در طول دو سه هفته اخیر تلاش کردم نه چیزی بنویسم، نه موضع خاصی بگیرم و نه نقل قولی داشته باشم. کسانی که در اینجا هستند بعد از سالها من و تفکراتم، نوشتهها و ایدههایم و ... را میشناسند و میدانند چه در ذهن دارم. برایم ایران و اسلام خط قرمز است و نگاهی به ایرانِ اسلامی است و آن را رمز پیروزی، موفقیت و شادمانی مردم کشورم میدانم. ننوشتم و نگفتم تا شاید آنهایی که بودجهدار و حقوقبگیر هستند و آنهایی که پست و مقام دارند و همواره خود را رستم دستان میدانند در این وانفسا چه میکنند و چه هنری به خرج میدهند...
با کمال تاسف و تألم باید بگویم که بخش رسانهای و سایبری آقایان شکست مفتضحانهای از دشمن خورد، شکستی که سالهاست در مورد آن مینویسم و میگویم اما گوش شنوایی تا الان وجود نداشته است. این حرفها را پیش از این هم زدهام و تکرار مکررات است. فقط امیدوارم که این بازی رسانهای دشمن درسی برای مسوولان این حوزه باشد که بدانند با چه دشمنی طرف هستند و این فضای مجازی را که «رها» کردهاند – البته برای انجام ندادن مسوولیت در حوزه تولید محتوا، خالی کردن میدان وگرنه در حوزه بستن و فیلتر کردن استاد هستند – به شکل درستی مدیریت کنند.
در این سالها روحیات فکری و ذهنی و رفتاری مردم را شناختهام، اما متاسفانه مسوولان دولتی و حکومتی این موضوع را که دشمن درک کرد و با آن میدان را به دست گرفت نفهمیدند و فقط از بستن، فیلتر کردن، منع کردن و بد و بیراه گفتن صحبت کردند و نهایت خروجی کارشان هم شد طرح صیانت که در موردش حتی نظر مردم را هم نخواستند!! در این وانفسا دشمن که به لحاظ رسانهای قویتر، با مدیریت بهتر، با شناخت عمیقتر و با پشتوانه دو قرن حضور مستقیم در میان مردم ایران وارد عمل شده و هر روز یک بحران برای حکومت درست کرد.
شاید گفتن این مساله اشتباه باشد، اما اعتراف کردن و گفتن حقیقت چیز بدی نیست، در حوزه رسانهای دشمنان این آب و خاک چنان بر گرده کشور سوار هستند که مسوولان دولتی برای انجام دادن و ندادن یک کار روی رفتار آنها حساب باز میکنند و بخش بزرگی از رفتار آنها را نگاه این رسانهها تشکیل میدهد. هر چند این مساله به گفته برخی مخاطبان بد هم نیست و باعث پاسخگو کردن مسوولان شده؛ اما در این دو هفته ملاحظه و مشاهده کردید که داستان از چه قرار بود و این بیمسوولیتی و بیمدیریتی آقایان چه هزینه سنگینی را بر کشور تحمیل کرد.
شاید این مسوولان در این زمینه اعتراف نکنند اما به عنوان یک روزنامهنگار و کسی که دستی بر آتش دارد اعتراف میکنم هر چند دشمن در نهایت شکست خورد (همانگونه که در ابتدا هم گفتم) اما ما هم پیروز این میدان نبودیم و حاکمیت؛ به ویژه بخش رسانهای و تبلیغاتی آن شکست مفتضحانه و بدی خوردند و همه تلاش آنها برای ماستمالی کردن این قضیه هم راه به جایی نخواهد برد. به صورت مشخص، ماستمالی کردن یعنی آنکه باز هم قرار نیست یک کار عمیق، صحیح و دامنهدار صورت بگیرد و هنوز هم آقایان در حوزه رسانه «الله بختکی» رفتار خواهند کرد.
به زبان دیگر، اگر دشمن بار دیگر روی یک سوژه و مساله دیگر تمرکز کند، شک نکنید باز هم با همین آتشافروزیها مواجه خواهیم بود و تا زمانی که به جای مقابله با دشمن و خنثی کردن طرحهای او به سراغ تولید محتوا، ایجاد یک ارتش بزرگ رسانهای که معتقد به سربلندی کشور باشند، آموزش صحیح مردم و تربیت درست جوانان و رها نکردن آنها، بازی دادن اکثریت جامعه به جای برجسته کردن یک اقلیت مفتخور و فرصتطلب و توضیح واقعیات نرویم و عملاً ابزار دشمن را از او نگیریم باز هم دست به این کارها خواهد زد و شک نکنید باز هم موفق خواهد شد.
بنده به عنوان یک روزنامهنگار در سطح و اندازه یک «بچه روستایی» و یک «دهقانزاده» بودن وظیفهای داشتهام که انجام داده و میدهم؛ فحش میخورم، تهدید میشوم، ترور شخصیت میشوم و... اما وقتی پای خط قرمزها به میان میآید کوتاه نمیآیم. این روزها هم دارند به من عدهای «مزدور جمهوری اسلامی» میگویند و این باعث افتخارم است که دشمنان «ایران» مرا مزدور بنامند. فقط برای این جماعت متاسفم که فکر میکنند من حقوقبگیر حکومت یا دولت هستم در حالی که در این مورد بارها توضیح دادهام. باز هم میگویم که با افتخار تمام هیچ نسبتی با دولت و حکومت ندارم و آنچه به دست میآورم از راه کمکی است که دوستان از آدرسی که در بیوی کانال است، میکنند...
این باعث افتخارم است که در برابر تجزیهطلب، خائن و مزدور، قاتل و جانی بایستم و قد علم کنم؛ این همه شهید ندادیم و این همه زجر نکشیدیم که یک اقلیت ابله 100 هزار نفری فکر کنند میتوانند آسیبی به کشور زده و به اندازه یک وجب از آن را جدا کنند. ما فرزندان همان پدرانی و ادامه دهندگان راه همان پیری هستیم که در سال 1358 با یک خط نوشته اجازه سقوط پاوه را نداد و امروز قدرتمندتر از آن روزها کسانی که چنین توهماتی دارند را به شدیدترین شکل ممکن ادب خواهیم کرد.
در این حکومت 25 بار دادگاه رفتهام، از حبس و شلاق گرفته تا تبعید و ممانعت از کار روزنامهنگاری حکم گرفتهام با همین وضع مالی دهها میلیون تومان بابت دفاع از حقیقت به خزانه این مملکت جریمه پرداخت کرده و دهها میلیون تومان پول وکیل دادم، اما این مساله هیچ وقت باعث نشده که در دفاع از حقیقت کوتاه بیایم. قاضی فاسد، مسوولان دولتی فاسد و دزد و واسطههای دزدتر از اینها همهجا هستند اما در برابر آنهایی که عضوی از بدن خود را برای این کشور دادند (آنهایی که جان در طبق اخلاص گذاشتند، بماند) آنچه بر من گذشته چیزی نیست.
این را نوشتم که یک وقت فکر نکنید نظام حاکم خیلی هم با من مهربان بوده، اما «ایران» و «مردم ایران» فراتر از این مسائل هستند و خط قرمز همیشه سر جایش است. شاید یک برگه حکم زندانی را که دارم اگر همین کسانی که شب تا صبح به من فحش و بد و بیراه میگویند داشتند امروز صدبار به دامان دشمنان ایران فرار کرده بودند، اما همیشه میدانم که «وطن» به کسی خیانت نخواهد کرد و این ما هستیم که همواره در جایگاه خیانت ایستادهایم و با حرفها، رفتارها و اندیشههایی که متعلق به خودمان نیستند، به نسل امروز و آینده ضرر میزنیم.
دولت و حکومت در حوزه رسانهای کمکاری کرده و شکست خوردهاند و نمیخواهند به این شکست اعتراف کنند، اما هر یک از ما به عنوان یک بخشی از این جامعه، یک عضو از این کشور وظیفهای داریم و باید این کمکاریها را جبران کنیم. من هیچ وقت نمیتوانم قبول کنم که امریکا، سعودی و رژیم صهیونیستی در کنار رژیمهای فاسد و مافیایی مانند باکو و ترکیه بخواهند در ایران فتنهانگیزی کنند. آنها نقطه ضعف را پیدا کرده و من هم درست دست روی همین زخمی که روز به روز عمیقتر میشود گذاشته و خواستار درمان آن هستم....
اما با این مدیران ضعیف، مفلوک، بدبخت و ابنالوقت رسانهای که عقل هر یک از آنها در تسخیر یک نفر یا یک گروه دیگر است راه به جایی نخواهیم برد، اما بنده و امثال بنده در این کارزار حسابمان با این مدیران جدا است و با صدای بلند در دفاع از کشور فریاد میزنیم و مینویسم و هر کسی را که بخواهد در این مسیر سنگاندازی کند از سر راه بر میداریم. مردم ایران و کلیت کشور در این آشوب و بلوا شانس آوردند و ختم به خیر شد، اما آیا دشمن با مطالعه اشتباهات خود دوباره به سراغ کف خیابان و جوانان و نوجوانان نخواهد آمد؟
ما چه خواهیم کرد؟ آیا ما هم درس خواهیم گرفت؟ ما (به عنوان حکومت و دولت) بعید میدانم و اگر فکر میکنید با مسدود و محدود کردن دسترسیها اینترنتی کار را پیش میبرند به شدت اشتباه میکنند. نمیشود جلوی امواج را گرفت اما میشود امواجی قدرتمند از اندیشه درست و دقیق ساخت که آن اندازه قدرتمند و قوی باشند که امواج دشمن را خنثی کنند. من به عنوان «مزدور جمهوری اسلامی» به این ماموریت به سهم خودم ادامه میدهم و اگر روزی روزگاری کسی در این کشور نظرم را خواست بدون آنکه خودم را درگیر کنم حاضرم برای دفاع از «ایران» در این راه بدون هیچ چشمداشتی دیدگاهم را منتقل کنم.
باشد که سره را از ناسره، خوب را از بد، زشت را از زیبا، دوست را از دشمن، روشنی را از تاریکی، عقل را از جهل و مهمتر از همه خدمت به کشور را به خیانت به آن درست و به موقع تشخیص بدهیم و نگاه کنیم چه کسی دارد برای ما دل میسوزاند و چه کسی از به خیابان آمدن من و ما سود میکند، آن وقت میتوانیم بهتر و بیشتر با هم صحبت کنم. در پایان این را هم بگویم که «ایران» همیشه است اما اینکه صدا و سیما بیاید و این روزها حس «ایرانی» بودنش گل کند نشان از شکست مفتضحانهاش دارد و در کشوری که یک فیلم و سریال در مورد شکوه این کشور نساختهاند، اما دشمنان در تقبیح آن هر چه دوست داشتهاند گفتهاند همین که هستیم هم کار خداست وگرنه مسوولان بسیار ناتوانتر از این حرفها هستند.