بسم الله الرحمن الرحیم.
دو بار نتونستم برم.امروز که رفتم سه تا از بچه ها بودن.تلاشم این بود که دیگه دخالت نکنم و بتونم به عنوان یه تسهیلگر حضور داشته باشم.
وی سعی زیادی برای ارتباط گرفتن با بچه ها نداشت.کمی گذاشت به حال خودشون توی محیط بچرخن.امید اما نرفت و کنار مامانش موند.کمی با مادرها صحبت کرد و در نهایت رفت توپ و سبد اورد تا با مادرها توپ بازی کنه!
از اینجا شروع کرد که:خب مادر ها میخواهیم با هم توپ بازی کنیم.و قراره که شما این توپ رو بندازید توی این سبد که من گذاشتم اینجا برای هرکدومشون یه توپ پرت کرد و گفت حالا این رو بندازید توی سبد.
مادرها شروع کردند.۵ بار این روند تکرار شد.اواسطش امیدرضا هم اومد و شروع کرد به بازی کردن.مهرسا م توجهش جلب شد. وی واکنش نشون میداد. به مادرهایی ک توپ رو انداختن افرین گفت و به مادری که نتونست گفت معلومه شما ورزش نمیکنیدااا.
در نهایت بازی یه سوال از مادرها پرسید:شما به عنوان یک مشاهده کننده چه مشاهده ایی داشتید؟
ازشون خواست اونچه که دیدند رو بیان کنند.مادرها تقریبا چیزی نگفتند.یکیشون پرسید از چه لحاظ؟وی گفت از چه لحاظ ک نداره.اون چیززی ک دیدید رو بیان کنید.
مادرها چندتا نکته گفتن اما به سختی.اینکه مشاهده کردن و توانایی دقیق بیان اونچه که دیدیم اینقدر برای نسل ما و برای نسل های قبلی ما اینقدر سخته جریان قابل توجهی هست.
وی پرسیدچه حسی دارید؟
یکی از مادر ها گفت حس خوبی داشت ک تشویقم کردید.مادری که سرزنش شده بود یکم من من کرد و خندید و گفت حس بدی ندارم.ولی به نظر ک داشت! بقیه مادرها دلداری بهش دادن.
وی گفت کاری که این روزا داره با بچه ها میشه چنین چیزی هست.اصطلاحا رویکرد معلم محور.
یعنی یه بزرگتر میاد یه بازی رو شکل میده و شروع میکنه به هدایت کردن بازی.بچه ها بر اساس کاری ک انجام میدن قضاوت میشن و این قضاوت توسط اون بزرگتر بیان میشه.مثلا اگر کسی موفق باشه تایید میشه و تشویق. و اگر کسی نتونه سرزنش میشه یا دچار احساس ناکامی میشه.
این قضاوت شدن ایجاد رقابت میکنه و رقابت یعنی رتبه بندی شدن بچه ها.مثل اتفاقی که برای مادر ها افتاد.
کاری که باید انجام بشه اینه که بزرگترها فقط به عنوان تسهیلگر حضور داشته باشن و دخالتی در بازی کردن بچه ها نکنند یعنی صرفا بستر رو برای اونها فراهم کنند اما اینکه بازی رو شکل بدند و بچه ها رو رهبری کنند اشتباهه.مثل کاری ک من جلسه اول داشتم انجام میدادم و سعی میکردم بچه ها رو در بازیم شریک کنم!
اما کسی که به عنوان یک تسهیلگر حضور داره چیزی رو رهبری نمیکنه.تشویق یا سرزنش نمیکنه.راهنمایی و نصیحت نمیکنه.گاهی میتونه در بازی کودک شریک بشه به عنوان یک همراه و در واقع یعنی به استقلال کودک در بازی کردن باید احترام گذاشته بشه.امروز منم مشغول گشت و گذار و بازی بودم.رفتیم خونه ایی ک مهرسا برای خودش ساخته بود و گفتیم اومدیم مهمونی چای.بهمون چای داد و ازش تشکر کردیم و رفتیم.
توی گشتن ها کمی با امیدرضا بازی کردم و قلقلکش دادم و کمی هم توپ بازی کردیم.
به امید هم فقط لبخند زدم و سعی نکردم بچه رو تحت فشار ارتباط بذارم.
بحث استقلال واقعا موضوع مهمیه.یادم باشه بنویسم که عاطفه در موردش چی میگه.
وی توضیح داد که راه حل اینه که بازی بچه ها خودانگیخته باشه.یعنی هیچچ کسی اونا رو هدایت نکنه.وسایل در اختیارشون باشه تا هربازی ک دوست دارن انجام بدن.اینطوری خودشون خواستن ک بازی کنند و تلاش کنند.کسی نبوده ک بهشون بگه بکن و تشویق یا سرزنششون کنه.در نتیجه بچه دچار اعتماد به نفس کاذب ناشی از تشویق و سرخوردگی ناشی از سرزنش نمیشه.
بچه ناکام میشه.اما بخاطر این ناکامی رصد یا قضاوت یا سرزنش نمیشه. و این یه ناکامی مثبت محسوب میشه که باعث رشد میشه. این خیلی مهمه که کودک ناکامی رو تجربه کنه و بدونه گاهی اوقات با وجود همه ی تلاشش بازم نمیشه! اما همونطور ک اشاره شد لازمه این ناکامی در فضای مناسبی باشه.
مهرسا داشت سعی میکرد لگو بازی کنه اما نمیتونست و این در حالی بود ک امیدرضا به راحتی یه قلعه بزرگ ساخته بود.وی فقط چندتا وسیله برای مهرسا برد و گفت اینا رو اونطرف پیدا کردم و فکر رکدم شاید به دردت بخوره. و وی هم یه جا گفت که واقعا جدا کردن این لگوها سخته (همدلی با مهرسا ک نمیتونست جداشون کنه)اما وی هیچ دخالت یا کمکی نکرد.
این جریان مهمه که مدام به بچه نگیم که خودت انجامش بده.خودت میتونی.خودت بکن.خودت بخور.خودت..خودت..خودت...
این گفتگو باید حذف بشه.
چرا؟
چون به بچه احساس طرد شدگی میده.و احتمالا دچار دلبستگی اجتنابی میشه
نیت مادر خیره و میخواد بچه مستقل باشه اما چیزی ک در نهایت محتمله اتفاق بیوفته اینه که عزت نفس بچه میاد پایین.
چیزی ک ما لازم دارید مادر همدل حواس پرت قاطع هستش.
در وهله اولی ک کودک از پس کاری مثلا پازل حل کردن بر نمیاد شروع میکنیم باهاش همدلی میکنیم و حول محور پازل صحبت میکنیم(حواس پرتی) اینجا میتونیم کمی هم ب کودک کمک برسونیم اما مهمه ک همراهیش کنیم نه اینکه براش حل کنیم.
به تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه.یکشنبه.