
زلزله
اولین چیزی که با خوندن زلزله به یاد میاد زمین لرزه ،خراب شدن ساختمون ها ،زیر آوار موندن آدما
اما من میخوام از زلزله روانی صحبت بکنم که شاید شما هم نظر باشید با من
من رفتار آدم ها رو با جزییات نگاه میکنم و در اجتماع تلاش میکنم هواسم به احساسات مردم باشه
میتونم به راحتی درک بکنم شخص مقابل چه احساساتی رو داره تجربه میکنه .
من احساساتی هستم رفتار آدم ها میتونه ناراحتم بکنه یا انقدر شاد که روزمو بسازه .
این دقت و موشکافی رو دوست دارم
فکر میکنم حس کردن این ویژه گی بود وخواستم نویسنده باشم .
تو زندگی یا سوشال مدیا این سبک از زندگی رو نشون میده که یه آدم موفق همه جنبه های کاری عاطفی و خانوادگی رو به یک بالانس هندل میکنه .
این تفکر باعث شده نمیتونم موفق بشم
و بعدش فکر میکنم که زندگی کاریم خیلی عقب هست ،زندگی عاطفیم داغون وشکسته اس و هنوز نتونستم برای خانواده ام قدمی بردارم
شرایط اقتصادی و دلتنگی برای کسایی که پیشم نیستن همه و همه ،مثله یک ریشتر زلزله عمل میکنه و یهو آوار میشه رو سرم
ودیگه نای زندگی ندارم و خسته درمونده تر میشم و ساعتی گریه میکنم دلگیر میشم
ولی یه حس بهم امید میده و خودمو جمع جور میکنم
تا زمانی که این حس رو داشته باشم به زندگی ادامه میدم
امیدوار زلزله زده باقی نمونید و زندگی کنید