حتما می پرسید چطور می توان افکارمان را به واقعیت تبدیل کرد؟
برای تبدیل افکار به واقعیت باید ایمان داشت که افکار همسو با خواسته مان در ناخودآگاه و خودآگاه خلق می کنیم و در عین خلق خواسته ها، باید قلبی تسلیم و مملو از ایمان داشت و نباید ذره ای شک داشت.
برای درک بهتر کلام ام، ضمن بیان خاطره توضیح می دهم. حدود ۷ سال قبل تصمیم گرفتم به استرالیا مهاجرت کنم اما علارغم توان بالا در فن و دانش که تخصصی در موضوعی هم توانا و هم پای کار هستم زبانم در حد آیلتس دو یا سه بود!!
از کار و شراکتی که داشتم بیرون آمدم و خانه خودم را فروختم و هزینه یادگیری زبان کردم که کار مهاجرت صورت پذیرد و بتوانم به کشور استرالیا بروم!
اما اتفاقات طور دیگر پیش رفت! و نتوانستم به مقصودم برسم!! من روزی ۱۲ تا ۱۴ ساعت زبان می خوندم و نمره خودم را به معادل ۶ آیلتس رساندم اما کرونا شد و همه جا بسته و امتیاز سن از دست دادم و به مقصود نرسیدم!!
واقعا باور نمی کردم علارغم پشتکار و اراده و تلاش شبانه روزی به مقصود نرسیدم! و علاوه بر آن مبتلا به کرونا هم شدم و تا دم مرگ پیش رفتم !!
علاوه بر اینها داشته های معنوی بسیار زیادی از دست دادم و بسیار از هم سن و سالهای خودم از لحاظ رشد مالی عقب افتادم و همه کاسه ها و کوزه ها هم سر من شکست و از کوچیک تا بزرگ خانواده خودم، همسرم و دوستانم مورد تمسخر و شوخی و طعنه ... قرار گرفتم!!!
مشکل کجاست؟؟؟ مشکل اینجاست که در ذهن ناخودآگاه من این فکر فعال بود و نتوانستم کنترل کنم: "اگر نشد چی ؟ اگر نتونم نمره خوب بگیرم چی؟ " این ذهن نا خود آگاه، تمام اتفاقات بد را برایم قلم زد و در انتها هم نشد که نشد که نشد!
واقعا راه درست چی بود و چرا نتونستم فکر ناخودآگاه را کنترل کنم؟
برای پاسخ به این سوال کتاب های بسیار و تفکرات عمیق زیادی کردم، فهمیدم کلید موفقیت َعلاوه بر تلاش و کوشش بی حد باید قلبی آرام هم داشت و تا قلبی آرام نداشته باشیم هرگز موفق نمی شویم!! قلب آرام و مطمئن خروجی سیستم ایمان است و تنها زمانی می توان به آن دست یافت که تکیه به علم و آگاهی مطلق داشت و این قدرت تنها در دستان خداست و او می تواند هدایت کند و باید تسلیم او بود و خود را در دستان پرقدرت حضرت دوست رها کرد و قلبا بپذیرم "هر اتفاقی که برای من می افتد خیرم در آن است" آنگاه هرچه خواهیم همان می شود چون جان انسان تسلیم جان جانان شده، پس خواست ما بر خواست او منطبق شده و این مشیت الهی است و به قولی، دنیا به خواستمان می چرخد. در واقع دنیا به خواست خدا می چرخد اما چون در راستای خواست و قدرت های الهی قرار گرفته ایم خواست ما خواست قدرت خداست...
ملاصدرا در تشریح حرکت جوهری گفته است "هر اتفاق که رقم می خورد در جهت رشد است و اتفاقی در جهت خلاف رشد اتفاق نمی افتد." اما ما به دلیل عدم درک و شهود درونی قادر به درک نبوده و خلق های نامناسب تر بعد از رخداد نامناسب خواهیم داشت!!
خلاصه کلام، به قول ملاصدرا رشد پیوسته اتفاق می افتد اما رشدی که در جهت خواسته، زمانی اتفاق می افتد که تمام و جود و خواسته یکی شده باشد و درون یک پارچه بدون شک باشد و عملا زمانی به این مقام خواهیم رسید که ایمان داشته باشیم به قدرت مطلق هستی به شدن و دلمان مملو از آرامش و ایمان باشد.
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی