شاید کمتر کسی در کشور ما به اندازه من بر اهمیت کشورهایی مانند الجزایر و جایگاه این کشور در توسعه نفوذ و گسترش قدرت کشورمان تاکید کرده باشد. در طول روزهای گذشته یکی دو خبر و گزارش در مورد الجزایر کار کردم که صرفاً برای افزایش آگاهی دوستان عزیز همرا کانال بود. ثبات قدرت در الجزایر و داشتن جمعیت و مساحت کافی در کنار یک ارتش قدرتمند و برخورداری از منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز، این کشور را به یک کشور مستقل و بینظیر برای تبدیل شدن به مهمترین و اصلیترین متحد کشورمان در شمال افریقا تبدیل کرده است. گسترش روابط رژیم صهیونیستی و مراکش باعث واکنش تند الجزایریها شد. این واکنشها را میتوان در ابعاد مختلف ملاحظه کرد. در همین رابطه رمطان لعمامره، وزیر خارجه الجزایر در مصاحبه با روزنامه القدس العربی مسائل و موارد مهمی را برشمرده که خواندن آن خالی از لطف نیست. آنچه در ادامه میخوانید با حذف سوالات ارائه شده است.
در مورد پرونده منطقه صحرای غربی باید گفت: تا سال ۱۹۷۵ روابط متمایزی بین الجزایر و همسایگانش وجود داشت. هواری بومدین، رئیس جمهور فقید در سال ۱۹۷۴ در مجمع عمومی سازمان ملل دیدگاه خود را پیرامون سیستم جدید اقتصادی مطرح کرد که روابط بین کشورهای شمال و جنوب آفریقا را بازسازی می کند و الجزایر به رهبری بلامنازع جهان سوم تبدیل شد. همچنین دیپلماسی الجزایر در سال ۱۹۷۴ زمانی که عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس مجمع عمومی بود توانست از یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین برای سخنرانی در جامعه جهانی دعوت کند، در این دوره قطعنامه های مهمی در اثبات حقوق مشروع مردم فلسطین، از جمله حق تعیین سرنوشت و حق تشکیل کشور مستقل فلسطین تصویب شد و ساف برای اولین بار عضو ناظر در سازمان ملل شد. در همان سال بوتفلیقه توانست با طرد یک کشور نژادپرست در آفریقای جنوبی روابط الجزایر با قاره آفریقا را تقویت کند.
الجزایر به اصول خود در دستیابی ملت ها به استقلال متعهد بود و از آن عدول نکرد. در سال ۱۹۷۵، ژیسکار دستن، رئیس جمهور فرانسه و هنری کسینجر، وزیر امور خارجه ایالات متحده می خواستند بومدین را به ویژه پس از ملی کردن صنعت نفت مجازات کنند، دستن از الجزایر متنفر بود و از برقراری ارتباط با مردم الجزایر و دولت آن اجتناب می کرد. اگر همه این مسائل را به هم پیوند دهیم، متوجه میشویم که چرا مشکل صحرای غربی آغاز شد. محاسبه آنها دقیق بود.
کسینجر فکر میکرد که الجزایر توسط اتحاد جماهیر شوروی حمایت میشود. در آن زمان سعی کردند نظام را با ایجاد جنبشهای تجزیه طلبانه تغییر دهند اما این تلاشها بینتیجه ماند. از همین رو پرونده صحرای غربی با این اعتقاد باز شد که الجزایر بر اساس اصول خود، حمایت از حق تعیین سرنوشت مردم صحرا را کنار نخواهد گذاشت. کسینجر میخواست منطقه صحرا به باتلاقی برای الجزایر بدل شود و این کشور نتواند از آن خارج شود، هدف از یک طرف، تضعیف الجزایر و از طرف دیگر تقویت روابط فرانسه و آمریکا با مراکش بود تا این کشور مطیع خواستههای فرانسه یا آمریکا شود. مراکش با حمایت آمریکا و فرانسه سربازانی برای حمایت از نظام موبوتو، رئیسجمهوری کنگو امروزی فرستاد و در مذاکرات صلح کمپ دیوید میان مصر و رژیم صهیونیستی سهم داشت و بارها از رهبران رژیم صهیونیستی استقبال کرده است.
جنبش آزادسازی منطقه صحرا خواستار استقلال این منطقه شد و ایده نقش سازمان ملل برای برگزاری همهپرسی از ساکنان اصلی این منطقه پذیرفته شد اما سپس مشخص شد که هدف از پذیرش نقش سازمان ملل در واقع خریدن زمان برای مراکش است. حتی هدف از طرح سازش و برقراری آتشبس در سال ۱۹۹۱ و ارسال هیئت نظارت بر همهپرسی خریدن زمان برای خلق حقایقی بود که دستیابی به تحقق عادلانه را دشوار میکرد. طرح جیمز بیکر در سال ۲۰۰۳ فرصت بزرگی برای همه جهت دستیابی به حل و فصل جامع و عادلانه بود اما سازمان ملل از آن حمایت نکرد و به همین دلیل شش سال بعد بیکر استعفا کرد.
ایده استفاده از موضوع صحرای غربی برای تقویت مراکش و تضعیف الجزایر همچنان پابرجاست. این موضوع پس از مسائل تروریستی و جنبشهای مردمی در الجزایر دوباره سر برآورده است. این موضوع مجدداً با این اعتقاد مطرح شده که الجزایر به امور داخلی خود مشغول است. آنها همچنین به این باور رسیدند که سازمان ملل متحد از دستورات فرانسه و آمریکا در این زمینه تبعیت و از این ایده صرف نظر کرده که موضوع منطقه صحرای غربی را نه بهعنوان موضوع مربوط به اختلافات داخلی که میتوان با تشکیل دولتی خودمختار حل کرد، بلکه به عنوان موضوع استعمار در نظر بگیرد. این اقدام سازمان ملل به نوعی عقبگرد خطرناک این سازمان از یکی از مهمترین اصول خود در اعطای استقلال به ملت و کشورهای تحت استعمار است همانگونه که قطعنامه ۱۵۴۱ به آن اشاره دارد.
مراکش میداند که نمیتواند دیدگاه خود را در مورد منطقه صحرا اعمال کند زیرا هنوز قلعه استواری همچون الجزایر وجود دارد که از حق مردم صحرا در تعیین سرنوشت حمایت میکند، همانطور که از این حق مردم فلسطین حمایت میکند. الجزایر قصد ندارد این اصل را نه در حال حاضر و نه در آینده کنار بگذارد و دقیقا به همین دلیل است که دوباره طرح هدف قرار دادن الجزایر بهعنوان یک اولویت مطرح شده است زیرا تا زمانی که الجزایر از مبارزه مردم صحرای غربی در رسیدن به حق خود حمایت کند حتی با به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر منطقه صحرای غربی توسط ترامپ و غیر ترامپ نمیتوان چیزی را به این منطقه تحمیل کرد. دقیقا از همین منظر موضوع عادیسازی با اسرائیل قابل طرح است و مسلم است که اسرائیل بزرگترین ذینفع از موضوع عادی سازی روابط است.
نشست آتی اتحادیه عرب قرار است به میزبانی الجزایر برگزار شود، کسانی برای تضعیف این نشست تلاش می کنند، اگر در این باره شکست بخورند با نمایندگی ضعیفی در نشست حضور پیدا خواهند کرد. دیگر نقابی وجود ندارد همه به اردوگاهی که در آن کار میکنند بازگشتهاند اما ما تلاش خواهیم کرد کشورهای عربی را پیرامون پیوندهای مشترک مورد توافق گرد هم آوریم. الجزایر بیشتر از ترویج دهندگان این نظریه که؛ منافع هر کشوری فراتر از دیگر مسائل است - همان رفتاری کاری که سازش کنندگان با رژیم صهیونیستی مثل مراکش، سودان و امارات انجام دادند- نزد ملتهای عرب اعتبار دارد. الجزایر درمورد صلح با اسرائیل یک موضع متعادل دارد و معتقد است صلح معقول حداقل باید مبتنی بر ابتکارعمل صلح عربی و اصل زمین در برابر صلح و تشکیل کشور فلسطین به پایتختی قدس شرقی باشد.
رابطه مراکش با اسرائیل و تأثیر آن بر مسئله صحرا و رابطه اسرائیل با مساله فلسطین در پرتو عادی سازی روابط اعراب، جهان جدید عرب را شکل خواهد داد. اگر الجزایر محاصره و ناامن شود، سازشگران و کسانی که در ایستگاه منتظر قطار عادی سازی روابط ایستادهاند با از بین بردن مانعی همچون الجزایر که با عادیسازی روابط مخالف است، خوشحال خواهند شد. بنابراین میبینیم که مسائل بسیار دقیق است. برخلاف سال ۱۹۷۵ که نظام الجزایر مورد هدف قرار گرفت در حال حاضر کل الجزایر بهعنوان یک امت و به عنوان یک وحدت ملی، حاکمیت، استقلال ملی و تمامیت ارضی هدف قرار گرفته است. حالا همه چیز خطرناکتر شده است. ما احساس میکنیم که یک جنگ همه جانبه علیه ما به راه افتاده است. تمام اقداماتی که ما انجام دادهایم، تدابیر دفاعی برای حفظ امنیت میهنمان است.
تبلیغات عکس همچنان وجهه الجزایر را خدشهدار میکند. حتی کسانی هستند که لابیهای خارجی در فرانسه و آمریکا برای تحریف وجهه الجزایر و سفید کردن چهره مراکش دارند اما ما به این تبلیغات اهمیت نمیدهیم، زیرا اکنون باید کاری انجام دهیم. دیپلماسی الجزایر باید در این مسیر حرکت کند. ما نگران استقلال خود هستیم و نمیپذیریم که کسی برای منافع خود از ما استفاده کند. ما کشوری هستیم که اصول دارد. حفاظت از امنیت خود اولویت ماست و دقیقا به همین دلیل روابط خود را با مراکش قطع و انتقال گاز از این کشور را متوقف کردیم. ما قبل از پایان سال جاری میلادی از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین استقبال خواهیم کرد تا به این روش بر مواضع تاریخی خود در حمایت از مساله فلسطین تاکید کنیم.