آبشخور کوچک خوب بود؛ اما لازم بود کارهای بزرگتری بکنیم. نزدیک بیست سال خشکسالی، رمق چشمههای کوچک را گرفته بود و بیشتر آنها تا نیمۀ خرداد خشک میشدند. تصمیم گرفتیم در کنار یکی از آنها که در دسترسمان بود و میشد از آن حفاظت کرد، مخزن بزرگتری بسازیم که نیاز نباشد زودزود پُرش کنیم. تیر ۱۴۰۱، جایش را مشخص کردیم. به فاصلۀ کمی درخواست کمک دادیم.
دوستداران طبیعت همراه شدند و چندمیلیونی کمک کردند. اول مهر که شد، کار به سرانجام رسیده بود: مخزن سیمانی سرپوشیدهای با ظرفیت حدود ۲۳۰۰ لیتر ساخته و بهرهبرداری از آن شروع شد. چند متر دورتر از آن هم آبشخور کوچکی ساختیم که با لوله به مخزن وصل است.
با دامدارها هم صحبت کردیم تا دامها را از آن مسیر عبور ندهند. دمشان گرم؛ همراه شدند. حتی یکیشان گاهی با منبعی که عقب وانت نیسانش میگذارد، برایمان آب میآورد. برخی دیگر از دوستداران طبیعت هم هر دوسه هفته یک بار، با وانت آب میآورند و در مخزن میریزند.