پرداختن به مسائل مهم سیاسی منطقه و آگاهی از آن میتواند نوع نگاهها و رویکردهایی که با آن روبهرو خواهیم شد را به ما یادآور شود، رویکردهایی که تاثیر بسیار مستقیمی در تصمیمگیریهای راهبردی عمیق ما دارد و میتواند به نگاه متشکلی در حوزه سیاست خارجی کمک کند. منطقه آسیای غربی و شمال آفریقا به عنوان یک دوپاره در همتنیده در بسیاری از موارد دارای وجوه مشترکی هستند که این وجوه مشترک در طول یک دهه گذشته به شکل اعجابآوری همسرنوشت بودهاند. آتشی که از تونس برخواست خیلی زود شعلههایش کشورهای مختلف را در بر گرفت و منجر به تاریخسازی عمیقی در عصر ما شد.
در این تحولات جریان اخوانی بیش از همه نقش بازی کرد، به واسطه چند دهه کار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مهمتر از همه فکری مجالی یافت تا به قدرت برسد. اما آخرین بقایای حضور این جریان در قدرت که برآمده از این تحولات بود چند هفته پیش در انتخابات مراکش شکست را به صورت دمکراتیک پذیرا شد تا برای یک مدتزمان نامشخص از صحنه سیاسی این کشور به کنار برود. در واقع، آنچه روی داد فرصتی ایجاد کرد تا کشورهای اسلامی که درگیر این رویدادها شده بودند بدهکاری خود به این جماعت را پرداخت کنند. نکته مهم این بود که این جماعت برخلاف شعارهایی که میداد هیچ توفیقی در کشورداری نداشت.
قرار نیست اینجا مباحث فکری و اندیشهای داشته باشیم، اما اشاره کردن به این مساله که اگر در ترکیه هنوز حزب وابسته به اخوان المسلمین در قدرت است نه به واسطه ایدههای دولتداری این جریان است، بلکه به واسطه بستری است که در ترکیه وجود داشته و عدالت و توسعه ترکیه در آن به کشورداری میپردازد. برای همه مشخص است که هر چه زمان گذشته و میزان مداخله اردوغان به عنوان رهبر این حزب در تغییر قوانین ترکیه بیشتر شده، از قدرت و نفوذ حزب عدالت و توسعه هم کاسته شده و مهمتر از همه، مشکلات اقتصادی و شکافهای سیاسی در ترکیه بیشتر شده است.
شکست اسلام سیاسی اخوانی در تشکیل دولت بر همه مشخص شده است و هر چه زمان میگذرت بیش از پیش روشن میگردد این جریان که در یک فرصت طلایی و تاریخی توانست به صورت همزمان در چند کشور قدرت را به دست بگیرد، چرا به همان سرعت شکست را متحمل شد. اگر هماکنون در ترکیه انتخابات آزاد برگزار شود، شک نداشته باشید که میزان آرای حزب عدالت و توسعه ریزش سنگینی کرده و حتی در انتخابات پیشین هم حزب آقای اردوغان با دست بردن در آرا و بگیر و ببندها موفق شده بود حضورش در قدرت را ادامه دهد و این موضوع ترس بزرگ آنها برای آینده است.
اخوانیها علاوه بر شکست از ملتها در حوزه ماندگاری در سطح قدرتهای منطقهای هم دچار شکست شدهاند. صحبتهای چند وقت گذشته اردوغان مبنی بر اینکه «بدون اجازه ترکیه هیچ تصمیمی در منطقه گرفته نمیشود»، ناشی از موفقیت نیست بلکه نشانهای از یک شکست عمیق است. بر خلاف گفته او که چند روز بعد از گفتن این سخن از قدرت بیمانند «ترکیه در منطقه» و حضور نظامیاش در «سوریه، لیبی، قرهباغ و عراق» گفت، هیچکدام از این حضورها بدون چالش عمیق نبوده است. مساله مهم این است که ترکیه از رقبایش در جریان اهل سنت شکست تلخ و سنگینی خورده است.
چند ماهی است که اردوغان در تلاش است تا به هر شکل ممکن روابطش را با دشمنان چندین سالهاش بهبود ببخشد. از مصر و عربستان گرفته تا امارات و آلخلیفه در مجمعالجزایر دیلمون. اما با همه رفت و آمدها، با همه تلاشها، رایزنیها و حتی امیدواریها تاکنون در این زمینه توفیقی به دست نیامده است. تلاشهای مکرر دستگاه اطلاعاتی و دیپلماسی ترکیه برای رایزنیهای پشت برده جهت بهبود این روابط تا به امروز جز شکست و ناکامی چیزی به همراه نداشته است. در طول روزهای گذشته شاهد دور جدیدی از این کشمکشها هستیم.
در حالی که دولت اردوغان مدام از بهبود روابط میگوید، اما شروطی که مصریها برای این روابط گذاشتهاند چنان سخت و پیچیده است که پذیرش هر کدام از آنها برای اردوغان مانند نوشیدن جام زهر است. تحویل 15 تن از اعضای اخوان المسلیمن که در مصر تحت تعقیب هستند، خروج نظامی از سوریه و به ویژه لیبی. این سه مورد شاید علنیترین موارد باشد هر چند خواستههای دیگری نیز وجود دارد. هر چه هست، ترکیهی اردوغان میخواهد به انزوای منطقهایش پایان دهد و دوباره به بازار بزرگ مصر، عربستان و سایر کشورهای عربی دست پیدا کند ولی این طرفها حاضر نیستند دوباره در مورد اردوغان ریسک کنند. مصریها این روزها مدام میگویند که اردوغان یک یهودیزاده اهل گرجستان است و نمیشود به او اعتماد کرد!