صوفیانا
صوفیانا
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

شورِش را شورَش بُکنیم

بنام ایزد یکتا ، خدای بی همتا

مدادهای رنگی را برمیدارم . روی کاغد میکشم؛ کاغذ طرحدار از دفتر رنگ آمیزی . میکشم و خشم درونم فوران میکند . خشمی که با آرامش قبل از طوفان ، همراه مدادرنگی روی کاغذ می نشیند . خشمی که اندی قبل هم وجود داشت ، اما نه به صورتی که بتوان دید . بلکه به صورتی اسرار آمیز در چشمانی اشکبار و قرمز و پف کرده . در اخمهای درهم ابروانی پر پشت و در کل صورتی غمگین . از آرزوهایی که نمیشد به آنها رسید . آرزوهایی که چند هزاران فرسخ آن طرفتر ، زیر خروارها خاک ، انبار شده بودند . آرزوهایی که آنسوی جهان و حتی فراسوی آن ، در آسمانها وجود داشتند اما عاقبتشان ، بی وصالی سهمگینی بود .....


-تو به معنای واقعی کلمه گستاخی! +یه جا بند نمیشی! _رو حرف بزرگترت ، حرف میزنی! #از روش های معلمات ایراد میگیری! &پررویی! من: خب ، چه میشود کرد؟! راستشو میخواین ، من یه سنت شکنم(:


خب ، بذارید از اولش بگم : من یه سنت شکنم.

با افتخار. میدونید ، خلق کردن روش های جدید و سنت های قدیمی رو کنار زدن ، جرعت میخواد . منم هنوز کاملا ندارمش . اما در این راستا قدم برمیدارم حتی شده غیر مستقیم .

دلم میخواد تو تغییرات خوب ، نقش داشته باشم . دلم میخواد سردسته ی اعتراضات مفید باشم . دلم میخواد برای اونچیزی دلم میخواد بجنگم ?

خب ، اوکیه ؟! اگ کسی خواست همراهم بیاد بهم بگه . من قصدم ، مبارزه ی بدون خونریزیه . جنگی برای صلح . جنگی که همه ی ما رو با هم برابر میکنه . نه بیشتر ، نه کمتر . البته بدون احتساب تلاش های فردی . چون در اینصورت ، غیرمنصفانه خواهد بود .

خلاصه بگم که ، جنگ فقط این نیست که با زور بازو بری وسط میدون و هوار بکشی . جنگ ما و اعتراض ما ، همین الانم شروع شده .

جدی جدی بیاید شروع کنیم و مبارزه کنیم . اول از مدرسه ی خودمون و شهر خودمون شروع کنیم ‌‌. اول از اصلاح معلم بداخلاق ( با احترام به معلمین مهربان) و بعد مدیر ، بعدش آموزش و پرورش .

میدونم الان همتون کسل و بی حوصله اید . اما تمام اینا به نفع تونه . اگه براتون مهم نیست دارین با چه شرایطی کنار میاید ، براتون مهم همدنیست که دوستتون در عذابه ؟ یا خواهر و برادرتون ؟! یا حتی مادر معلمتون ؟!

اگه فقط میگید میگذره ، چندین سال بعد به خودتون میاین و میگین : چیزی تغییر نکرد ، چون من ، چون ما نخواستیم تغییر کنیم .

پس حالا ، اگه همراه من هستین ، حتما بگین . و به این چالش بزرگ ، پایبند باشید . دنبال اصلاح شرایط بد باشید . دنبال صلح باشید و تلاش کنید.

هی ، تویی که میگی چقدر زیادی کلیشه ای بود ، بعضی وقت ها کلیشه ها درست ترین چیزها هستن . با کمی تغییر و البته قطعا نه کلیشه ای که میگه در برابر افرادی که از شما قدرت بیشتری دارن ، سکوت کنید و اعتراض نکنید .

خب ، از همین حالا شروع اعتراض بزرگمون رو اعلام میکنم .??

بیاین قول بدیم برای بهتر کردن حال خودمون ، کل کشورمون ، این کارهای کوچیک رو انجام بدیم .

فقط یادتون باشه : با صلح ، دنبال صلح باشیم .نه با جنگ ، بلکه با اصلاح و انتقاد های سازنده . با هوشمندی و خلع سلاح با بیان شگفت انگیز .

بدرود

صوفیانا~



کشورمون


دلنوشتهدلیحال خوبتو با من تقسیم کنقدمی برای تغییرمسابقه دست انداز
[روزهایم دارند مثل پنیر پیتزای اضافه کش می‌آیند][35.699738,51.338060]
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید