یک سال پیش در چنین روزهایی بود که بوی سقوط و خیانت از کابل بیش از پیش به مشام میرسید. خیانتی بزرگ که از مدتها پیش طرح و برنامه آن تدارک دیده شده بود و قرار بر آن بود تا عامل سازمان جاسوسی امریکا در کابل به همراه گروهی از نزدیکانش با فرار از پایتخت این شهر را به دست شبهنظامیان طالبان داده و عملاً سرنوشت این کشور و مردم آن را در هالهای از ابهام فرو ببرند. یک سال پس از سقوط کابل هنوز هم روایتهای متعددی در مورد نحوه فرار اشرف غنی که بعدها سر از امارات درآورد نقل میشود اما کدام روایت درست است؟
بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) با انتشار گزارشی روایتی دقیق از آخرین روزهای دولت جمهوری اسلامی افغانستان ارائه داده است. روایتی که بر اساس آن خود امریکاییها هم از احتمال سقوط شهر در تعجب بودهاند!! با این حال هیچ چیز به اندازه فرار مارمولک کابلی به همراه 54 همراهش باعث تعجب همگان نشد. در ادامه این روایت امریکایی که شاید به حقیقت نزدیک باشد را با هم میخوانیم.
رئیس ستاد ارتش أفغانستان در روز شنبه ۱۴ اوت ۲۰۲۱ نحوه دفاع از کابل در دوهفته پیش رو را برای رئیس جمهور و مقامات دولت شرح داد. انتظار او به وضوح درگیری نظامی و یا مذاکره طولانی مدت بر سر کابل بود. یکی دیگر از مقامات دولت افغانستان میگوید، غنی فرض میکرد کابل آن قدر خوب محافظت میشود که میتواند دو هفته مقاومت کند تا روند انتقال دولت به آرامی انجام شود به همین خاطر به کارکنانش دستورالعمل اقامت دوهفتهای در پایتخت و آمادگی برای انتقال قدرت را داده بود. رئیس اداره امنیت کابل هم به همین منظور عوض شد اما پیشروی طالبان برگشت ناپذیربه نظر میرسید. این مقام ارشد دولتی افغانستان به دفتر بازرسی ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان گفت: «روز شنبه همه وحشت کرده بودند. ولایت لوگر هم سقوط کرده بود و نیروهای طالبان فشار زیادی بر ولایت ننگرهار وارد آورده بودند. ما درحال گزارش رسانی به رئیس جمهور و اساساً شاهد از هم پاشیدن نیروهای دفاع و امنیت ملی افغانستان بودیم. تمام شنبه شب را نخوابیدم و در ساعت ۳:۳۰ بامداد روز یکشنبه، متوجه شدم ننگرهار سقوط کرده است.
تصمیم گرفتم به نزد مشاور امنیت ملی بروم و بگویم براساس تجربه سال ۱۹۹۶ من حفظ کابل تقریباً غیرممکن و فروپاشی دفاع از کابل قریب الوقوع است.» البته، برخی از مقامات ارشد دولت همچنان فکر میکردند چون طالبان با ایالات متحده توافق کرده که تا پیش از زمان درنظر گرفته شده و خروج نیروهای بینالمللی وارد کابل نشود، این همه وحشت ضروری نیست. با این حال، طبق گزارش گارد محافظ ریاست جمهوری، پیش از ظهر روز یکشنبه ۱۵ اوت طالبان در حال ورود به شهر بود و فرودگاه کابل دیگر امنیتی نداشت. بر اساس گزارشهایی که بعدا منتشر شد، طالبان مغایر با توافقش و پیش از خروج کامل نیروهای بینالمللی وارد پایتخت شده بود.
حال و هوای کاخ ریاست جمهوری در روز یکشنبه مدام بدتر میشد. تعداد زیادی از وزرا و معاونانشان پیشتر کابل را ترک کرده و هزاران کارمند دولت در حال فرار بودند. تنها تعداد اندکی از حلقه نزدیکان رئیس جمهور و نهاد گارد محافظ ریاست جمهوری باقی مانده بودند. به گزارش خبرگزاری هند، حوالی ساعت ۱۰ صبح، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی، در تماسی با فاضل فضلی، رئیس اداره امور از افغانستان، به او دستور داد کارکنان را مرخص کند.
مقامات ارشد کاخ ریاست جمهوری با علم بر این که دولت افغانستان مسئول امنیت کابل است، تلاش کردند با مقامات ارشد وزارتهای دفاع و کشور افغانستان تماس بگیرند و از آنها بخواهند که در برابر هجوم طالبان مقاومت کنند. یکی از مقامات ارشد میگوید: «وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش را پیدا نکردیم. وزارت دفاع به ما اطلاع داد که هیچ کس در ساختمان نمانده است. رئیس جمهور در گفتگو با وزیر کشور و ریاست عمومی امنیت ملی به آنها دستور داد تا کارکنانشان را برای حفظ نظم عمومی به سطح شهر بفرستند. اما آنها هیچکسی را نداشتند. آن روز پلیسها در زیر یونیفرم خود لباس عادی پوشیده بودند.»
رسانههای افغان و آمریکایی گزارش دادند، غنی صبح آن روز برای تشکیل جلسه اضطراری دولت تنها نیمی از کابینه را داشت. امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهوری و بسمالله محمدی، وزیر دفاع هم در بین کسانی بودند که غنی موفق نشد به آنها برسد. یکی از مقامات امنیتی پیشین میگوید که غنی به او دستور داد تا هرج و مرج کابل را کنترل کند اما یافتن نیرو برای این امر کار بسیار مشکلی بود.
در همین حال غنی به مقامات ارشد خود دستور داد که به سفر از پیش برنامه ریزی شده خود به دوحه قطر برای مذاکره با طالبان ادامه دهند. اما طی چند دقیقه مشخص شد این سفر و مذاکرات تحت تاثیر هجوم طالبان به کابل قرار گرفته و شکست خورده است. یکی از مقامات ارشد دولتی مذاکر کننده گفت: «ما فراتر از مذاکره برای حفظ جمهوریت رفتهایم و اکنون بر سر یک انتقال صلحآمیز قدرت مذاکره میکنیم». با افزایش گزارشها مبنی بر ورود طالبان به شهر، حتی چشمانداز یک انتقال قدرت سازماندهی شده هم از بین رفت. یک مقام ارشد پیشین دولتی گفت: «هرج و مرج چنان شدید شده بود که هر دقیقه می شنیدیم یک منطقه از کابل به دست طالبان افتاده است.»
کارکنان باقی مانده در کاخ ریاست جمهوری که میدانستند به زودی باید آنجا را ترک کنند، به دنبال پاسپورتهایشان بودند. در حوالی ظهر، اشرف غنی با خروج رولا غنی، بانوی اول و پروازش به سمت امارات عربی متحده موافقت کرد اما خیلی زود مجبور شد با خروج تقریبا اکثر مقامات ارشد به غیر از خودش موافقت کند. حتی نیروهای گارد محافظ ریاست جمهوری هم شروع به تعویض یونیفرمهایشان کردند. ژنرال قاهر کوچی، رئیس گارد محافظ ریاست جمهوری به همکارانش میگفت که رئیس جمهور میلی به خروج ندارد و از آنها تقاضا میکرد او را قانع کنند که همراه بانوی اول خارج شود.
حدود ساعت ۲ بعد از ظهر یکشنبه، برخی از رده بالاترین مقامات که هنوز در کاخ باقی مانده بودند به منطقه پرواز هلیکوپترها رفتند. آنها در آن موقع فکر میکردند رئیس جمهور در کاخ باقی خواهد ماند. سه تا از چهار تا هلیکوپتر تدارک دیده شده برای جابجایی اشرف غنی، در آنجا حاضر بودند. این سه هلیکوپتر برای حمل و نقل مقامات ارشد طراحی شده بودند و هر کدام حدودا قابلیت جابجایی ۹ مسافر را داشتند. اما هلیکوپتر چهارم متعلق جابجایی گروه محافظ رئیس جمهور بود و تا حدود ۲۶ مسافر را در خود جا میداد.
هنگامی که بانوی اول به همراه مقامهای ارشد سوار هلیکوپترهایی شد که قرار بود آنها را به فرودگاه کابل ببرند تا از آنجا به امارات عربی متحده پرواز کنند، خلبانان گفتند اوضاع امنیتی فرودگاه کابل به قدری بد است که نمیتوان به سمت آنجا پرواز کرد. ژنرال کوچی، رئیس گارد محافظ ریاست جمهوری، محب، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور را به بیرون از هلیکوپتر برد و به او گفت که اگر اشرف غنی را اینجا تنها بگذارند، دیگر قادر به محافظت از رئیس جمهور نخواهد بود و آقای غنی حتما کشته خواهد شد.
غنی در همان زمان همچنان امیدوار بود که با وزیر دفاع شخصا دیدار و درباره حفظ امنیت کابل گفتگو کند. حتی دستورکار امنیتی برای دیدار رئیس جمهور از وزارتخانه هم به آنجا فرستاده شده بود اما با نزدیک شدن نیروهای طالبان به محل وزارتخانه این دیدار لغو شد و دستیاران رئیس جمهور به این نتیجه رسیدند که زمان بسیار بحرانی است. همچنان که بانوی اول به همراه مقامات ارشد در هلیکوپترها منتظر بودند، محب و کوچی برای بردن رئیس جمهور به محل کاخ بازگشتند. رئیس جمهور در سرسرای کاخ منتظر بود و با اصرار محب و کوچی راضی به خروج شد. خروج آقای غنی آنقدر سریع و ناگهانی بود که پابرهنه از کاخ خارج شد و کوچی خود کفشهایش را پیدا کرد. رئیس جمهور حتی فرصت یافتن پاسپورتش را نداشت زیرا محب و کوچی میترسیدند که نیروهای گارد محافظ ریاست جمهوری با چرخش به سمت طالبان اشرف غنی را اعدام کنند و به همین خاطر با اتومبیل به محل پرواز هلیکوپترها حرکت کردند.
رئیس جمهور، بانوی اول، محب و کوچی به هلیکوپتر اول، ۱۰ مقام ارشد دیگر به هلیکوپتر دوم و ۲۰ تا ۲۵ محافظ رئیس جمهوری به هلیکوپتر سوم سوار شدند اما جا برای همه این نیروها در هلیکوپتر سوم وجود نداشت و به گفته یکی از مقامات ارشد: «برخی از افراد کلیدی این نیروها که مسئولیت بخشهای اطلاعاتی و عملیاتی را بر عهده داشتند، در لیست افرادی که اجازه سوار شدن به هلیکوپتر را داشتند، حضور نداشتند و فکر میکردند کنار گذاشته شدهاند.» حتی یکی از نگهبانان پیش از این که هلیکوپتر حامل محافظان پرواز کند، «الله اکبر» گویان اسلحه خود را به سمت این هلیکوپتر نشانه گرفت. یکی از مقامات ارشد میگوید: «پنج درصد احتمال میدادم که زنده از این مخمصه بیرون بیایم».
دو هلیکوپتر حامل رئیس جمهور و مقامات ارشد درحالی شروع به پرواز کردند که هلیکوپتر سوم که پر از گاردهای ریاست جمهوری بود، برای مدت کوتاهی روی زمین ماند تا تعدادی از آنان را تخلیه کند. حتی پس از پیاده شدن چندین مسافر و بیرون انداختن جلیقههای ضد گلوله، هلیکوپتر همچنان آنقدر سنگین بود که نزدیک بود در هنگام بلند شدن به درختان برخورد کند.
طبق اظهار همه شاهدان، تعداد چمدانهایی که مسافران با خود به هلیکوپترها بردند بسیار کم بود. برخی از آنها حاوی وسایل شخصی و بعضی دیگر حاوی پول نقد بودند. بانوی اول که زمان کافی جهت جمع کردن وسایلش برای سفر به امارات داشت، دو چمدان حاوی لباس همراه خود آورده بود. در حالی که ژنرال کوچی، رئیس سرویس محافظ رئیس جمهور، یک چمدان، رفیع فضلی، معاون مشاور امنیت ملی، یک کوله پشتی، مقیم عبدالرحیمزی، رئیس ستاد شورای امنیت ملی افغانستان، یک کیف دستی و محب مشاور امنیت ملی یک کاور کت و شلوار و یک کیف لپتاپ همراه داشتند. یکی از مقاماتی که برای مدتی چمدانهای بانوی اول را حمل کرده بود بر سبک بودن آنها اذعان کرد. تنها بانوی اول و رئیس جمهور بودند که طی این سفر طولانی به ابوظبی با لباسهای متفاوتی از آنچه زمان سوارشدن به هلیکوپتر بر تن داشتند، ظاهر شدند. بانوی اول لباسهایش را همراه آورده بود و رئیس جمهور هم با کمک فردی لباس از ازبکستان تهیه کرد.
کوچی در کیف دستی خود بودجه ماهانه نهاد تحت مدیریت خود یعنی سرویس محافظ رئیس جمهوری که حدود ۲۰ میلیون افغانی (۲۵۰ هزار دلار) در آن زمان بود را همراه داشت. البته طبق اظهارات شاهد دیگری، او در آن زمان حدود ۱۰ میلیون افغانی همراه خود داشت. رفیع فضلی، معاون مشاور امنیت ملی، بودجه ماهانه شورای امنیت ملی یعنی حدود ۲۴۰ هزار دلار را که به درخواست محب از اداره مالی شورای امنیت ملی برای فراهم آوردن شرایط سفر تحویل گرفته بود، همراه داشت.
یکی از مقامهای ارشدی که در هلیکوپتر حضور داشت میگوید: «هرکسی ۵ تا ۱۰ هزار دلار همراه داشت و هیچکس یک یا چند میلیون دلار همراه نیاورده بود». همچنین غنی و محب بارها در مصاحبه با رسانههای مختلف اذعان کردند که آنروز با چند میلیون دلار از افغانستان خارج نشدهاند. اگر این موضوع درست باشد، مجموع پول نقدی موجود در سه هلیکوپتر، حدود ۵۵۰ هزار دلار آمریکا بوده است. اما به رغم این مساله، چند ماه بعد محب در مصاحبه با شبکه CBS در پاسخ به این که آیا با خود پول نقدی هم بردهاند پاسخ داد: «البته که نه، ما فقط خودمان را نجات دادیم».
سفارت روسیه در کابل بارها در رسانههای مختلف تاکید کرد که ۱۶۹ میلیون دلار به وسیله این هلیکوپترها از افغانستان خارج شده است و ظاهر اغبر، سفیر افغانستان در تاجیکستان، دو روز بعد یک کنفرانس مطبوعاتی این ادعاها را تکرار کرد. اغبر همچنین قول داده بود که برای دستگیری غنی از اینترپل درخواست کند. با این حال، از گفتگو با دفتر بازرسی ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان یا ارائه هر گونه مدرکی برای اثبات این ادعا امنتاع کرد.
میزان پول نقدی که روسیه ادعا کرده است، وزن و حجم قابل توجهی میداشت. اگر همه این ۱۶۹ میلیون دلار اسکناس ۱۰۰ دلاری روی هم چیده میشد، بلوکی به طول حدودا ۲.۳ متر (۷.۵ فوت) و عرض و ارتفاع حدودا ۱ متر (۳ فوت) میشد و به بیان دیگر تقریبا کمی بزرگتر از یک کاناپه سه نفره استاندارد آمریکایی میبود، وزن این بلوک هم چیزی حدود ۱۶۹۰ کیلوگرم (۳۷۲۲ پوند) میشد. هلیکوپترهای 17-Mi که گروه با آنها از افغانستان خارج شدند، هیچ محفظه حمل بار مجزایی نداشتهاند. در نتیجه همه بار باید همراه مسافران و در کابین قابل مشاهده بود و طبق اظهارات شاهدان در گفتگو با بازرس ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان، هیچکدام محموله دلاری این چنینی در هلیکوپترها مشاهده نکردهاند.
به محض سوار شدن رئیس جمهور، هر سه هلیکوپتر به سمت شمال پرواز کردند. طبق طرحهای پیشین تخلیه اضطراری کاخ ریاست جمهوری، قرار بود آقای غنی یا به «ننگرهار» که در انتخابات پیشین بیشترین رای را در آنجا آورده بود برده شود و یا به «خوست» برود و تحت مراقبت نیروی مقاومتی که بیشتر از قبیله «تَنَی» هستند، باشد. غنی و محب هردو تایید کردهاند که در ابتدا قصد داشتند به سمت خوست پرواز کنند اما سپس دریافتند که مجبور به حرکت به کشور دیگری هستند و برد هلیکوپترها عامل محدود کننده برای انتخاب کشور مورد نظر بود.
یکی از مقامات ارشدی که سوار هلیکوپتر شده بود خاطر نشان کرد: «زمانی که شروع به پرواز کردیم، خلبانها نمیدانستند به کدام سمت باید بروند. یکی از آنها به من گفت که نزدیک ترین مقصد تاجیکستان است. در واقع تا زمانی که در آسمان افغانستان بودیم، از این میترسیدیم که مورد هدف طالبان قرار بگیریم. چون فرار رهبران افغان به ازبکستان سابقه تاریخی دارد و هیچ پیشینهای راجع به تاجیکستان وجود ندارد، انتخاب آقای رئیس جمهور شهر «تِرمِز» در ازبکستان بود. اگرچه من میدانستم در برخی موارد ازبکها رهبران ما را حبس کردهاند اما آقای غنی معتقد بود که با او منصفانه برخورد خواهند کرد».
درست زمانی که این گفتگوها در هلیکوپتر غنی در جریان بود، کارکنان و محافظان ریاست جمهوری در دو هلیکوپتر دیگر به هیچ وجه نمیدانستند که به چه سمتی مشغول پرواز هستند و بعضیها تنها زمانی که از فراز کوههای هندوکش پرواز کردند متوجه شدند که قرار نیست از طریق فرودگاه کابل به سمت دوحه پرواز کنند. در همان زمان بود که آنها تازه متوجه شدند که آقای غنی در یکی از هلیکوپترهاست. با این که کادر پرواز در تلاش برای ارتباط با پلیس مرزی ازبکستان ناکام بودند، اما هر سه هلیکوپتر در امتداد مرز شمالی افغانستان و به سمت غرب پرواز کردند تا به «ترمز» در ازبکستان رسیدند و چون سوختشان رو به پایان بود، بدون اجازه فرود آمدند.
ابتدا هنگامی که سه تا از چهار هلیکوپتر در مجموع با ۴۰ سرنشین در ازبکستان به زمین نشستند، به سرعت توسط ماموران امنیتی مسلح ازبکستان محاصره شدند. وقتی آنها متوجه حضور غنی شدند، رئیس جمهور، بانوی اول و محب، مشاور امنیت ملی را تا ترمینال اصلی اسکورت کردند. اندکی بعد چهارمین هلیکوپتر ریاست جمهوری که هنگام پرواز سه هلیکوپتر دیگر از کاخ ریاست جمهوری در فرودگاه کابل بود، وارد صحنه شد. در این هلیکوپتر۱۴ نفر از مهندسان ناوگان هلیکوپترهای ریاست جمهوری حضور داشتند.
هم زمان با بازرسی هلیکوپترها، همه مسافران و کادر پرواز هم تفتیش شدند. همه چیز از چمدانها و محتویات جیب مسافران گرفته تا گلولههای سلاحهای محافظان رئیس جمهور برای تهیه لیست و عکسبرداری به مقامات ازبکستان واگذار شد. از همه به طور جداگانه و مکررا در مورد سمتشان و اتفاقات آن روز بازجویی شد. سپس هلیکوپترها پلمپ شدند و اکثر گروه شب را در محوطهای که توسط سربازان مسلح ازبک محاصره شده بود گذراندند.
عصر روز بعد، فاضل فضلی و رفیع فضلی دو تن از مشاوران رئیس جمهور، نیز به ترمینالی که غنی، بانوی اول و محب مشاور امنیت ملی در آن اقامت داشتند، احضار شدند و قسمتی از بودجه شورای امنیت ملی را به مقامات ازبکستان دادند تا پرواز آنها به دوحه را ترتیب دهند. یکی از مقامات ارشد میگوید، ازبکها میگفتند: «همه ما یک روز رفتنی هستیم».
بسیاری از مقامهای ارشد افغان اذعان کردند که بانوی اول میگفت فقط ۸۰۰ دلار پول دارد. بنابر این مقامهای کاخ ۱۲۰ هزار دلار از پولی که همراه آورده بودند را در اختیار ازبکها گذاشتند تا هواپیمای مسافربری «بمباردیر» قزاق خود را به صورت چارتر برای سفر به ابوظبی در امارات عربی متحده در اختیار آنها بگذارد. این هواپیما ۵۰ صندلی داشت و ۴ نفر دیگر مجبور شدند تمام طول پرواز را در راهروی هواپیما بشینند. آنها شامگاه ۱۶ اوت ازبکستان را ترک کردند و در ابوظبی با استقبال مقامات مواجه شدند و حوالی نیمه شب به هتل سنت رجیس رسیدند. طبق اذعان شاهدان تمامی چمدانهای و وسایلی که کاروان اشرف غنی از کابل با خود همراه آورده بودند به هتل رسید.
اکثر ۵۴ افغان برای هفتهها، یا بیشتر، در هتل سنت رجیس باقی ماندند. اماراتیها به آنها اجازه نمیدادند بدون دریافت مجوز هتل را ترک کنند، و حتی پاسپورتهایشان را مصادره و ممنوعیت ارتباط با رسانهها را برایشان شرط میزبانی اعلام کردند. مابقی پول نقدی که برایشان باقی مانده بود بین این ۵۴ نفر تقسیم شد. مقداری از آن برای خانواده گاردهای محافظ ریاست جمهوری که هنوز در افغانستان بودند فرستاده شد، مقداری به کارکنان ارشد که در افغانستان مانده بودند اهدا شد، مقداری به کارکنان ارشد برای تهیه بلیط هواپیما برای سفر کشورهای دیگری که تابعیت داشتند، رسید، و بقیه هم میان گروه توزیع شد تا بتوانند هتل سنت رجیس را ترک کنند.
این داستان خیانت غنی و دیگر دار و دستهاش بود، کسانی که سر در آخور امریکاییها داشته و با تقلب روی کار آمده بودند و به هر فکری بودند الا نجات افغانستان. غنی بیشتر عمرش را در خارج از این کشور به سر برده بود، مشخص است که دلش برای این کشور نمیسوخت! حالا ملت افغانستان گرفتار قوم لوط شدهاند، قومی به زودی ابعاد بسیار زیاد نفاق و خیانتشان مشخص شده و خودشان هم به خودشان رحم نخواهند کرد.
فاجعهای که با روی کار آمدن قوم یأجوج و مأجوج در افغانستان روی داده و خواهد داد را با هیچ زبانی نمیشود توصیف کرد. احمقهایی که به زودی مشخص خواهد شد حکومتداریشان چگونه است. کسانی که مانع از تحصیل دختران میشوند و دانشگاهها را میبندند اما برای درمان زنان خود دنبال پزشک زن میگردند... در این یک سال از اشغال افغانستان به وسیله عوامل سرویس امنیتی پاکستان شاهد فرار بزرگ سرمایهها از افغانستان بودهایم و این سرمایهها پول نیست، جوانهایی هستند که از وحشت حکومت سیاه قوم لوط بر خود فرار را بر ماندن ترجیح میدهند.
پاکستان هیچ وقت افغانستانی قدرتمند را نمیخواهد که مستقل باشد و برای خودش تصمیم بگیرد بنابراین هر وقت که طالب جماعت هوس چنین چیزی کرد آن وقت خواهید دید که اوضاع بر چه منول پیش میرود. ارتش پاکستان طالبان را آن اندازه قدرتمند میکند که سایر اقوام و جریانهای قومی و مذهبی را سرکوب کند، اما اگر خواست سر بلند، سرشان را خواهد زد....
این چند جمله را از من به یادگار داشته باشید.