همانگونه که خبر دارید، «داریا دوگین» دختر الکساندر دوگین، کهنهسرباز و مفسر سیاسی روسی، شنبه شب در پی انفجار مهیب خودرویش در نزدیکی مسکو کشته شد. این رویداد در بزرگراهی حدود ۲۰ کیلومتری غرب مسکو حدود ۲۱:۳۵ به وقت محلی رخ داد. تصاویر و ویدئوهای منتشر شده نشان میدهد که این انفجار درست در وسط بزرگراه اتفاق افتاد و اجزای منفجر شده به اطراف پرتاب شدند. این خودروی ویران شده که کاملا آتش گرفت، سپس به حصاری برخورد کرد.
به گفته سرویسهای اضطراری فقط یک شخص داخل این خودرو بود و فورا پس از انفجار کشته شد. گزارشهای اولیه نشان دادند که یک دستگاه منفجره خانگی ممکن است عامل این انفجار بوده باشد اما بازرسان هنوز علت انفجار یا انگیزه احتمالی را تایید نکردهاند.
اوایل شامگاه شنبه، الکساندر دوگین طی جشنوارهای درخصوص "سنت و تاریخ" سخنرانی کرد و دختر او هم به عنوان مهمان در آن حضور داشت. برخی از گزارشهای تایید نشده نشان دادند که دوگین در ابتدا قصد داشت که به همراه دخترش این جشنواره را ترک کند اما بعدا تصمیم گرفت که خودروی جداگانهای بگیرد و بدین ترتیب خودروی خود را به دخترش داریا داد.
این بخشی از یک بازی گستردهتر، عمیقتر و پیچیدهتر است که توسط ائتلاف سرویسهای امنیتی علیه روسیه در حال انجام است. این بدون هیچ شک و شبههای کار مشترک MI6 و موساد است و در واقع، پیامی از طرف جریان صهیونیسیم بینالملل به به پوتین و حاکمان کرملین که برخورد با آژانس یهود و ادامه جنگ در اوکراین میتواند تبعات امنیتی داخلی برای روسیه در پی داشته باشد و حتی ممکن است مسوولان و مقامات این کشور را به ترور هدفمند بکشاند. این بازی را سالهای درازی است که این ائتلاف سرویسی که البته در آن بخشی از سرویسهای عربی و ترکیه هم حضور دارند، علیه ایران انجام دادهاند.
در حالی که ایران در طول چند دهه گذشته تا اندازه بسیاری آبدیده شده، اما تعدد این سرویسها، استفاده وسیع از پوشش دیپلماتیک، وجود جریان نفاق و جداییطلب در کشور، نفوذ در سیستم امنیتی کشور و در نهایت نیز تمرکز شدید صهیونیستها بر ایران به عنوان اصلیترین و قدرتمندترین دشمن وجودی این رژیم باعث شده تا باوجود مقاومت شدید کشورمان، ضربات متعددی در بزنگاههای مهم وارد شود که خروجیاش در ترور دانشمندان و مسوولان نظامی، خرابکاری در تاسیسات هستهای و نظامی، دزدیدن اسناد هستهای و نفوذ دادن عناصر خود تا دفاتر برخی از مسوولان را شاهد باشیم. اما در این بازی، روسها به نظر تازه کار هستند.
درست است که سیستم امنیتی روسیه بسیار قدرتمند، کارکشته و با تجربه است و در طول چند دهه گذشته علاوه بر برخوردهای امنیتی، همکاریهایی هم با دشمنان امروزش داشته، اما حقیقت آن است که روسها در طول سه دهه پس از فروپاشی روسیه با چنین سطحی از برخورد مواجه نبوده و برای آنها «ترور» آن هم به این شکل یک عنصر تازهوارد، یک تاکتیک جدید با نگاه راهبردی و در نهایت وسیلهای مهم جهت رسیدن به برخی اهداف کوتاهمدت و میانمدت است. بنابراین برخورد با چنین تهدیدی میتواند فضایی جدید را در روسیه باز کند که ابعادش در یک تحلیل پیشپا افتاده در گسترهای به وسعت روسیه و در دایرهای به اندازه افراد تاثیرگذار در روند سیاسی و تصمیمگیری این کشور خلاصه میشود.
اما اینکه چرا طرف مقابل به سمت سیاست ترور رفته، به صورت مشخص باید آن را ناشی از «شکست» در عرصه نظامی، تبلیغاتی و رسانهای دانست. همانگونه که در طول پنج شش ماه گذشته بارها گفتهایم کار تبلیغاتی غرب علیه روسیه به هیچ عنوان کارساز نبوده و روسها اصلا در این زمینه گوش شنوایی ندارند و بخش رسانهای این کشور چنان قدرتمند، اثرگذار و گسترده است که همه نیازهای روحی، روانی، خبری و فکری مردم را تامین میکند و اصولاً نیازی به مراجعه به رسانههای خارجی را ندارند؛ این موضوع درست در نقطه مقابل رفتار حکام جمهوری اسلامی است که با عملکرد فاجعهبار خود در عرصه رسانه فضا را به شکل کامل در اختیار دشمن قرار داده و در حال دفع پاتکهای روزانه و شاید هم ساعتی رسانههای دشمن است.
▪️حتی تا جایی که من بررسی کرده و اطلاع دارم، جریان جنگ هیچ آسیبی به زندگی روزمره مردم روسیه وارد نکرده و جنگ به مساله روتین و عادی در زندگی روسها در گسترده وسیع این کشور تبدیل شده است. دولت و ارتش در حوزه راهبردی به خواسته اولیه خود در اوکراین دست یافته و حالا با صبر و بردباری و با در نظر گرفتن امکانات ونیازها در حال پیشروی در خاک اوکراین هستند. همه تلاش غرب برای وارد کردن سختی جنگ به زندگی مردم روسیه شکست خورد و به جای مردم روسیه، این مردم امریکا و اروپا هستند که دارند زجرکش میشوند و اقتصادشان در شرف نابودی قرار گرفته است. بنابراین ضرورت داشت تا شوکی به مردم روسیه وارد شده و به آنها یادآور شوند که روسیه گرفتار جنگ است!
اینکه چرا الکساندر دوگین را انتخاب کردند، پاسخش باز هم ساده است و در مطالبی که در طول ماههای گذشته نوشتهایم میتوانید آن را پیدا کنید. اما به صورت خلاصه، همانگونه که پیش از این همه گفته بودیم، جنگ اوکراین، جنگ میان شرق و غرب است، جنگ تفکرها، اندیشهها و جنگ آینده است. غربیها به خوبی میدانند که رویکردهای پوتین تحت تاثیر چه کسانی است و حضور این افراد در اتاق فکر کرملین باعث چه اتفاقی افتاده و در آینده نیز چه پیش خواهد آورد. روزنامه دیلی میل انگلیس الکساندر دوگین را یکی از طراحان حمله روسیه به اوکراین معرفی میکند! این روزنامه در این مورد نوشته است: « «خودروی داریا دوگین، ملیگرای تحریمشده روسی که پدر ۶۰ ساله او فاشیست معروفی است که «مغز پوتین» نامیده میشود در بزرگراهی در نزدیکی بولشه ویازیومی منفجر شد و داریا که تنها سرنشین آن بود جان باخت.»
الکساندر دوگین یکی از حامیان اصلی ولادیمیر پوتین محسوب میشود که به واژه «نوروروسیا» (روسیه جدید) جانی دوباره داد؛ واژهای که توسط پوتین برای توجیه الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ استفاده شد. چنین افرادی برای غرب خطرناک هستند و در مجموع، غربیها ملیگرایی را در قرن 21 یکی از اصلیترین وجوه خطرناک علیه خود میدانند و به شدت در حال مقابله با آن هستند. افسوس که فرصت باز کردن برخی مداخل در این زمینه نیست و اگر زمانی فراموشم نشد در این مورد خواهم نوشت. با این حال، ائتلاف سرویسهای غربی – عبری در یک همکاری و همفکری کامل در نخستین حرکت، به سمت دوگین رفتند، هر چند او نجات پیدا کرد، اما او را رها نخواهند کرد.
با این حال، بازی سرویسهای امنیتی غربی به ویژه امریکا و انگلیس با روسیه به همینجا ختم نمیشود و آنها اندیشهها و فکرهای مخربی دارند که به نظر روسها از آن آگاه بوده و خبر دارند. نمیدانم تا چه اندازه مباحث علمی و نوشتهها و یادداشتهای منتشر شده در امریکا و انگلیس در مورد سلاح هستهای، انفجار هستهای و تششعات هستهای را دنبال کردهاید! اما بر اساس آنچه دریافت شده، غرب (به معنای اخص کلمه امریکا و انگلیس) در حال سادهسازی یک معادله و طرح جدید در سطح افکار عمومی هستند که برخلاف تبلیغات صورت گرفته در طول سالهای گذشته سلاح هستهای آن اندازه خطرناک هم نیست و انفجار هستهای به آن شکلی که گفته میشد ویرانگر نبوده و قابل کنترل است!
به نظر شما چرا در ای مقطع زمانی چنین حرفی زده میشود؟ چرا رسانههای غرب در حال انتشار چنین مباحثی هستند؟ هدف آنها چیست؟ آنچه که در ذهن شما میگذرد بدون شک درست است! غرب در حال آماده کردن افکار عمومی برای یک رویداد هستهای است، اما نه در قالب و چارچوب شلیک بمب اتمی و انفجار هستهای، بلکه در حرکتی مانند آنچه بیش از سه دهه پیش در چرنوبیل در همین اوکراین روی داد و هنوز هم البته تبعاتش دامنگیر این کشور است. اگر غرب و رژیم صهیونیستی در راستای اهداف خود به سیاست ترور در روسیه روی آورده و امروز در فکر خرابکاری هستهای در اوکراین هستند، فقط یک دلیل دارد: «آنها در جنگ در حال شکست هستند!»
این شکست چنان سخت، سنگین و دامنهدار است که آنها را وادار به هر کاری میکند. در طول هشت سال گذشته و پس از کودتای سال 2014 یک ائتلاف چهارگانه شامل انگلیس، امریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی با اهداف و منافع متفاوت وارد معرکه اوکراین شدند و تلاش کردند این کشور را برای تصرف کریمه و دو استان جداییطلب تجهیز کرده، آموزش بدهند و تقویت کنند. برای اجرای این طرح، یک دلقک سینما را که دست بر قضا یهودی و دارای تابعیت «اسرائیل» است را هم انتخاب کردند که از خود هیچ ارادهای نداشته باشد. شبهنظامیان فاشیست آزوف را هم سازماندهی کرده، ارتش و بخش امنیتی اوکراین را هم از عناصر نزدیک به روسیه و حتی مخالف جنگ پاکسازی کردند؛ بنابراین آنها انتظار «شکست» را نداشتند!
اما همانگونه که آنها خود را آماده جنگ و حمله میکردند، روسها هم هشت سال تلاش کردند و درست دو ماه زودتر از شروع حمله ارتش اوکراین و شبهنظامیان فاشیست وابسته به امریکا و انگلیس حمله سراسری را آغاز کردند، به جای سقوط کریمه، کل دونباس سقوط کرد، بسیاری از مناطق مهم، راهبردی و صنعتی این کشور اشغال شد و اوکراین در دریا به محاصره درآمد. اینکه «زلنسکی چه فکر میکرد و چه شد» را میتوانید در خلال مثالهای فارسی پیدا کنید اما هزینه دهها میلیارد دلاری غرب در کنار ترکیه و رژیم صهیونیستی در اوکراین همه باد هوا شد، شکست سنگین، طاقتفرسا و بسیار راهبردی بود. آن اندازه سخت که فرمانده میدانی جنگ که نخستوزیر انگلیس باشد را ناچار به استعفا کرد و اروپا را به هم ریخت.
بنابراین، به قول معروف «دیگی که برای من نجوشد...» غربیها نمیخواهند اجازه دهند که اوکراین سالم و دست نخورده دست روسها بیفتد! تجربه چرنوبیل نشان داد که انفجار هستهای میتواند چه بلایی بر سر یک منطقه در بیاورد! به نظر میرسد غربیها میخواهند اوکراین را به مکانی غیرقابل استفاده برای روسها تبدیل کنند و اجازه ندهند که از آنچه به دست آورده بهرهبرداری کنند. بنابراین در اندیشه ویرانگر خرابکاری هستهای هستند مانند داستان سه دهه پیش یک نیروگاه هستهای را دچار آسیب کنند و این موضوعی است که روسها از آن خبر دارند ولی نمیدانند باید چه کنند! حملات این روزها به نیروگاه هستهای ژاپرویا، دقیقا در همین راستا تعریف میشود... منتظر بمانید!