلیل داشتن افسردگی راجع به خودکشی با نیکا صحبت کرده بوده و وی در واکنش به پیشنهاد من برای خودکشی به وسیله قرص پیشنهاد داد که تنها راه مطمئن خودکشی سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.
همچنین در فیلمی که مدیر ساختمانی که نیکا شاکرمی از آن سقوط کرده بود، منتشر کرد نیز مشخص است که کوله و موبایل نیکا شاکرمی در ارتفاع قرار داشته است.
ماجرای دفن نیکا شاکرمی در گورستان دورافتاده:
یکی دیگر از شبهاتی که درباره خاکسپاری نیکا شاکرمی مطرح شده بود، ادعای دفن وی در یک قبرستان دورافتاده بوده، این در حالی است که محل دفن نیکا نه تنها جایی دورافتاده بلکه گورستانی است که پدر و پدربزرگ نیکا هم آن جا دفن هستند و طبق گفته دایی نیکا، این قبرستان خانوادگی آنها محسوب میشود که در جاده اصلی و ۴۵ کیلومتری خرم آباد قرار دارد.
ماجرای انتقال نیکا شاکرمی به بازداشتگاه کهریزک:
بی بی سی فارسی در برنامه شصت دقیقه روز ۱۲ مهرماه، به پیدا شدن پیکر نیکا شاکرمی در کهریزک اشاره کرد و مدعی شد از آن جایی که جنازه نیکا را به کهریزک بردهاند خودش نشان میدهد که وی را کشتهاند! این در حالی است که عوامل این شبکه حتی نمیدانند مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقود شدگان به آنجا مراجعه میکنند و از پزشکی قانونی مستقر در آن مکان به عنوان محلی خیالی به نام بازداشتگاه کهریزک حرف میزنند!
پی نوشت: مطالبی که تا الان مطالعه کردید، گزارش خبرگزاری فارس از این ماجراست که در کتاب «دروغ زن، زندگی، آزادی» آورده شده است.
روایت وحید اشتری از ماجرایِ نیکا شاکرمی:
۱. من چون پیش از این مطالب انتقادی زیادی در مورد مهساامینی و برخوردهایی که با سپیده رشنو شد نوشتم وظیفه خودم دانستم چند خطی هم در مورد تحقیقاتم در نیکا شاکرمی بنویسم.
حالا هرچقدر به زمین و زمان فحش و توهین نثار کنید فرقی نمیکند ولی ماجرای آخری هیچ ربطی به بقیه ندارد.
۲. من دارم در ایران زندگی میکنم. بی اعتمادی عجیب به دستگاهها و رسانهها بخاطر سوابق لاپوشانیهای رایج در کشور را با پوست و گوشتم لمس میکنم. از ابتدا هم که خواستم چند خطی بنویسم برخی واکنشها و توهینها را حدس میزدم. ولی اگر به چیزی برسم اینها برایم ذرهای اهمیت ندارد. بگذریم.
۳. من تقریبا وقت گذاشتم و همه مطالب در مورد نیکا شاکرمی را خواندم. تقریبا هیچ چیزی نیست که نخوانده باشم یا ندیده باشم. بخاطر دغدغه خودم رفتم آدرس دقیق در محله امیراکرم را هم پیدا کردم. با اهالی ساختمان و برخی همسایهها هم صحبت کردم. قصه این طفل معصوم هیچ ربطی به اعتراضات ندارد.
۴. البته اینکه نیکا مثل خیلی از هم سالانش در اعتراضات هم شرکت کرده قطعی است. همسایههایی که با کلانتری محل کیفش را اولین بار باز کردهاند میگویند در کیفش یک عینک شنا و یک حوله خیس بوده است. عینک شنا را معمولا برای جلوگیری از خوردن ساچمه به چشم و حوله را برای گاز اشک آور میبرند.
۵. ولی من با صحبت اهل محل خیلی زود فهمیدم قصههایی که این چندوقت در مورد بازداشت چند روزه و شکنجه و تعقیب و گریز و چیزهای دیگر نوشته شد مشخصا ساخته ذهن خبرنگاران رسانههای فارسی زبان خارج از کشور است. هم همسایهها و هم کسبه محل پیدا شدن جنازه را متعلق به ۳۰ شهریور میدانند.
۶. یعنی نیکا غروب ۲۹ شهریور در اعتراضات بلوار کشاورز بوده و شب به این ساختمان نیمه کاره در لبافی نژاد که فقط چند پلاک با منزل خالهاش فاصله دارد آمده است. نزدیک صبح چند ساعتی روی پشت بام بوده و تعداد زیادی سیگار کشیده است که فیلترهایش باقی است.
۷.در این چند ساعت شروع میکند به پاک کردن اکانتها در شبکههای اجتماعی و احتمالا خاطرات و عکسها و کانتکت ها و چیزهای دیگر. بعد همسایهها نزدیک صبح صدای افتادن یک جسم سنگین در حیات خلوت را میشنوند. ساعتهای متفاوتی را ذکر میکنند که خیلی دقیق نیست. بین ۴ تا ۵ و نیم صبح.
۸. همسایه طبقه زیر همکف که اولین نفر جنازه را دیده میگوید بخاطر بالاتر بودن باغچه از داخل خانه پشت باغچه را نمیتواند ببیند. حدود ساعت ۱ ظهر که برای گربههای حیاط غذا میآورد متوجه جنازه میشود و به سایر همسایهها و پلیس فورا زنگ میزند.
۹. اهالی محل و کسبه ها هم آمدن پلیس و بردن جنازه را متعلق به ظهر ۳۰ شهریور میدانند. اینکه رسانههای فارسی زبان خارج از کشور گفتند نیکا ۲۹ یا ۳۰ شهریور دستگیر شده و ده روز بازداشت بوده و آنجا شکنجه شده و الباقی داستان رسما با توجه به شهادت اهل محل یک قصه تخیلی مینماید.
۱۰. برخی ساعتها و تاریخ وقایع و جزئیاتی که برخی خبرگزاری های داخلی منتشر کردهاند بعضاً اختلافاتی با چیزهایی که اهل محل میگویند دارد. من در این روایت فقط جزئیات ساعتها و رخدادهایی را مینویسم که مستقیما از همسایهای که جنازه را دیده یا به پلیس زنگ زده یا... شنیدم.
۱۱. فیلمی که از ورود نیکا به ساختمان منتشر شد هم برای دقایق اولیه بامداد ۳۰ شهریور است. نیکا در حال تعقیب و گریز نیست و دنبال آدرس جایی میگردد که تا حالا به آنجا نرفته است. اول از کوچه عبور میکند بعد در تلفن میگویند برگرد. به درب خانه هم که میرسد درب را برایش باز گذاشتهاند.
۱۲. من با پرس و جو از همسایهها تقریبا مطمئن شدم که زنده از بالا خودش پریده است.
۱۲. من با پرس و جو از همسایهها تقریبا مطمئن شدم که زنده از بالا خودش پریده است.اولا کسی را که زنده باشد و به زور از بالا بیندازند حتما داد و هوار میکند و هنگام سقوط جیغ میکشد ولی در خودکشی یا اشکالی شبیه به این که طرف با قصد خودش میپرد متفاوت است.م سقوط جیغ میکشد ولی در خودکشی یا اشکالی شبیه به این که طرف با قصد خودش میپرد متفاوت است.
۱۳. داخل پرانتز [تف به این وضعیت که برای یک رشتو و تک تک ارسال شدن توییتها باید ساعتها وقت بگذاریم حتی یک اسکرین شات و تصویر و فیلم و عکس از محل حادثه نمیشود ضمیمه کرد. کلاهتان را ازینی که هست بالاتر بگذارید] فیلم و عکس و اسکرین شاتها باشد طلب تان.
۱۳. داخل پرانتز [تف به این وضعیت که برای یک رشتو و تک تک ارسال شدن توییتها باید ساعتها وقت بگذاریم حتی یک اسکرین شات و تصویر و فیلم و عکس از محل حادثه نمیشود ضمیمه کرد. کلاهتان را ازینی که هست بالاتر بگذارید]فیلم و عکس و اسکرین شاتها باشد طلب تان
۱۴. نکته بعد اینکه در تصاویر حیات خلوت مشخص است جای جنازه با نقطهای که به زمین خورده چند وجب فاصله دارد. یعنی طفل معصوم زنده بوده و داشته جان میداده. همسایهها مطمئن بودند با پیشانی زمین خورده و جمجمهاش کامل له شده ولی جنازهاش روی زمین برگشته است.
۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم. بند کتانیهایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانیها در حال تقلا از پایش درآمده بود.
۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم. بند کتانیهایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانیها در حال تقلا از پایش درآمده بود.احتمالا برای آن چند لحظهای است که طفل معصوم داشته روی زمین دست و پا میزده است.
۱۵. روی تصویر جنازه در حیات خلوت دقت کردم. بند کتانیهایی که پایش بود را دور پاش پیچیده بود ولی این کتانیها در حال تقلا از پایش درآمده بود.احتمالا برای آن چند لحظهای است که طفل معصوم داشته روی زمین دست و پا میزده است.همسایهها میگویند له شدگی جمجمه و شکستگی ساق مشهود بود.
۱۶. صفحه اینستاگرام خانم آتش شاکرمی خاله نیکا را پیدا کردم. پستها و هایلایتهای قدیمیاش را خواندم (اسکرین شاتها را باز نمیتوانم ضمیمه کنم) خیلی روشن بارها نوشته که نیکا زیاد با وی دعوا داشته و احتمالا قهر کردن و بی خبریشان از همدیگر سابقه داشته است.
۱۷. این طفل معصوم مشکلات عاطفی و روحی زیادی داشته است. مادر نیکا ازدواج مجدد داشته و الآن در زندگی دیگری است. با پدرش هم مشکلات زیادی داشتهاند. پدرش سالها پیش فوت کرده است. بخاطر همین نیکا در تهران با خالهاش زندگی میکرده و در یک کافی شاپ کار میکرده است.
۱۸. چندتا فیلم هست که مجریان شبکههای فارسی زبان میگویند با پدر نیکا صحبت کردهاند.درحالیکه سالهاست این بنده خدا مرحوم شده است.برای سر و شکل دادن به این قصه دروغهای عجیب و غریبی گفته شده که حال و حوصله ذکر تک تک را ندارم. با این سرعت افتضاح نت هم هیچ چیز نمیشود ضمیمه کرد.ک را ندارم. با این سرعت افتضاح نت هم هیچ چیز نمیشود ضمیمه کرد.
۱۹. همسایههایی که با کلانتری کوله را باز کردند میگویند شناسنامه و سایر مدارک هویتی وجود نداشته است.
۱۹. همسایههایی که با کلانتری کوله را باز کردند میگویند شناسنامه و سایر مدارک هویتی وجود نداشته است.ماموران پلیس چون قفل گوشی که بالا کنار کوله مانده بود را نمیتوانند باز کنند سعی میکنند گوشی را از حالت پرواز در بیاورند که حداقل کسی تماس بگیرد و خبر از دخترک بگیرد که نمیشود.الت پرواز در بیاورند که حداقل کسی تماس بگیرد و خبر از دخترک بگیرد که نمیشود.
۲۰.یکی دو تا از همسایهها با تردید گفتند گوشی نیکا سامسونگ بود. من سرچ کردم ظاهرا سری اس سامسونگ را بدون داشتن رمز حتی از حالت پرواز نمیشود درآورد. احتمالا روایتشان از این ماجرا غلط نباشد.
۲۰.یکی دو تا از همسایهها با تردید گفتند گوشی نیکا سامسونگ بود. من سرچ کردم ظاهرا سری اس سامسونگ را بدون داشتن رمز حتی از حالت پرواز نمیشود درآورد. احتمالا روایتشان از این ماجرا غلط نباشد.ولی خیلی محکم اظهارات خاله نیکا که گفته بود شناسنامه با وی بوده را رد کردند.
۲۱. جنازه این دختر نوجوان در پزشکی قانونی قریب یک هفته بدون احراز هویت باقی میماند. خانواده روز ۷ یا ۸ مهر به پزشکی قانونی مراجعه میکنند و خیلی زود با مشخصات تطبیق داده میشود و جنازه را تحویلشان میدهند.
۲۱. جنازه این دختر نوجوان در پزشکی قانونی قریب یک هفته بدون احراز هویت باقی میماند. خانواده روز ۷ یا ۸ مهر به پزشکی قانونی مراجعه میکنند و خیلی زود با مشخصات تطبیق داده میشود و جنازه را تحویلشان میدهند.اینها با تاریخ دقیق همانموقع در اینستاگرام خالهاش نوشته شده و الآن هست.
۲۲. آدرس پزشکی قانونی استان تهران در جاده قدیم قم واقع در کهریزک پانصدمتر بعد از درب شرقی بهشت زهرا میباشد.همه افراد برای شناسایی جنازه مفقودین میروند آنجا.ولی در گزارشهای بی بی سی و اینترنشنال تعمدا فقط اسم کهریزک را به جای پزشکی قانونی می آورند و میپرسند سوال اینست:
۲۲. آدرس پزشکی قانونی استان تهران در جاده قدیم قم واقع در کهریزک پانصدمتر بعد از درب شرقی بهشت زهرا میباشد.همه افراد برای شناسایی جنازه مفقودین میروند آنجا.
۲۲. آدرس پزشکی قانونی استان تهران در جاده قدیم قم واقع در کهریزک پانصدمتر بعد از درب شرقی بهشت زهرا میباشد.همه افراد برای شناسایی جنازه مفقودین میروند آنجا.ولی در گزارشهای بی بی سی و اینترنشنال تعمدا فقط اسم کهریزک را به جای پزشکی قانونی می آورند و میپرسند سوال اینست؛اینست؛
۲۳. «چرا نیکا در حوالی بلوار کشاورز مفقود شده و در کهریزک به خانوادهاش تحویل داده شده است؟»
مخاطب بی اطلاع هم به محض شنیدن اسم کهریزک یاد سایر جنایات رخ داده و رسیدگی نشده میافتد.
مخاطب بی اطلاع هم به محض شنیدن اسم کهریزک یاد سایر جنایات رخ داده و رسیدگی نشده میافتد.این عقل کلها میدانند هرکسی در تهران مفقود شود آنجا باید دنبالش گشت و این کارشان تعمدی است.است.
۲۴. من با بررسیهایی که کردم حس کردم کنشهای خاله نیکا خیلی عجیب است.
۲۴. من با بررسیهایی که کردم حس کردم کنشهای خاله نیکا خیلی عجیب است.اول فکر کردم شاید بخاطر تحت فشار بودن از طرف خانواده بخاطر داشتن مسئولیت در اتفاق رخ داده و مشکلاتی که مدتها برای این نوجوان وجود داشته سعی میکند موضوع را سیاسی کند و یک واکنش عاطفی برای رفع اتهام از خود است.لیت در اتفاق رخ داده و مشکلاتی که مدتها برای این نوجوان وجود داشته سعی میکند موضوع را سیاسی کند و یک واکنش عاطفی برای رفع اتهام از خود است.
۲۵. بعدتر بدبینتر شدم و حس کردم شاید مثل برخی موارد دیگر که ما در ایران شاهدش هستیم از یک اتفاق رخ داده یا حتی ظلم صورت گرفته درحال دوختن کلاهی برای خود یا مهاجرت یا گرفتن پناهندگی است.
مثلا در توییتر آگهی اعلام مفقودی زیاد میبینم که خانوادهها درخواست شناسایی و ریتوییت دارند.
۲۶. ولی نمیفهمم چرا به جای درخواست از مردم یا ساکنین بلوار کشاورز یا درخواست از رسانهها برای شناسایی دختر نوجوان گمشده در اولین آگهی اعلام مفقودی که در توییتر منتشر کرده باید خبر مفقودی را به زبان انگلیسی برای مخاطب خارجی بنویسد و شماره تماس بدهد که تماس بگیرند.
۲۷. خانواده پدر مرحومش با خانواده مادرش بر سر اینکه در آرامستان آنها دفن شود یا در آرامستان اینها اختلاف داشتهاند. نهایتا نیکا در روستای پدری در کنار پدرش و سایر اقوامشان دفن میشود.
خالهاش همانموقع در مورد این داستان سراییها در مورد دفن در یک روستای دورافتاده استوری زده است.
۲۸. اینکه نیکا آن شب به دعوت چه کسی به آن ساختمان آمده و با کی قرار داشته و چه کسی در را باز گذاشته و تلفنی راهنماییاش میکند و چه اتفاقی در آن یکی دو ساعت افتاده را نتوانستم در بیاورم چون همه ۸ نفر ساکن ساختمان در بازداشتاند.
ولی یک نکته قابل تامل را در پرس و جوها فهمیدم.
۲۹. امروز از دختر یکی از همسایهها که نیکا در حیاط شان افتاده بود یک روایت عجیب شنیدم. این خانواده روز ۲۹ شهریور دو ساعت قبل از آمدن نیکا به ساختمان بغلی، برای شب نشینی رفتهاند بیرون. حین سوالات دختر همسایه یادش آمد که ساعت ۹ و ۱۰ شب وقتی داشتند از خانه بیرون میرفتند ...
۳۰. یک جوان از ساختمان با یک کیسه زباله خارج شده و داشته با تلفن صحبت میکرده و به آنطرف پشت خط با عباراتی اینچنین نصیحت میکرده است. «نکن این کارها را میگیرنت، نرو تو این شلوغیها و...»
باتوجه به اینکه نیکا آنروز در بلوار کشاورز بوده میشود این تماس قابل تامل است.
۳۱. اگر روایت این دختر صحت داشته باشد میشود حدس زد احتمالا این پسر با نیکا در تماس بوده و آدرس را داده و در را برایش باز گذاشته است.
نمیدانم این فرد بین ۸ تا بازداشتی است یا نه ولی اینها چهره آن پسر را اصلا یادشان نبود.
ولی اگر دوریین را چک کنند فکر میکنم خودش کلید ماجراست.
۳۲. الغرض حرف خیلی زیاد است. نمیدانم موضوع فوت این دختر نوجوان عاشقانه است عاطفی است یا خانوادگی است.
حتی مطمئن نیستم در آن ساختمان چه اتفاقی رخ داده و ماجرا خودکشی است یا قتل یا هرچیز دیگر.
ولی از چیزی که مطمئنم داستانی که در فجازی ساخته شده هیچ نسبتی با مرگ تلخ این دختر ندارد.
با تشکر از اینکه وقت گذاشتید و مطالعه کردید، اگر نکتهای دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید.