این نوشته را نمیدانم چقدر دقیق نوشتهام و اصولاً نمیدانم نوشتن آن تا چه اندازه درست است. اما آنچه در شرق اروپا در حال روی دادن است، تاثیر بسیار مهمی بر بسیاری از روندهای جهان در قرن حاضر خواهد داشت. پس از سقوط بلوک شرق و تاراندن کمونیسم تا پشت دروازههای امپراتوری بزرگ سابث کمونیستها، همه دنبال این بودند که آخرین بازمانده هم نابود شود و این بازمانده چیزی نبود جز روسیه. تباهی که روسها پس از سقوط شوروی به آن دچار شدند را کسی فراموش نمیکند و در مسکو بسیاری میدانند که بخش بزرگی از آن زیر سر مافیای یهودی حاکم بر جهان بود.
در واقع، یهودیانی که پس از جنگ جهانی دوم فرصت یافتند تا خود را پشت دنیایی از مظلومنمایی پنهان کرده و با زور سرنیزه ارتش هیتلر بسیاری از کسانی که نمیخواستند خانه و کاشانه خود در شرق اروپا را ترک کرده و راهی فلسطین شوند، راهی کردند هنوز کار ناتمامی داشتند که باید انجام میدادند. آنها در تلاش برای تصرف سرزمینهایی بودند که مانند فلسطین مدعی ریشه داشتن در آن بوده و برای این منظور از هیچ اقدامی کوتاهی نمیکردند. آنچه در طول سالهای گذشته در شرق اوکراین روی داده در واقع بخشی از این بازی است.
یهودیان ابتدا از گرجستان شروع کردند، آنها در تلاش بودند در شرق اروپا و قفقاز و سپس آسیای مرکزی (در مجموع در شمال، شرق و غرب دریای کاسپین که به خودشان به آن خزر میگویند) کار خود را به پیش ببرند. تلاش آنها در گرجستان با حمله روسها مواجه شد و نه تنها چیزی به دست نیاورده، بلکه هر چه کاشته بودند را هم از دست دادند. آنها سپس سراغ جمهوری باکو رفته و تلاش کردند تا با کمک یک یهودیزاده بنام رجب طیب اردوغان در این منطقه نفوذ کنند. حتی تلاش برای احیای ملیگرایی ترکی نیز بخش بزرگی از بازی بزرگتر اتاقهای فکر این جریان است که اردوغان را به عنوان لیدرش انتخاب کردهاند.
اما در میان همه این مناطق، اوکراین برای یهودیان اهمیت بسیاری دارد. هنوز هم دهها هزار یهودی در این کشور ساکن هستند. اهمیت این کشور علاوه بر سابقه تاریخی ادعایی یهودیان بخشی نیز به کثافتکاری مالی آنها باز میگردد. بزرگترین و اصلیترین مراکز پولشویی و معاملات پشت پرده این جریان در اوکراین قرار دارد و علاوه بر این، اوکراین برای آنها نقطه اتصال قفقاز، اروپای شرقی، دریای سیاه و روسیه است. آنها از طریق دریای سیاه با ترکیه و از آنجا با فلسطین اشغالی مرتبط هستند و قبضه کردن اوکراین به آنها قدرت بیشتری میدهد. من نمیدانم چه در سر دارند اما هر چه هست، آنها از روسها به شدت وحشت دارند.
تا زمانی که مدودف رئیسجمهور و بعدها نخستوزیر روسیه بود، آنها برای نفوذ در سیستم امنیتی روسیه مشکلی نداشتند. همسر یهودی مدودف کارهای بزرگی برای آنها کرد و آنچه مدودف در دوران ریاستجمهوری خود برای جریان ماسونی یهودیان انجام داد، هیچ وقت تکرار نخواهد شد. شاید هیچکس به دلایل محو شدن مدودف در سپهر سیاست روسیه فکر نکرده باشد، اما مسائل آن اندازه پیچیده است که ربط دادن آنها کمی مشکل است. با این حال با قدرتمند شدن پوتین و تلاش روستبارهای ملیگرا برای مقابله با جریان مخالف خود در اوکراین ماسونها دست به کار شده و قدرت را در کیف به دست گرفتند.
تا اینجای کار، شاید یک مقدمه باشد اما وقتی به داستان عمیقتر شده و چهرههای اصلی بازیگر در این داستان را مشاهده کنید متوجه عمق ماجرا میگردید. در حالی مقامات رژیم صهیونیستی طبق معمول سکوت کرده و حاضر نیستند در ماجرای پیش آمده ورود کنند، نخستوزیر یهودیزاده انگلیس و وزیر امور خارجه یهودی امریکا که هنوز هم املاک پدر بزرگش در کیف موجود است بازیگران اصلی میدان میشوند. آتشبیاری این دو در کنار ماموریت اردوغان برای حمایت تسلیحاتی از اوکراین با ارسال دهها پهپاد بیرقدار و عنقا نشان میدهد که مسائل در مورد این کشور در کجا مدیریت و توسط چه کسانی هدایت میگردد.
دعوای شدید میان ماسونهای یهودی که و ملیگراهای روس و حامیان آنها در شرق اروپا هر چند فعلا یک ظاهر ساده و دعوای سیاسی دارد، اما چنان عمیق است و چنان ابعاد پیچیدهای دارد که نوشتن در مورد آن را سخت میکند. ولادیمیر پوتین تصمیم گرفته تا این جریان را که شوروی را سرنگون کرد، اوکراین را از دست روسها درآورد، در قفقاز نفوذ کرده و در آسیای مرکزی تلاش کرد تا متحدان روسیه را از میدان به در کند، یک بار برای همیشه نابود کند. کیف مرکز این جریان است اگر کوبیده شود همه چیز آرام میگیرید. یهودیان در تلاش هستند تا زودتر زیر بیرق ناتو بروند تا از حمله و نابودی در امان باشند...