آقای عادلخان فردوسیپور و برنامه ۳۶۰ ایشان را احتمالا همه میشناسیم و خیلیهایمان ایشان را با خاطراتی که از برنامه نود برایمان ساخته به یاد میآوریم. اخیراً نسخه اولی از مصاحبه حدوداً یک ساعته ایشان با جهانبخش -بازیکن تیم ملی فوتبال ایران- در فوتبال ۳۶۰ منتشر شده که بخشهای زیادی از آن به جای فوتبالی بودن،به مسائل سیاسی پرداخته شده بود؛ اما همین ابتدا سوالی که پیش میآید این است که چطور ایشان عمری شعارهایی از جدایی روح فوتبال و سیاست سر دادند اما امروز اینگونه گفتار و رفتارشان تغییر میکند؟!
نظرات صفحه مربوط به مصاحبه هم اغلب در ستایش مصاحبهکننده (فردوسیپور) است تا مصاحبهشونده (جهانبخش)!!! همینجا مشخص است که ایشان کارش را درست انجام داده و تأثیری که میخواسته را گذاشته است! اما به جرأت میتوانم بگویم که اگر مشابه چنین مصاحبهای را در تلویزیون میدیدیم و صحبتهای مجری به جای تمایل به سمت مخالفین و معترضان جمهوری اسلامی ، به سمت موافقان گرایش داشت، همه کامنت میگذاشتند که «این اسمش مصاحبه نیست بلکه بازجویی است!» در حالی که الان بیشتر نظرات در خصوص «بهبه عادلخان گل گفتی و کاشتی و...» است!
آقای فردوسیپور که دوستشان هم دارم،متاسفانه هر آنچه که در ذهن خودشان بود را پیشاپیش گذاشتند توی دهان جهانبخش! چه کسی گفته نظر شما نظر «همه» مردم است؟! اگر مردمی که معترض بودند و هستند به وضعیت موجود،برای شما محترمند،احترام شما نسبت به بخش دیگر جامعه کجاست؟! همه مردم یک کشورند و برخی موافقند و برخی مخالف! چرا انتظار دارید که بازیکن تیم ملی یک طرف بایستد و آن هم طرفی که شما میپسندید و طرفدارش هستید؟! او بازیکن تیم ملی است،ملتی با عقاید و نظرات گوناگون!
در خصوص اینکه بازیکنان تیم ملی سرود نخواندند،پر واضح است که اشتباه بزرگی کردند! سرود ملی،سرود یک پرچم و ملت است،نه سرود یک رژیم! اگر واقعاً آقای جهانبخش این رژیم را قبول ندارند و معتقدند تیم ملی نه برای ملت که برای جمهوری اسلامی است،بیخود کردند که زیر این پرچم به جام جهانی رفتند! از تیم ملی خداحافظی میکردند و بیانیه میدادند که به این دلیل از همراهی با تیم معذورند!! اعتبار حضور در جامجهانی را با همین تیم میخواستند اما سرود ملیش را نه؟!
آقای جهانبخش طوری راجع به فشار روی خانودهشان صحبت کردند که انگار ساواک خانوادهشان را گروگان گرفتند تا از ایشان رفتار و گفتار خاصی سر نزند!! به فرض که باشد قبول! اما سوال بعد:
الان دیگر با گفتن این حرفها توی این برنامه نگرانی خاصی درباره خانواده ندارند یا آن ساواک (فشار) مدنظرشان دیگر برچیده شده است؟!
اما در مورد خود آقای فردوسیپور که در برنامه اینترنتی خودشان چنین فرمایشاتی دارند و انتظار واکنش و... از بازیکنان تیم ملی در جامجهانی دارند، با فرض اینکه توقع ایشان به جا بوده باشد، سوال دیگری که پیش میآید این است که خود ایشان برنامه فوتبال ۱۲۰ را روی آنتن تلویزیون دارند، چرا همین حرفهایی که ابتدا و در طول مصاحبه عنوان کردند را در برنامه تلویزیونی خودشان و از زبان مجری برنامهشان نگفتند؟! تیم تحریریه که بچههای تیم خود آقای فردوسیپور هستند! نکند از گفتن آن ترسیدند! ولی میتوانند کنار گود بنشینند و بگویند: لنگش کن!
نه..! ایشان خودشان،برنامه و کارشان و سود مالیشان را برای همان مردمی که "عوامپسندانه" از آنها حرف میزنند به خطر نینداختند، اما بازیکن تیم ملی را انداختهاند گوشه رینگ و میگویند: تو چرا چیزی نگفتی و کاری نکردی و فلان کار را کردی و...
و در آخر اگر ایران به همان اندازه که سیاهنمایی میکنند بد بود واقعا کسی جرأت میکرد اینگونه به سیاستهای (درست یا غلط) نظام حاکم بتازد و کسی با خودش و برنامهاش کاری نداشته باشد؟! پارادوکس را احساس کردید یا باز هم بگویم برایتان...؟!