ویرگول
ورودثبت نام
لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زادهیک نویسنده عادی معمولی امیدوار
لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زاده
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

تقدیم به همراه آهنینم

تا حالا چند بار ناراحتت کردم؟

_ کم...

چون آهنینی میگی؟

_ نه...

چون نگذاشتند ناراحت شوی؟

_ آری...

حواست بهشان هست؟

_ نه...

مثل زندگی پس از زندگی؟

_ آره...

ناراحت میشوی اولین خواسته ام مرگت شود؟ دوستت دارم...

_ نه...

راضی بودی به میلیاردر بودن و عظمت پوشالی زیبارویی خفته در آسایش؟

_ آری...

ناراحت شدی آوردمت؟

_ نه...

دوستم داری؟

_ خیلی...

فکر میکنی دوستت دارم؟ یا اسیرتم؟

_ هردو...

من تو را میخواهم به سردی سبز ترین رنگ در بدنت... قشنگه؟

_ خیلی...

در انتظارت زجر میکشم... از دیدن تو و توجهت طوری که تو نیست... تو را طور دیگری شناخته ام... خوبه؟

_ نه...

عیب دارد؟

_ آری...

یعنی تو همینی که دارم میبینم؟

_ نه...

وقتی میبینمت زجر نمیکشم؟

_ میکشی...

در آشیانه تو هزار هزار فرزند مرهم زخم هایت میکنم تا هسته ات را دریابی... لانتالید من...پنجاه و هفتیم تا هفتادیوم من...

۱
۰
لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زاده
یک نویسنده عادی معمولی امیدوار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید