ویرگول
ورودثبت نام
صفحه رسمی مشاهیر تخت فولاد اصفهان
صفحه رسمی مشاهیر تخت فولاد اصفهان
خواندن ۱۲ دقیقه·۱ سال پیش

آقا جمال خوانساری و کتاب کلثوم ننه یا عقائد النساء!

عقایدالنّساء یا کلثوم‌ننه نوشتة آقاجَمالِ خوانْساری یا آقاجمال اصفهانی (د ۱۱۲۵ق)، محدّث، اصولی، حکیم، متکلّم و فقیه فرزند آقاحسین خوانساری است. وی در خوانسار زاده شد، در اصفهان زیست و همانجا در ۱۱۲۵درگذشت و در تخته‌فولاد به خاک سپرده شد. در حوزة علمیّة اصفهان نزد پدرش، آقاحسین محقّق خوانساری و دایی‌ خود، ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری و ملاّ محمّدتقی مجلسی درس خواند. سپس در همان حوزه به تدریس معقول و منقول پرداخت. آقاجمال از علمای طراز اوّل و مدرّسان برجستة آن دوران اصفهان بود، به گونه‌ای که در زمان خود ریاست حوزة تدریس اصفهان را به عهده داشت و افرادی چون آقامحمّد اکمل اصفهانی و ملاّ رفیع مشهدی از شاگردان وی بودند. در مقام روایی او گفته شده که از ملامحمّدتقی مجلسی اجازة نقل حدیث داشته است. آقاجمال عالمی نکته‌سنج بود و طبعی ظریف داشت و بسیار پُرکار بود. به نظر می‌رسد نفوذ او در مردم به گونه‌ای بوده که پادشاهان صفوی معاصرش به او ابراز ارادت می‌کرده‌اند و با عطایای خود او را می‌نواخته‌اند. او از کمک به مردم دریغ نمی‌کرد و مورد مراجعة خاصّ و عام بود. آقاجمال جز عقاید‌النّساء یا کلثوم‌ننه آثار بسیاری دارد؛ از جمله مبدأ و معاد در اصول دین و اعتقادات، جبر و اختیار، نیّت و اخلاص در باب نیّت طهارت، شرح و تفسیر احادیث طینت، رسالة نماز جمعه و آثار بسیاری دیگر.


کلثوم‌ننه اثری طنزآمیز و انتقادی و نقیضة رساله‌های عملیّه است که به شیوة رساله‌های مجتهدان مرجع تقلید در نقد آداب و عقاید و رفتار زنان خرافی نوشته شده است. این کتاب قدیم‌ترین سند مکتوب دربارة اخلاق وآداب و رسوم زنان عامی ایران است که در دورة صفویه و در زمان شاه سلیمان صفوی نوشته شده است. به اعتقاد صادق هدایت «تنها کتابی که می‌شود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده، همان کتاب معروف کلثوم‌ننه تألیف آقاجمال خوانساری است که به زبان‌های خارجه هم ترجمه شده است و فارسی آن هم در دسترس همه می‌باشد». آقاجمال کتاب‌های بسیاری در علوم دینی و فقه نوشته است، ولی در کمتر منبعی کتاب عقایدالنّساء جزء آثار او ذکر شده است و ظاهراً خود او نیز نامش را بر کتاب ننوشته که به نظر علی بلوکباشی شهرت او در فقه و اصول و مرجع تقلید بودنش و همچنین بی‌ارزش بودن چنین کتابی نزد مردم آن زمان می‌تواند دلیل آن باشد.

آغابزرگ تهرانی دربارة این کتاب می‌نویسد: «کلثوم‌ننه یکی از چهار فقیه خیالی است که به خاطر جلالت و بزرگی او کتاب به نامش نامگذاری شده است. کتابی شریف و رُمانی انتقادی، لطیف و خنده‌آور است. در این کتاب پایة مذاهب چهارگانه و بی‌پایگی پاره‌ای از نظریّه‌های متداول بین مردم تشریح شده است و بسیاری از بدعت‌هایی را که نابجا به دین نسبت داده می‌شود، بیان داشته است. این کتاب از آقا جمال‌الدّین فرزند آقا حسین خوانساری است.

کتاب شامل یک مقدّمه، شانزده باب و خاتمه است که باب‌های آن عبارتند از: در بیان غسل، وضو و تیمّم، در بیان نماز، در بیان روزه، در بیان نکاح، احکام شب زفاف، احکام و اعمال زاییدن زنان و ادعیة وارده دربارة زائو، در بیان حمّام رفتن، در بیان سازها و افعال آنها، در بیان معاشرت زنان با شوهران خود، در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب می‌شود، در بیان تعویذ به جهت چشم‌زخم (دعایی که به گردن یا بازو می‌بندند تا دفع چشم‌زخم و بلا کند)، در بیان محرم و نامحرم، در بیان استجابت دعا، در بیان آمدن مهمان، در بیان صیغه خواهر و برادر خواندگی و چیزهایی که بعد از خواهر خواندگی برای یکدیگر می‌فرستند. خاتمة کتاب نیز در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه است.

کلثوم‌ننه یکی از پنج زن عالِم نام برده در کتاب است. آقاجمال خوانساری در مقدّمة کتاب دربارة نام زنان عالمه و فضیلت آنان می‌نویسد: «بدان ‌که افضل علمای زنان پنج نفرند: اوّل بی‌بی شاه زینب، دوم کلثوم‌ننه، سوم خاله‌جان‌آقا، چهارم باجی یاسمن، پنجم دَدَه بزم‌آرا؛ و آنچه از اقوال آنها به دست بیاید، نهایت وثوق دارد و محلّ اعتماد است و به غیر از این پنج نفر بسیاری نیز هستند که ذکر آنها موجب طول کلام می‌شود».


آقاجمال خوانساری عقایدالنّساء را با هدف گردآوری باورهای عامیانه ننوشته است و بیشتر قصد وی ریشخند کردن عقاید خرافی زنان و خلق اثری طنزآمیز بوده است، امّا به تلویح و برای نقد آنها به برخی آداب و رسوم و باورهای رایج مردم در دورة صفویه اشاره می‌کند که اغلب تحت تأثیر همین خرافه‌ها بوده‌اند. علاّمه همایی کتاب را حرف‌های زنانه می‌داند که مسلک نسوان را در حقیقت نقد کرده است. کتاب بازگوکننده عقاید و باورهای موجود جامعة آن روز است و با هزل که به قصد مطایبه و تفرّج خاطر نگاشته می‌شود، بسیار متفاوت است. محتوای کتاب نقد غیر مستقیم خرافات زنانه و گردآوری و ضبط آنهاست و ارزش و اهمیّت کتاب هم از این زاویه است. دهخدا کلثوم‌ننه را نقد خرافات می‌شمارد و می‌گوید: «کلثوم‌ننه با بی‌بی شاه زینب و دَدِه بزم‌آرا و باجی یاسمن مَثَل اعلای معتقدان به اوهام و خرافات زنانه‌اَند».

آقاجمال فقیهی مردمی بود و با تودة مردم بسیار رفت و آمد و از آرا و عقاید جاری آنان اطّلاع داشت و به وجود خرافه و عادت‌های بی‌پایه در بین مردم آگاه بود. آقاجمال در میان ایرانیان به شوخ‌طبعی و بذله‌گویی معروف بوده است و چندین روایت در این زمینه از او ذکر کرده‌اند: «آقاجمال خوانساری در روزگاری می‌زیست که خرافه و خرافه‌گرایی گسترش فراوان داشت. پادشاه وقت همچون پدرش شاه سلیمان تا روز تاجگذاری در حرمسرا و در بین زنان بود، نه در جمع سیاستمداران و گردانندگان کشور. تربیت زنانه پادشاه و سلطة فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینة گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود. نگارش کتابی که بیانگر عقاید خرافی رایج بانوان باشد، نه تنها از شأن یک فقیه آگاه نمی‌کاهد که بیانگر تیزهوشی و مبارزة وی علیه خرافه و در نهایت، سیاست فرهنگی وقت از طریق استهزای آن است». در دورة صفویه که قشری‌گری مذهبی اوج گرفته بود، نوشتن چنین کتابی، آن‌هم به دست یک عالم دینی، نشانگر اوج وخامت اوضاع است. لحن آقاجمال خوانساری در این کتاب بیشتر انتقاد آمیخته با طنز است و کمتر قصد استهزای قشر خاصّی در آن احساس می‌شود، با دیدی همه‌جانبه می‌توان گفت که هدف او انتقاد از رواج خرافه‌پرستی و انحراف از اصول اساسی دین اسلام در دورة صفویه است. پادشاهان صفوی برای جلب نظر مردم و استحکام پایه‌های حکومت خود تلاش می‌کردند ظواهر شرع را گسترش دهند. گرچه این تلاش‌ها در خیلی موارد با عملکرد فردی آنان هماهنگی نداشت، امّا به مرور فرهنگی را پدید آورد که می‌توان از آن به نفاق دینی تعبیر کرد. بی بند و باری‌های به دور از چشم ناظران اجرای احکام شرعی، گسترش حِیَل و کلاه‌های شرعی، رفتارهایی از این دست را بسیاری از مورّخان صفوی گزارش کرده‌اند. کتاب کلثوم‌ننه بازتاب این جوّ فکری را در رفتار و عقاید زنان عصر صفوی به خوبی نشان می‌دهد.

نویسنده در خلال بیان آداب و رسوم واقعیّت‌های اجتماعی روزگار خود را نیز بیان می‌کند. در نقد آداب آرایش‌های زنانه می‌خوانیم: «بدان که اجماع فتوای علمای زنان است که وضو و غسل واجب است مگر در چندین موضع، وقتی که دست حنا یا نگار بسته باشد، یا ابرو گذارده باشد، یا بَزَک چسبانیده باشد. در این صورت، ترک وضو و غسل واجب می‌شود و اکثر علمای مذکور نگار را تا سه روز ساقط می‌دانند و می‌گویند که «بی‌بی شاه زینب» تا پنج روز یا شش روز وضو را ساقط می‌داند و همچنان قبل از بستن نگار تا هفت روز حرام است وضو ساختن و بعضی هم مکروه دانسته‌اند»

دین عامیانه واقعیّتی اجتماعی گسترده، تأثیرگذار و غیر قابل چشم‌پوشی است. از این‌رو، در مطالعات جامعه‌شناختی، دین در کانون توجّه و پژوهش‌های جامعه‌شناسان قرار می‌گیرد. آنچه آقاجمال در نقد رفتار زنان می‌نویسد، تفسیر عوام از دینداری است. کتاب از آنجا که نقیضة رساله‌های عملیّه است، می‌تواند نقد آنها نیز باشد.

ترک نماز از موارد شایع بوده است. آقاجمال ریزبینانه به موارد ترک نماز از جانب زنان اشاره دارد: «اوّل در شب عروسی‌ها؛ دویُم در وقتی که سازنده یا نقاره‌چی به خانه آمده باشد؛ سِیُم وقتی که زن خویشان خود را در حمّام ببیند، لازم است که ترک نماز کند و احوال شوهرش را به خویشان گوید؛ چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفته باشد؛ پنجم روزی که جامة نو پوشیده باشد و ترسد در حال رکوع [جِر] خورد و ضایع شود. در این صورت، خاله‌ جان‌آغا تردّدی دارد و گفته که ترک نماز مستحبّ است نه واجب و این قول خالی از قوّت نیست. ششم روزی که زن زینت عید کرده باشد، یا زنی که به عروسی رفته، یا زنی که شوهرش در سفر مانده باشد و این قول اجماعی است و بعد از این اوقات، در چند موضع دیگر ترک نماز و روزه [واجب] می‌باشد. چون سندش ضعیف بود و اختلافی داشت، ایراد نشد».

باب دوازدهم کتاب درمورد محرم و نامحرم‌هاست. وی می‌نویسد: «بدان که کسانی که نامحرمند، مندیل (عمامه) به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم‌ننه گفته که اگر مندیل به سر سواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب‌العلم‌اَند، هرچند کلاه به سر باشند که گریختن از ایشان واجب است و دَدِه بزم‌آرا گفته که هر طالب علمی که فضلش بیشتر و خدا بهتر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آنانی که محرمند، نقاره‌چی و سبزی‌فروش و بلبلی‌فروش و لَبلَبوفروش و عدس‌فروش و زردک‌فروش و یهودی که در خانه‌ها کلاه‌کهنه و قباکهنه می‌گوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به‌غیر طالب علم که گریختن از ایشان واجب است و دَدِه بزم‌آرا و باجی یاسمن را اعتقاد آن است که [اگر از] یهودی مذکوره در وقت زربفت فروختن گریزند، فعل حرامی کرده خواهند بود و دَدِه بزم‌آرا گفته از آنکه بزّازی می‌کند، بگریزند مکروه است و این قول نزد علما خالی از ضعف نیست و کلثوم‌ننه گفته که از کهنه‌چی نیز نباید گریخت و بعضی از علما کاهوفروش و دلاّله و سنگ‌فروش [سنگ‌پافروش] را داخل کرده‌اند و نزد فقیر صحیح نیست».

از این گزارش به خوبی پیداست که مردم دو نوع زندگی کاملاً متفاوتی داشته‌اند: زندگی عادی و روزمرّه که در آن اختلاط با تودة مردم حرام تلقّی می‌شد و ظواهر شرع رعایت نمی‌شد و مردم بسیار خودمانی بودند. نوع دیگر، زندگیی بود که افراد جامعه با متولّیان دین داشتند. در این زندگی، دستورات شرعی لازم‌الإجرا بود و کسی از انجام آن سر باز نمی‌زد. شرایطی از این دست گرچه ممکن است در آغاز دوزیستی مبتنی بر ترس و یا رودربایستی باشد، ولی پس از گذر زمان تبدیل به نوعی باور می‌گردد و اگر در بین طبقاتی بسته از قبیل زنان عصر صفوی اتّفاق افتاده باشد، شکل باورهای دینی پیدا می‌کند. گزارش مؤلّف کتاب کلثوم‌ننه به طور کامل بیانگر وجود چنان شرایط زندگی در عصر صفوی است.

کتاب به گونه‌ای نقد جامعه بستة زنان در عصر صفوی است: «کتاب کلثوم‌ننه دغدغه و دلواپسی همیشگی زنان و بی‌اعتمادی آنان به شوهرانشان است. گزارش‌های کتاب کلثوم‌ننه در خصوص روابط خانوادگی بیانگر نوعی سختگیری از سوی مردان نسبت به زنان است. از جمله دغدغه‌های زنان و دختران در عصر کلثوم‌ننه، موضوع ازدواج و به بخت رفتن آنان است. اشاره به آداب و باورهای بخت‌گشایی نشانگر دشواری یافتن شوهر در آن دوره بوده است. در اشاره به اعمال ویژه رفتن به بالای منارة برنجی و شکستن گردو و شرح آن این دغدغه را می‌توان دید.

زنان در خانوادة سنّتی همواره با خانوادة شوهر یا جاری‌ها و هَووها یکجا زندگی می‌کردند و اعضای خانواده بر اثر ارتباط مسقیم با یکدیگر در چالش و برخوردهای مختلف بوده‌اند. در متن کتاب برخی از این تنش‌ها دیده می‌شود؛ برای نمونه رابطة عروس با مادرشوهر و خواهرشوهر: «عروس باید با مادرشوهر و خواهرشوهر و زن برادر شوهر که جاری یا یاد گویند، دشمنی کند ... و اگر در دل با هم دوست باشند، در ظاهر با هم دشمنی بکنند که ازجمله واجبات است... عروس واجب است که در شب و روز دروغ و افترای بی‌شمار از قول شیطان ملعون به شوهر نقل کند و هر وقت که مادرشوهر از عقب عروس بگذرد، واجب است بر عروس که او را پنجه کشد و کلثوم‌ننه گفته هرگاه مابین آنها نزاع واقع شود، باید که اعضای یکدیگر را به دندان بگیرند و در نهایت شدّت و غضب بکَنَند.

در عصر مؤلّف ملاک اعتبار، حرمت‌گذاری بی‌چون و چرا به زنان پیر است و جوانترها باید آداب زندگی خود را از آنان بیاموزند ولو آنکه این پیران خِرِف باشند: «بدان‌که هر زنی که سنّی داشته باشد و پیری و خرافت او را دریافته باشد، دیگران به افعال او وثوق تمام دارند و هر زنی که خلاف فرمودة ایشان کند، آثِم و گنهکار می‌باشد».

با مطالعة کتاب کلثوم‌ننه درمی‌یابیم درگذشته نیز چون امروز زنان به شوهران خود بی‌اعتماد بوده‌اند. ازدواج‌های متعدّد، ارتباط نامشروع با کنیزان و خدمتکاران ازجمله علل بی‌اعتمادی آنهاست. در بخش وجوب ترک غسل این بی‌اعتمادی خود می‌نماید: «هرگاه زنی جاریه در خانه داشته باشد و کسی از خویشان زن هم حاضر نباشد که از شوهر او مخبر باشد و زن شوهر را امین نداند که مبادا به حمّام رود و شوهرش با جاریه مقاربت نماید، در این صورت ترک غسل کند تا مانع رفع شود.

آقاجمال خوانساری که فقیهی مردمی بود و با تودة مردم بسیار رفت و آمد، تلویحاً و غیرمستقیم برخی از آداب و رسوم و خرافات زنانه در دورة صفویه را نقد کرده است. توجّه فقیهی بزرگ به مسألة خرافات حاکی از عمق نفوذ خرافه و خرافه‌گرایی در بین مردم و رواج قشری‌گری مذهبی و نشانگر اوج وخامت اوضاع است. لحن آقاجمال خوانساری در این کتاب بیشتر انتقاد آمیخته با طنز است و هدف او انتقاد از رواج خرافه‌پرستی و انحراف از اصول اساسی دین اسلام در دورة صفویه است. ترک نماز از موارد شایع در عصر مؤلّف بوده که آقاجمال ریزبینانه به موارد ترک نماز از جانب زنان اشاره دارد. همچنین در باب دهم در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب می‌شود، سرعت صدور احکام مهمّ و حیاتی برای اشخاص در موارد غیر ضروری را به نقد می‌کشد. در باب دوازدهم در مورد محرم و نامحرم به زندگی دوگانة مردم اشاره دارد.

آقاجمال با آگاهی از وضع نواختن موسیقی در نهانخانه‌ها و اطّلاع از چگونگی آن، به حرمت موسیقی و بی‌توجّهی عوام به احکام دین اشاره می‌کند. وی با برشمردن برخی آداب روزه مثل  قاشق‌زنی از آن به گدایی تعبیر می‌کند. در باب چهاردهم در بیان استجابت دعای زنان، به باور نادرست زنان از دعا و استجابت آن پی می‌بریم. کلثوم‌ننه را به گونه‌ای نقد جامعة بستة زنان در عصر صفوی می‌توان دانست. آقاجمال خوانساری با دقّت نظر به برخی از این دغدغه و دلواپسی‌ها چون بی‌اعتمادی زنان به شوهرانشان، سختگیری مردان نسبت به زنان، ازدواج و به بخت رفتن زنان، دشواری یافتن شوهر، چالش و برخوردهای مختلف با اعضای خانواده چون مادرشوهر و خواهرشوهر، حرمت‌گذاری بی‌چون و چرا به زنان پیر، ازدواج‌های متعدّد، ارتباط نامشروع با کنیزان و خدمتکاران، قطع مواجب، منع تردّد به خانوادة پدری، ممانعت از حضور در بازار اشاره دارد.


این متن مقتبس از مقاله "متن‌شناسی عقایدالنّساء یا کلثوم‌ننه آقاجمال خوانساری (با تکیه بر باورها و آداب و رسوم، دین عامیانه، وضعیّت زنان)" نوشته جناب آقای حسن ذوالفقاری می‌باشد.
کلثوم ننهآقاجمال خوانساریخرافاتمردم شناسیباورهای عامیانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید