مدیر: خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدوپنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری. زن: مگه اینجا مدرسه دولتی نیست؟ مدیر: اگه دولتی نبود که میگفتم یک میلیون تومن بریز! زن: آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن؟! مدیر: این که شهریه نیست اسمش همیاریه! زن: اسمش هر چی هست. تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن. مدیر: خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس! اینقدر هم وقت منو نگیر... زن: آقای مدیر من دو تا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم؟ مدیر: خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیمخونه یا مدرسه؟! آقای مستخدم، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن. زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود، اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد. روزنامهای که روی صندلی جا مانده بود را برداشت و به آن خیره شد: کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ستاد مبارزه با بیسوادی تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود:
با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه میکنید؟ زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد: با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه میکنید؟