به نام خدا، سلام، تقریباً یک سال پیش بود که تصمیم گرفتم نوشتههایِ جالبی که پشت ماشین ها بود رو بنویسم، تا الان هم مجموعه قشنگی از این نوشته ها جمع کردم، گفتم شاید برای شماها هم جالب باشه به همین خاطر تصمیم گرفتم منتشرشون کنم:
تلخی پیک هایم حاصل شیرینی آرزوهایم بود.(عجب جملهی سنگینی!!!)
الهی پناهم تویی
انت فی قلبی مهرداد (خلاقیتش قشنگ بود.)
هنوزم کدخدایی
این جمعه و آن جمعه بهانه است آدم بشویم سه شنبه هم می آید
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
ز گیتی دو کس را سپاس یکی حق شناس و یکی حدشناس
زندگی قصه تلخی است
لیوه...(به زبان کُردی یعنی دیوونه)
با هرکه ساختیم باختیم
گرگ باش تا محتاج نوازش نباشی
پیر شدی پسر
قلندر
قول میدم از شنبه پسر خوبی باشم. (باز خوبه نگفته از سال جدید:)
پدر یعنی اعتبار
رشته تحصیلی: علوم نیسانی (این رو پشت یه نیسان دیدم، وقتی دیدمش نزدیک بود قهقهه بزنم:)))))
رفاقت فقط اسمش قشنگه
با قلبی که در سمت چپ است نمیشه راه راست رفت
هرچیزی پایانی دارد...
نکنه ما بریم دنیا قشنگ شه...
زندگی خنده کنان شاهد جان کندن ماست...
تو دانی که مردان پیمان شکن ستوده نباشند به هر انجمن. ( شک ندارم اگه فردوسی ماشین داشت یه همچین چیزی پشتش مینوشت.)