ویرگول
ورودثبت نام
milad tahmasebi
milad tahmasebi
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مسیر بی انتها


چند روز پیش یکی از دوستام اومد پیشم و گفت که میخام از اینترنت درآمد داشته باشم،وقتی ازش پرسیدم که میخای چیکار کنی؟گفتش میخام کلیپ بسازم بزارم اینستا(منظورش واینر شدن بود)

نظر خودم رو درباره این موضوع بهش گفتم و میخام اینجا یکم درباره حرفایی که گفته شد و این موضوع واینر شدن،بلاگر یا اینفلوئنسر شدن توضیح بدم

طرز فکری که اون دوستم باهاش این حرفو زد این بود که اینایی که تو اینستاگرام کلیپ میزارن یسری کلیپ مسخره درست میکنن و ماهانه درآمدهای میلیونی دارن،اما این چقدر درسته و آیا به همین راحتی میشه اینکارو انجام داد ؟؟

اولین نکته اینه که افرادی که اینکارو انجام میدن خیلیاشون زمانی شروع کردن که یه پلفرمی مثل اینستاگرام تازه داشت رشد میکرد و مدلی هم که واینرها کلیپ میساختن برا مردم تازگی داشت،اما الان اینستاگرام به بلوغ خودش رسیده و پر شده از افرادی که سعی میکنن به هر قیمتی توجه جلب کنن،پس رقابت خیلی سخت‌تر شده

موضوع بعدی اینه که خیلی از افرادی که تازه میخان شروع کنن کارهاشون تبدیل میشه به یه کپی از اونایی که دوست دارن شبیهشون باشن و همین باعث میشه که هیچوقت نتیجه نگیرن،این افراد جزو اونایی هستن که خودشون جرات اجرای یه ایده جدید رو ندارن و فقط دنبال اینن که ببینن چی الان جواب میده و برن همونو انجام بدن،غافل از اینکه این مسیر تهش جز شکست چیزی نیست،یادمه تو یه مستند که درباره تب موسیقی و افرادی بود که دوست دارن خواننده بشن،یه نفر آهنگی از رضا صادقی خوند که اگه چشماتو میبستی بدون شک میگفتی خود رضا صادقی هستش که میخونه،مجری برنامه یه حرف قشنگی به اون شخص زد،گفت:ما الان یدونه رضا صادقی داریم،هیچکس نمیخاد به یه شخص کپی از اون گوش بده.*انسان‌ها دنبال اصالت هستن*

موضوع دیگه اینه که مرغ همسایه غازه،اونی که میخاد بیاد و شروع کنه به تولید محتوا برای واینر،بلاگر یا اینفلوئنسر شدن فکر میکنه که اینکار خیلی راحته در حالی که وقتی شروع میکنه تو همون کپی کردن هم به مشکل میخوره چه برسه به یه حرف تازه زدن و اجرای یه ایده جدید

در نهایت پیشنهاد من و نگاه من به این موضوع اینه که برای شروع کپی کردن اشکالی نداره تا یه کم با مدل کار آشنا بشی،اما توی این کپی کردن یه مرز خیلی باریک و نامرئی وجود داره و اگه اون اون مرز رو رد کنی تبدیل میشی به یه شخص فیک،قبل از رسیدن به اون مرز باید صدای خودت رو پیدا کنی وگرنه مثل این میمونه که بیفتی تو یه اتوبان که همه دارن به سرعت میرن و تا کیلومترها هیچ راه خروجی وجود نداره،اولش خیلی لذت میبری که تو اتوبان هستی و با سرعت میری،منتها انتهای این اتوبان که میرسی میبینی با جایی که فکر میکردی قراره بهش برسی زمین تا آسمون فرق داره،اونجا با همه زرق‌ ‌و برقش به پوچی میخوری چون میدونی جایگاه تو اونجا نیست،تو اون شخص نیستی و برگشت از اونجا هزینه خیلی زیادی برات داره

پس بهتره قبل از اینکه وارد اتوبان بشی مسیر خودت رو پیدا کنی و تمام پیچ‌و خم‌های مسیر رو قبول کنی تا در نهایت به جایی برسی که توش لذت ببری،و این مسیر به نظرم راهی هستش که به خودشناسی میرسی،قطعا این مسیر بی انتهاست و گاهی یه جاهایی وایمیسی و یه لذت‌هایی میبری ولی در نهایت عاشق این مسیر میشی

نظرت چیه؟؟

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید