در طول هفتهها و ماههای گذشته روند افزایش تنشها در مرزهای روسیه و اوکراین شدت گرفته است. رفتارهای خطرناک رئیس جمهور غربگرای اوکراین در دعوت از ناتو برای مشارکت با این کشور در بازپسگیری دو استان جدایی طلب لوهانسک و دونتسک باعث شده تا روسها به این مساله حساس شده و به شکلی حسابشده توان نظامی خود برای مقابله با ارتشهای غربی که راهی شرق اروپا شدهاند را افزایش دهند. هر چند رسیدن به مرحله جنگ سخت است، اما با توجه به میزان آمادهباش طرفین و حساسیتهای موجود میتوان گفت که سایه جنگ دائم بر بالای سر طرفین است و بعید نیست یک رفتار یا شلیک اشتباه آتش جنگ در این منطقه را شعلهور کند.
اما نگاهی به لفاظیهای سیاسی صورت گرفته در طول روزهای گذشته موضوعی را بیشتر روشن میکند که در طول ماههای گذشته بارها بر آن تاکید کرده بودیم و آن نیز چیزی جز تلاش برخی از کشورهای غربی برای افزایش توان نظامی خود جهت احیای قدرت سابق خودشان نیست. در ماجرای اوکراین هم مانند بسیاری از حوادث روی داده دیگر در سطح جهان مشاهده میکنیم که انگلیسیها بیش از دیگر کشورهای اروپایی آتشبیار معرکه شده و به نوعی از خود مقامات اوکراین هم تندتر هستند. مواضع اتخاذ شده توسط مسوولان سیاسی و نظامی انگلیسی در بسیاری از موارد جلوتر و شدیدتر از کشورهای اروپای شرقی بوده و البته این نباید چندان جای تعجب داشته باشد.
در واقع، انگلیسیها بیش از کشورهای، لهستان، لیتوانی، لاتویا و استونی در مخالفت با روسها قد علم میکنند و این موضوع به ویژه پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شکل و شمایل بیشتر و جدیدتری به خود گرفته است. انگلیسیها که فقط در یک پیمان نظامی بنام ناتو با کشورهای اروپایی این روزها دارای منافع مشترک هستند به شدت تلاش میکنند تا همچنان هژمونی خود بر این اتحادیه با در پیش گرفتن رفتارهای خاص در حوزههای مهم و راهبردی را عملیاتی کرده و آن را حفظ کنند. گسیل ناوگان دریایی به دریایی سیاه و تحرکات بسیار خطرناک ناوها و هواگردهای انگلیسی در نزدیکی شبهجزیره کریمه حتی در چند نوبت صدای امریکاییها را هم درآورد.
واقعیت این است که کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه بهعنوان قدرتهای اصلی اقتصادی اروپا به اندازه انگلیسیها آتششان در مورد تحولات اوکراین تند نیست، چرا که آنها بهعنوان اعضای اتحادیه اروپا نگرانیهای خاص خود را دارند و به خوبی هم بر این مساله واقف هستند که روسیه بیش از آنکه یک قدرت نظامی خطرناک به شمار برود، میتواند یک شریک اقتصادی قابل توجه باشد. به باور آنها روسیه نه انگیزهای برای اشغال کشورهای اروپایی دارد و نه وضعیت اقتصادی این کشور اجازه میدهد که دست به چنین اقدامی بزند. اما انگلیسیها در همه مسائل موش دوانده و تلاش میکنند مانند ماجرای عراق جلو افتاده و با دخیل کردن امریکا، طرحهای خود را پیش ببرند.
برای آنکه نگاه طرف انگلیسی را بهتر بشناسید و با ادبیات آنها آشنا شوید، مطلبی را که به تازگی وزیر امور خارجه انگلیس نوشته به صورت گذرا با هم مرور میکنیم. البته همانگونه که پیش از این بارها نوشته بودم وزارت خارجه انگلیس در واقع شعبهای از سازمان جاسوسی این کشور به شمار میرود و همه سفرا و دیپلماتهای انگلیسی ابتدا مستخدم MI6 هستند و بعد راهی وزارت خارجه میشوند. همانگونه که رئیس فعلی این سازمان جاسوسی سفیر سابق انگلیس در آنکارا بوده و از جمله دوستان و یاران صدیق رجب طیب اردوغان به شمار میرود و در آنکارا روابط صمیمانهای هم با الهام علیف برقرار کرد.
لیز تراس در این مطلب نوشته است: « ما از مرزهای آزادی خود در سراسر جهان دفاع میکنیم. به همین خاطر است که من به سربازان انگلیس افتخار میکنم که در کشوری چون استونی حضور دارند و من امروز در کنار آنها هستم و پرچم آزادی و دموکراسی را در کنار آنها برافراشتم. این سربازان برای حمایت از دفاع جامع ناتو در استونی هستند. استونی مانند دو کشور دیگر حوزه بالتیک یعنی لیتوانی و لتونی نشان میدهند که ۳۰ سال پس از فروپاشی کمونیسم میتوان به آزادی دست پیدا کرد و آنها پس از رها شدن از حکمرانی شوروی، به موفقیتهایی دست پیدا کردند که هرگز تا پیش از این نداشتند. من در ریگا، لتونی با متحدان ناتو دیدار دارم و ما عزم خود را برای دفاع از مرزهای آزادی نشان میدهیم. ما به عنوان بخشی از بزرگترین ائتلاف جهان با روابط امنیتی و دیپلماتیک خودمان متحد میمانیم که بیانگر قدرت و ایدهآل یک شبکه آزاد است.»
باید این یادداشت وزیر امور خارجه انگلیس را کلمه به کلمه و با دقت چند برابری مطالعه کرد تا به کنه افکار، اهداف و آیندهای که سران لندن برای خود در جهان در نظر گرفتهاند پی برد. از آنجایی که نویسنده این مطلب خود وزیر خارجه انگلیس نیست و توسط اتاقهای فکر و افسران MI6 نوشته شده است، خیلی از مسائل و موارد را میتوان در خلال آن پیدا کرد. به نوعی آنچه در این یادداشت که در نشریه دیلی میل منتشر شده، فراتر از نگاه انگلیسیها به مسائل پیش آمده در شرق اروپا است و نگاه عمومی و کلی این کشور به سیاستهای جهانی لندن را در بر میگیرد، نگاهی که به شکلی ویژه و عجیب با قدرت نظامی امریکا همتراز شده و تلاش دارد تا با بهره گرفتن از این توانایی، بار دیگر هژمونی انگلیس را احیا کند. در این یادداشت یا به عبارت بهتر، مانیفست سیاست خارجی انگلیس آمده است: «زمان آن فرا رسیده است که دموکراسیهای آزادیخواه برای تحقق این چشمانداز به یکدیگر به صورت نزدیکتری همکاری کنند و ناتوی قوی در آن نقشی اساسی داشته باشد. انگلیس خود را در قلب یک شبکه جهانی از مشارکتهای دیپلماتیک و امنیتی قرار میدهد که فراتر از ناتو به روابطی مانند اتحاد اطلاعاتی حیاتی «پنج چشم» گسترش مییابد. ما با شرکای خود بیشتر و سریعتر پیش میرویم و یکی از این همکاریها در زمینه شراکت تازه توافق شده آکوس با آمریکا و استرالیاست. همچنین ما میخواهیم با کشورهایی چون کانادا برای پوشش مناطقی چون شمالگان هم همکاری عمیقتری داشته باشیم.» کلمات را چندباره و با دقت بسیار بخوانید تا متوجه عمق برنامه شوید. همانگونه که در یادداشت چندی پیش در مورد آکوس نوشتم، انگلیسیها در حال طراحی یک راهبرد آنگلوساکسونی برای آینده جهان هستند. کشورهای پهناور و قدرتمندی مانند کانادا، استرالیا و امریکا که مساحتی تقریبی برابر با روسیه و چین دارند، در کنار قدرت اقتصادی و نظامی کافی به خوبی انگیزههای انگلیسیها برای رسیدن به آرزوهایشان را عیان میکند. شاید در برابر قدرت جمعیتی چین این اتحادیه حرفی برای گفتن نداشته باشد، اما آنها سعی کردهاند با ایجاد برخی چالشهای اقتصادی و نظامی با بهره گرفتن از پیوندهای تاریخی، طرحهای خود را به پیش ببرند. در این رابطه نمیتوان جمعیت یک و نیم میلیاردی هند را فراموش کرد. هندیها در یک رقابت راهبردی و تاریخی با چین تنها کشوری هستند که توان تحمل تلفات بالا در یک نبرد فراگیر را دارند و البته در کنار کره و ژاپن که هر دو مرزهای مشترک با چین دارند، میتوانند ایده برخورد مستقیم را به پیش ببرند. همانگونه که گفته شد، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، ابزارهای همگرایی درون قارهای برای لندن را با چالش مواجه کرده و به همین دلیل آنها ناچار هستند تا با ابزاری نظامی مانند ناتو تلاش کنند اثرگذاری بر کشورهای اروپایی را بهبود ببخشند. در ادامه این یادداشت آمده است: «ما به همراه ناتو اعلام میکنیم که هرگونه تهاجم از سوی روسیه علیه اوکراین اشتباه استراتژیک بزرگی خواهد بود. انگلیس آماده استفاده از تمامی اهرمهای دیپلماتیک و اقتصادی برای اجتناب از چنین نتیجهای است و باید یادآور شود که در صورت بروز چنین اتفاقی، این روسیه است که باید بهای زیادی بابتش بدهد. در حالی که روسیه در مرزهای اوکراین نیرو مستقر میکند و به تضعیف دیگر همسایگانش چون گرجستان میپردازد، نمیتوانیم به سمت دیگری نگاه کنیم.» اینکه سیاست کشورهای اروپایی در برابر این نوع نگاه انگلیسیها چیست سوالی است که گاهی اوقات در کلام فرانسویها خارج میشود. آنها در تلاش هستند تا به هر شکل ممکن خود را از زیر سایه سخت و سنگین ناتو خارج کنند. وزیر خارجه انگلیس به صورت آشکاری به سایر کشورهای اروپایی طعمه میزند و البته وقاحت آنجاست که آنها هنوز فکر میکنند جهان در قرن 18 و 19 است و کشورهای دیگر توان دفاع از خود را ندارند. ارزشهایی که لیز تراس مدعی دفاع انگلیس از آنها است، نعل وارونه مقامات لندن را نشان میدهد. به عنوان مثال نوشته است: «انگلیس در دفاع از جهان آزاد پیشروست. ما بزرگترین هزینه کننده در امور دفاعی ناتو هستیم و کشورهایی چون استونی نیز بیش از دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاع میکند. با اینکه افراد بیشتری به ما میپیوندند، اما زمان آن فرا رسیده که همه متحدان ناتو پا به عرصه بگذارند. ما رهبری دیپلماتیک را نشان میدهیم و شرکای خود از جمله از طریق ریاست بر گروه ۷ را در سراسر جهان گرد هم میآوریم تا رفتار غیرمسئولانه و بیثباتکننده روسیه را به چالش بکشیم.»