+به نظرت اون ادمی که الان دارم از پنجره میبینم خیابون راه میره، چند قدم دیگه بره پاهاش میشکنه؟
-احتمالا اگه بخوای با چشمات زل بزنی بهش به دو قدم نکشیده پاهاش میشکنه و فریاد میکشه از درد ولی من و تو قراره بشینیم بهش نگاه بکنیم
+چرا قراره بشینیم بهش نگاه کنیم؟
-چون پنجره میله داره
نمیتونیم بریم کمکش
+صدای اهنگ زیادی ارومه
-می خوای زیادش بکنی؟
+میخوام؟
رادیو کجاست اصلا؟
-نمیدونم شاید تو کمده
+نه. اگه تو کمد بود اقاهه برام زیادش میکرد
-رفته مرخصی
+پس اونی که جای خودش گذاشته شیفت کار کنه برام زیادش میکرد.
صدای اهنگ کمه.
-می خوای بری داخل اهنگ؟
+رادیو کجاست؟
-رادیو رو تا جایی که یادمه گذاشتم تو فِر
+ولی اونطوری به جای بوقلمون، شب شکر گذاری رادیو میخوریم
-مامان میگفت خوشمزس
+مامان خوابه
-اون مامان نه
اون یکی
اونی که موهاش نارنجیه
+چرا نخوابیده؟
-گفت می خواد ببینه چجوری ماه میوفته زمین
+ولی ماه که الان تیکه تیکه تو کیسه های سیاه حمل جنازه، زیر تختمه
-کیسه های سیاه حمل جنازه کی خریدی؟
اه منم خریده بودم
+اشکال نداره. زحل کلی ماه داره
-میتونی الان یه دونه بهم بدی؟
یه ماه
+نه
-چرا این که کاری سختی نیست واسه تو
فقط کافیه
دستت رو بکنی تو کشو و یک ماه در بیاری
+اونطوری کشو دستمو گاز میگیره
-هی یادم میره عوضش بکنم
قبلی عه بهتر بود
گازنمیگرفت
ماچ میکرد
+از اون خوشم نمیومد
-چرا
+همیشه کاغذام رو تف مالی میکرد
-این کشو جدیده همشون رو پارهمیکنه
+اینجوری میتونم مثل پازل تیکه هاشو دونه دونه بچینم کنار هم. دوباره و دوباره
-اون یکی رو هم میتونستی با اتو خشک بکنی
+اونطوری اشک هام هم با تف مالی هاش خشک میشد
-اشک هات..
+یک بشکه ازشون تو اشپزخونه هست
-مگه دوباره زنده شدی؟
+مرده ها بیشتر اشک میریزن
-پس چرا من گریم نمیگیره
+تو زنده ای
-از کجا مطمئنی؟
+خانومه بهم گفت
-یادت رفته؟
خودت من رو کشتی
وقتی حوصلت سر رفته بود
خانومه بهت یاد داد
که چجوری انجامش بدی
+صدای اهنگ رو زیاد میکردی
-قشنگ بود
+فکر کردی چرا ماه رو تیکه کردم؟
میخواستم بخوابم
نمیزاشت
-میدونم
کلا عادت داری هر چی سر راهته بکشی
-برگرفته شده از یک مکالمه ی عادی، در یک روز عادی